English Version
This Site Is Available In English

کمک یعنی حرکت کردن

کمک یعنی حرکت کردن

چهارمین جلسه از دوره بیستم کارگاه‌های عمومی نمایندگی ساوه ویژه مسافران وهمسفران با استادی راهنمای محترم آقای اسدالله ونگهبانی مسافر علی ودبیری موقت مسافر ابوالفضل با دستور جلسه(با استحکام پایه‌های مالی وعلمی کنگره من چه کرده‌ام؟) روز پنج‌شنبه ۱خرداد ماه ۱۴۰۴راس ساعت ۱۷ برگزار شد.


خلاصه سخنان استاد:


سلام دوستان اسدالله هستم یک مسافر
از دبیر ونگهبان جلسه ودوستانی که نوشتار‌ها را قرائت کردند تشکر می‌کنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و راهنمای گرامی‌ام، که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم، نهایت سپاسگزاری را دارم اما در خصوص دستور جلسه‌ این هفته با عنوان «من در استحکام پایه‌های علمی و مالی کنگره چه کرده‌ام؟»، این یک سوال کاملاً شخصی و درون‌نگر است از من می‌پرسد تو برای استحکام پایه‌های علمی و مالی این ساختار چه کرده‌ای در برابر این سوال، سوال دیگری نیز مطرح می‌شود چرا باید به کنگره کمک کنم؟ کنگره برای من چه کرده است؟
اینجاست که لازم است در درون خودم، خودم را مورد ارزیابی قرار دهم باید ببینم آیا وظیفه‌دارم کمک کنم؟ یا نه؟ و چرا؟
من هم، مانند بسیاری از شما عزیزان، روزی با حالی بسیار خراب وارد کنگره شدم اگر حال آن روزم را با حال امروز مقایسه کنم، می‌بینم که آن‌موقع حاضر بودم هرچه دارم بدهم فقط یک روز مصرف نداشته باشم، یا سیگار نکشم؛اما راهی نمی‌دیدم و تمام درها به‌رویم بسته بود اما امروز چه اتفاقی افتاده است؟
امروز من در آرامش هستم، در تعادل نسبی هستم، در حال آموزش و خدمت هستم.
چه کسی این بستر را برای من فراهم کرده‌است؟ جز کنگره ۶۰؟آیا انصاف نیست که من هم برای استحکام این پایه‌ها قدمی بردارم؟ آیا نباید در حد توانم کمک کنم تا این چراغ برای دیگران هم روشن بماند؟
پس اگر امروز کنگره به من علم و آگاهی داده، اگر جسمم، روانم و جهان‌بینی‌ام در مسیر درمان و تعادل قرار گرفته، حداقل کاری که می‌توانم انجام دهم، مشارکت در تقویت پایه‌های علمی و مالی این ساختار مقدس است زمانی که مصرف‌کننده بودم، تمام توان و انرژی‌ام را صرف تهیه و مصرف مواد مخدر می‌کردم. اگر لازم بود دروغ بگویم، پنهان‌کاری کنم یا حتی اطرافیانم را بپیچانم، این کار را با تمام وجود انجام می‌دادم تا به مواد برسم اما امروز که حال خوش دارم، سؤالی که از خودم می‌پرسم این است آیا این حال خوش قابل اندازه‌گیریست؟ آیا می‌توانم آنرا با پول یا چیز دیگه‌ای معامله کنم؟وقتی می‌گویند "خیلی راحت"، واقعاً یعنی چه؟ من امروز خیلی راحت نفس می‌کشم، خیلی راحت می‌خوابم، خیلی راحت زندگی می‌کنم اما هیچ‌کدام از این‌ها را نمی‌توانم با مقیاس‌های مادی بسنجـم حال خوشی که از بودن در کنگره دارم، از رهایی از مصرف دارم، بی‌قیمت و غیرقابل معامله‌است اینجاست که وظیفه‌ من مشخص میشود اینکه در حد توانم، هر کاری برای حفظ این حال خوش انجام بدهم. همان‌طور که قبلاً در راه تاریکی همه توانم را گذاشتم، الان هم باید در مسیر روشنایی همین کار را انجام بدهم من به‌خاطر مصرف مواد، انرژی خودم را از بین بردم فرق نمی‌کند که چه نوع ماده‌ای مصرف می‌کردم، نتیجه‌اش یکی بود: تخریب، و از دست دادن همه چیز، از جمله انرژی، سلامتی، آبرو، و آرامش. حالا که وارد کنگره شدم و تصمیم گرفتم درمان بشوم، متوجه شدم که این مسیر نیاز به "حرکت" دارد باید خودم را سد راه نکنم، بلکه راه را برای آموزش و درمان باز کنم اما یه سوال برای خودم پیش آمد من که سفر اولی‌ام، نه پولی دارم، نه علمی، نه آگاهی خاصی تازه از مصرف آمده‌ام، دستم خالیست پس من چطور می‌توانم به سیستم کنگره کمک کنم؟ اصلاً می‌توانم کمکی بکنم؟
جواب را داخل خود کنگره پیدا کردم کمک فقط مالی نیست، فقط علمی هم نیست کمک یعنی "حرکت کردن" یعنی همین که من مرتب سر جلسات بیایم، در مشارکت‌ها شرکت کنم، رفت‌وآمدم محترمانه باشد، داروهایم را درست بگیرم، با اطرافیانم برخورد خوبی داشته باشم، در بیرون از کنگره وجه خوبی از یک عضو کنگره نشان بدهم این‌ها همه کمک علمی به کنگره‌است، چون تصویر درستی از کنگره به بیرون می‌فرستد حتی مشارکت کردن خود من، با اینکه هنوز علم بالایی ندارم، می‌تواند یه تلنگر یا نوری باشد برای کسی دیگر که در شرایطی مشابه من قراردارد این خودش انتقال تجربه‌است، این خودش خدمت و علم کنگره‌است در مورد پایه مالی هم نباید بی‌تفاوت بود شاید الان نتوانم کمک مالی بزرگی بکنم اما همین که نیت داشته باشم و در آینده که توانش را پیدا کردم، سهم خودم را ادا کنم یعنی من بی‌تفاوت نیستم چون اگر همه منتظر بمانیم که دیگران انجام بدهند این ساختار پایدار نمی‌ماند این‌همه کمک‌هایی که از طرف لژیون سردار ایجنت‌ها مرزبان‌ها و بقیه اعضای دلسوز انجام میشود برای این‌است که ما هم کم‌کم مسئولیت‌پذیر بشویم.

نگارش متن:مسافر حجت‌الله(لژیون ششم)
عکاس:مسافر جواد(لژیون دهم)
تنظیم وارسال: مسافر علی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .