نهمین جلسه از دوره پنجم کارگاهای آموزشی عمومی مسافران و همسفران نمایندگی آبیک با استادی راهنمای محترم مسافررضا،نگهبانی مسافررضا ودبیری مسافرمحمود با دستور جلسه «در استحکام پایه های مالی وعلمی کنگره 60 من چه کرده ام » در روزپنجشنبه یکم خرداد 1404 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان رضا هستم یک مسافر،ازآقا رضا نگهبان جلسه و آقا سامان عزیز ایجنت محترم و مرزبانها که فرصت خدمتگزاری را به من دادند تشکرمی کنم، این برق رفتن یک جاهایی خوب است چون باعث میشود آدم یک مقدارفراتر از آن چیزی که باید صدایش را بالا ببرد،به هر حال خوب است این برق رفتن قدر برق را بهتر می دانیم و این توفیقی بود که در خدمت شما عزیزان در شعبه آبیک حضور پیدا کنم امیدوارم با کمک یکدیگر یک برداشت خوب از این دستور جلسه داشته باشیم و این دستور جلسه یکی از مهمترین دستور جلسات هر ساختاری میباشد مخصوصاً کنگره که به بهترین شکل ممکن اعضای کنگره ۶۰ به این درک رسیدهاند.
من در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ چه کردم یعنی این یک علامت سوال است برای منی که وارد کنگره شدهام و این دستور جلسه را دیدم و یک صندلی اشغال میکنم حالا چه قسمت همسفران چه قسمت مسافران. شعبه آبیک درفصل سرما شروع کرد و اینکه آبیک از کجا به کجا رسید خیلی از شماها خبر ندارید از فصل سرما داخل پارک شروع شد و پس از گذشت دو سال شما یک خانواده را در نظر بگیرید خیلی باید سختی بکشد که به اینجا برسد خیلی از ماها این سوال را از خودمان باید بپرسیم که وقتی من به کنگره میروم در فصل سرما بخاری و در فصل گرما کولر فراهم است من برای کنگره چه کردم.
وقتی من میرم چای من آماده است استاد راهنما هست و خیلی چیزهای دیگر و آن علم در اختیار من قرار می گیرد که من به درمان برسم به صورت ناخودآگاه برای من سوال پیش میآید و صد در صد من یک قدم برمیدارم و من گفتم هر ساختاری نیاز به سه نیرو دارد که اولین نیروی مالی دومی نیروی انسانی و دیگری نیروی علمی است اگر کنگره این سه محور را در کنار یکدیگر قرار نمیداد الان ما هم مثل یه سری ان جیoها درگیر این بودیم که در کدام بیقولهها باشیم چون شرایط مالی و علمی آنها تقویت نشده بود فقط حضور دارند آن علم را ندارند که نباید جیب یکدیگر را بزنیم.
من باید در سبد پول بندازم مثال الان دبیر سبد پول را اعلام کرد ن نمیگویم عالی است اما پتانسیل آن را دارید که بیشتر کمک کنید برای اینکه این سقف بالای سر ما ترقی پیدا بکند و رشد کند جای این را دارد که بیشتر کمک کنیم و همه اینها بستگی به درک من در این مسیر دارد، دوستان عزیز ما به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال حرکتیم از یک مبدا به یک مقصد و مهمترین چیزی که برای ما انسانها باقی خواهد ماند درک از این مسیر است.

برای مثال دوران مصرف موقعی که نشه بودیم ساعت ۲ الی ۳ نصف شب میگفتیم بریم لب دریا برای روکم کنی و نعشه میکردیم فلان جا را میساختیم فلان جا را میفروختیم و از این کارها اما هیچ چیز در کار نبود میرفتیم لب دریا دوباره همان بساط گاز پیک نیکی و غیره، آیا دریا را میدیدیم نه و مثال دیگر یک آدم سالم است مثل همین الان بچههای کنگره ۶۰ مثال آقای مهندس الان میرود هیدج، ازش سوال کنید کلی خاطره برای شما دارد در یک مدت بسیار کوتاه و این درک آقای مهندس است از این مسیر.
وقتی در این مسیر حرکت میکند درک کرده است و میفهمد چرا روی این صندلی نشسته است و ما مسافران و همسفران دقیقاً به این درک رسیدهایم که امروز اینجاییم، ما دیگر در مقابل پولی که میدهیم توقعی نداریم برای مثال نمی آییم بگوییم آقای ایجنت این پولی که ما دادهایم چه شده است و آن توقعاتی که از روی ناآگاهی به انسانها دست میداد از ما گرفته شده است و امیدوارم همواره همین گونه که داریم ادامه بدهیم، دراین دستور جلسات علی الخصوص استحکام پایههای مالی برای خود و خانواده و آیندگانمان بدرخشیم و بتوانیم یک نفر دیگر را به درمان برسانیم.
تا جایی که من اطلاع دارم آقا سامان از کرج تشریف میارند و خیلی از دوستان دیگر از راههای دور میان برای کمک کردن و این هم همون علم است که یک جا یاد گرفته و الان علمش را میبرد اصفهان میبرد کرج، آبیک و... و در رابطه با مالی و نیروی انسانی هم همین گونه است برای مثال بچههای کاسپین وقتی شعبه هیدج را میزدند به آنجا رفتند و کمک کردند نه اینکه نیروی انسانی نداشته باشند نه به این درک رسیده بودند که باید کمک کنند.
امیدوارم همه ما از این درکی که نصیب ما شده بتوانیم نهایت بهره را ببریم و برای رسیدن حال خوش خودمان خانوادهمان و تمام عزیزانی که اطرافمان زندگی میکنند تلاش کنیم به افتخار خودتون یک دست مرتب بزنید ممنونم.
تایپ:مسافر علیرضا لژیون اول
ویراستاری وارسال:مسافر علی لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
103