دهمین جلسه از دور اول جشن دیدهبان، نمایندگی عمان سامانی شهرکرد به استادی دیدهبان محترم مسافر اصغر منصوری، نگهبانی ایجنت محترم مسافر فربد و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "هفته دیدهبان " پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ در ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان، اصغر هستم، یک مسافر.
خداوند را شاکرم که بستری فراهم شده تا از نعمتها و آموزشهای ارزشمند آقای مهندس بهرهمند شویم. این آموزشها ما را سیراب میکند و راه را به ما نشان میدهد. از همه شما عزیزان و بهویژه از آقای کامران شریفیان تشکر میکنم. در فلسفه کنگره ۶۰، آقای مهندس میفرمایند: «باید دانست هیچ موجودی به اندازه انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.» از روزی که پیمان بستیم و به این جهان آمدیم، خداوند و ما هر یک مسئولیتهایی را پذیرفتیم. ما از او ابزار خواستیم و او به ما قدرتی عطا کرد؛ قدرتی که ذرهای از وجود اوست. ما انسانها تفاوتی با هم نداریم؛ تفاوت در عمل و حرکت ماست. مسیری را آغاز کردیم که آغاز و پایانش نامعلوم است، اما یک چیز را آموختیم: هیچکس بار دیگری را به دوش نمیکشد. این حقیقت را در قرآن خوانده بودیم، اما در عمل طلبکار دیگران بودیم. معتاد شدیم و باز هم از خانواده طلبکار بودیم.
آقای مهندس به ما آموخت که ای انسان، قدرتی الهی در وجود تو نهفته است. تو خلیفه خدا و تغییردهنده هستیات هستی. پیشتر کسی این را به ما نگفته بود. همیشه میشنیدیم که «تو تمامشدهای، کارت تمام است.» اما دوستی که پیام کنگره را به من رساند، گفت: «جایی هست که میتوانی خوب شوی.» باورم نمیشد. فکر میکردم این هم کلاهبرداری است. مگر میشود کسی اعتیاد را کنار بگذارد و دیگر وسوسه نشود؟ حتی امروز در کشور خودمان، با وجود هزاران نفر که درمان شدهاند و درمان بیماریهایی مانند سرطان توسط آقای مهندس، هنوز برخی پزشکان و مسئولین به درمان اعتیاد باور ندارند. آیا خودمان باور داریم؟
قرآن میفرماید: «آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟» من میگویم: سلام دوستان، اصغر هستم، یک مسافر. یک مسافر باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ باید در مسیر حرکت کند، مسیر درمان را طی کند. این به خود ما بستگی دارد که چه حرکتی انجام دهیم. در وادی سوم کنگره آموختم که خودم مسئول اعتیادم بودم، خودم پاهایم را بستم و خودم هستم که میتوانم تغییر کنم. برای اصلاح خودم باید حرکت کنم و در این مسیر به راهنما نیاز دارم. خداوند را شکر که این راهنما در کنگره وجود دارد.
در قرآن آمده است که مؤمنان با تفکر و تعقل حرکت میکنند. در کنگره هم همینطور است. کسانی در کنگره میمانند که بهای آموزشها را بپردازند. در وادی چهاردهم، عشق عام و عشق خاص داریم. عشق عام، محبت به خانواده و دیگران است و عشق خاص، محبت به خداوند، آقای مهندس و اعضای کنگره. خدمت هم در کنگره به دو نوع عام و خاص تقسیم میشود. روز اول که به کنگره آمدم، نه دیدهبان را میشناختم و نه مرزبان را. فقط دعا میکردم: «خدایا، جایی باشد که دیگر مصرف نکنم، جایی که جلوی فرزندم سرم خم نشود.» خداوند کنگره را در مسیرم قرار داد. در مسیر کنگره، نباید گرفتار منیت یا بازیهای کودکانه شویم. اگر شالمان عوض شد، نباید خود را برتر ببینیم. بازگشت در آگاهی سختتر است، زیرا خداوند اشتباه را میبخشد، اما انتخاب اشتباه را نه. از من پرسیدند: «چگونه به کنگره کمک کنیم؟» ما نمیتوانیم مستقیماً به کنگره کمک کنیم، اما میتوانیم با مصرف درست آموزشها و تبدیل شدن به الگو، خدمت کنیم. روش DST یک کشف است، اما اثبات آن به الگو نیاز دارد و ما الگوهای آن هستیم.
کنگره همتا ندارد، اما برای دریافت از آن باید قوانینش را رعایت کنیم. اگر میگویند ۱۴ ثانیه سکوت کن، باید این کار را انجام دهیم، چون نظم بخشی از درمان است. اگر میگویند لباس سفید بپوش، این هم بخشی از درمان است. حرف آخر کنگره، صراط مستقیم است؛ برگرفته از کلام خدا و خرد جهانی. اولویت ما کنگره باشد و الگوی ما آقای دژاکام. او موفق شد، چون ایمان به خداوند داشت. خدای او با خدای ما تفاوتی ندارد؛ تفاوت در حرکت و ایمان ماست. وقتی به کنگره میآییم، غمهایمان را فراموش میکنیم. اینها نشانه حضور خداوند است. خانم آنی چند سال پیش در شعبه اصفهان فرمودند: «همسفرها، سختی برای همه هست، چون جهان بر اساس اضداد است.» آقای مهندس میفرمایند: «ما خدمت میکنیم، شما محبت کنید.» خداوند در قرآن میفرماید: «اگر شکر کنید، نعمتهایتان را افزون میکنم.»
به افتخار بنیان کنگره، دست بزنید. بسیار متشکرم.


عکاس: مسافر امیرحسین لژیون نوزدهم و مسافر صادق لژیون هشتم
نگارنده: مسافر علی لژیون نهم و مسافر مرتضی لژیون دوم
ویراستار: مسافر منوچهر لژیون دوم
تنظیم: مسافر منوچهر لژیون دوم
ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید
(4)(2)(7)(6).gif)
- تعداد بازدید از این مطلب :
905