وادی سوم، آغاز مسئولیتپذیری واقعی و یکی از وادیهایی است که به دو اصل مهم اشاره میکند: اصل اول، مسئولیت داشتن انسان نسبت به خودش و جهان اطرافش است که این مسئولیت، مصداق بیهوده نبودن وجود هر انسانی است که در وادی دوم اشارهشده است و اصل دوم، پذیرش این مسئولیت است که نشان از ایمان به تواناییهای خود و تکامل عقل است که انسان را به حرکت و تلاش هدفدار سوق میدهد. نکته مهمی که اینجا مطرح میشود، کلمه باید هست که گویا پذیرفتن مسئولیت افکار، گفتار و اعمال باعث میشود، معنا و مفهوم خواست و تقدیر را درک کنیم.
در وادی سوم میخوانیم؛ باید دانست هیچ موجودی، به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. این جمله در نگاه اول ساده است؛ اما در دل آن، یک حقیقت عمیق نهفته است. ما انسانها بیشتر از هرکسی خودمان را میشناسیم و بهتر از هر فردی میدانیم، چه چیزی برایمان خوب و یا چه چیزی حالمان را خراب میکند. وادی سوم روی ضلع جهانبینی از مثلث درمان (جسم، روان، جهانبینی) تأکید دارد، این یعنی اگر کسی میخواهد، از تاریکی اعتیاد یا جهل و ضد ارزشها بیرون بیاید و به روشنایی برسد؛ باید اول نگرش خودش را نسبت به زندگی، مشکلات و مسئولیتها تغییر دهد تا وقتی فکر میکنیم، دیگران باید ما را نجات بدهند، هنوز در تاریکی هستیم. من خودم قبل از اینکه وارد کنگره شوم، همیشه پدر، مادر، جامعه، رفقا و حتی خدا را مقصر میدانستم، فکر میکردم، همه آنها و شرایط محیطی باعث شدهاند، من در شرایط خوبی نباشم و در ضد ارزشها غوطهور باشم؛ ولی این نوع تفکر فقط باعث شد، بیشتر درجا بزنم و هیچ تلاشی برای بهتر شدن انجام ندهم و هرروز با انبوهی از گرههای درونی از خویش خویشتنم فاصله بگیرم. وقتی با وادی سوم آشنا شدم، تازه فهمیدم که فقط من مسئول زندگی خودم هستم و باید حرکت کنم.
در کنگره۶۰، همیشه گفته میشود که درمانگر خود شخص است، راهنما فقط راه را نشان میدهد، خانواده حمایت میکند؛ اما کسی که باید از جا بلند شود و قدم بردارد، خود فرد است؛ اگر هزاران راهنما و دلسوز داشته باشیم تا خودمان نخواهیم، هیچ تغییری اتفاق نمیافتد. در کنگره آموختم که انسان اگر خود جستجو نکند؛ حتی اگر با همه کاوشگران ماهر همنشین باشد، به موضوع واقعی نمیرسد و موضوع واقعی یک همسفر، شناخت خودش و دوری از ضد ارزشها است تا حتی با وجود رنجها و مسائل و مشکلات هم حالش خوب باشد. گاهی ممکن است، فردی از یک تاریکی و بندی مثل مواد رهاشده باشد؛ اما هنوز ازلحاظ فکری اسیر باشد؛ فقط مواد نیست که انسان را اسیر میکند، ممکن است، پول، ماشین یا حتی موقعیت اجتماعی هم انسان را به بند بکشد. وقتی انسان مسئولیت خودش را نپذیرد و انتظار داشته باشد، دیگران برایش کاری کنند، هیچوقت از این اسارت رها نمیشود.
وادی سوم به ما میگوید: خواسته و حرکت ما مهمترین کلید درمان است؛ اگر کسی بخواهد، درمان شود؛ باید دلش بخواهد، برایش مهم باشد، بپذیرد که خودش مسئول است. وقتی این اتفاق بیفتد، تازه در مسیر تغییر واقعی قرار میگیرد، مسیر تغییر و درمان، هم سخت و هم سهل است؛ اگر مسئولیت خود را بپذیریم، حرکت کنیم و از دیگران انتظاری نداشته باشیم؛ قطعاً با کمک خداوند و یاری نیروهای مافوق راحتتر این مسیر را طی خواهیم کرد و پاداش ما دست یاری ما را خواهد داد و در غیراینصورت تغییر و درمانی اتفاق نخواهد افتاد؛ باید تمرین کنیم که بهجای سرزنش کردن دیگران یا فرار از مشکلات، خودمان را مسئول بدانیم؛ اگر اشتباهی کردهایم؛ باید خودمان را ببخشیم و برای جبرانش تلاش کنیم؛ اگر به مشکلی برخوردیم؛ باید با تفکر درست و کمک گرفتن از افراد آگاه، برای حل آن قدم برداریم. در پایان باید بدانیم که خودکرده را تدبیر هست و هیچ موجودی بهاندازه خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند.
نویسنده: همسفر لیلی رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویراستاری: همسفر مهتاج نگهبان سایت
ارسال: همسفر معصومه دبیر سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
157