English Version
This Site Is Available In English

خدمت مادی و معنوی

خدمت مادی و معنوی

جلسه دوازدهم از دوره سیزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی چرمهین با استادی راهنما مسافر سعید چنگانیان، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر افشین با دستور جلسه " در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره من چه کرده‌ام؟ " پنجشنبه 1 خرداد 1404 ساعت 16 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره 60 من چه کرده‌ام؟ در کنگره 60، دو نوع خدمت داریم؛ خدمت مالی و خدمت معنوی. خدمت معنوی نیز خود شامل دو بخش است: ۱.تولید علم و علمی که درکنگره 60 ارائه می‌شود، همواره به‌روز است و هر آنچه دریافت می‌کنیم، چه برای درمان و چه برای جهان‌بینی، در آینده به آن نیاز خواهیم داشت. ۲.روش استاد که این بخش نیز به خدمت معنوی بازمی‌گردد و با سی‌دی نوشتن آغاز می‌شود.
برای استحکام پایه‌های علمی کنگره، باید از سی‌دی نوشتن شروع کنیم. بحث دبیری در کنگره، آغازگر مسیری است که پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است. این موضوع در دانشگاه‌ها برای مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا مطرح است و ما می‌توانیم بر اساس آموزش‌ها و دریافت‌های خود در کنگره، یک اثر جدید خلق کنیم.
راهنما شدن در کنگره 60 نیز یک خدمت معنوی است. اگر بتوانم به جایگاه راهنمایی برسم، می‌توانم این علم کنگره را سینه‌به‌سینه انتقال دهم، چه در داخل کنگره و چه در خارج از آن. این انتقال علم، با دریافت صحیح آموزش‌ها و به‌کارگیری درست آن‌ها میسر می‌شود. در مورد استحکام پایه‌های مالی کنگره نیز باید کوشا باشیم و هرچه در توان داریم، انجام دهیم؛ زیرا به کنگره 60 بسیار بدهکاریم. همان‌طور که آقای مهندس در صحبت‌های روز چهارشنبه فرمودند: «من هیچ کاری برای کنگره انجام نداده‌ام و هرچه به کنگره 60 خدمت کنم، بدهکارتر می‌شوم؛ زیرا در قبال آن، درهایی برای ما باز می‌شود که اصلاً قابل وصف نیست.»
انسان هر چه بیشتر در این مسیر گام بردارد، دریافت‌هایش بیشتر خواهد بود و هرقدر خدمت کند، چه مادی و چه معنوی، بیشتر ازآنچه انجام داده، دریافت خواهد کرد. پس باید در مسائل مادی نیز کوشا باشیم؛ زیرا به کنگره 60 بسیار بدهکاریم.

دستور جلسه دوم: اولین سال رهایی مسافر احمد، پیامی برای احمد عزیز نوشتم که شامل حال تمام مسافرانی می‌شود که برای رهایی اقدام می‌کنند و خواهان حیاتی دوباره هستند: «چراغ راهشان شوید! انسان‌ها را نمی‌توان اصلاح کرد، مگر اینکه راه خود را به سوی نور دوام و قوام بخشید و این هنر شماست که برای جذب خدمتگزاران و علاقه‌مندان به الله، راه را به سوی خود هدایت نمایید.» احمد آقا یکی از رهجویانی بود که فرمان‌بردار بود، سی‌دی‌ها را به‌موقع می‌نوشت و همیشه با نظم و انضباط بود. سفر سیگار خود را نیز با فرمان‌برداری به پایان رساند. هر دو سفر آقا احمد، حدود 10 ماه طول کشید و به رهایی رسید و پس از آن، شروع به خدمت در کنگره کرد. خداوند لیاقت خدمت به بندگانش را به همه کس نمی‌دهد. آقا احمد، راهنمای تازه واردین شد. یک تازه‌وارد، اولین کسی که در کنگره با او برخورد می‌کند، راهنمای تازه واردین است. آقا احمد حس خوبی دارد و انسانی پرانرژی است. امیدوارم بتواند از این جایگاه به نحو احسن استفاده کند و به شال نارنجی نیز دست یابد.

اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر، آنتی‌ایکس مصرفی تریاک، مدت تخریب 20 سال، مدت سفر 10 ماه 20 روز، راهنما آقا سعید چنگانیان، متد DST، داروی درمان OT، رهایی 1 سال 9 ماه، سفر سیگار، راهنما آقا سعیدچنگانیان، مدت رهایی 1 سال 6 ماه، ورزش والیبال سخنان مسافر؛ سلام دوستان احمد هستم یک مسافر، خداوند را شاکرم که اذن ورود به کنگره را برایم صادر کرد. تشکر و قدردانی می‌کنم از جناب آقای مهندس و خانواده گرامیشان که این بستر را فراهم کردند تا بتوانیم آموزش بگیریم. با وجود اینکه دو سال است وارد کنگره شده‌ام، هنوز برایم سوال است که چطور مواد و سیگار نمی‌کشم و زندگی روزمره ام را سپری می‌کنم؛ زیرا هر راهی که برای ترک کردن وجود داشت را رفتم ولی نتیجه‌ای نگرفتم. یادم می‌آید یک مسافرت به شمال رفتیم.

وقتی همه زیبایی‌ها را دیدیم، تصمیم گرفتیم مجدداً به شمال برویم و همه شرایط را هم مهیا کرده بودم که در آنجا ترک کنم. با خودم مقداری قرص گیاهی برده بودم برای ترک کردن، ولی نه تنها نتوانستم ترک کنم، بلکه روز به روز حالم خراب‌تر می‌شد. چند روز که گذشت، به همسفرم گفتم اینجا هم فایده ندارد، برویم تا دوباره مصرف کنم؛ زیرا همسفرم ترک‌های ناموفق من را دیده بود و در آن شرایط رانندگی هم برایم سخت‌تر شده بود و حال خیلی بدی داشتم. همسفرم گفت مقداری مواد برایت آورده‌ام که من با خوشحالی مواد را مصرف کردم.

همه راه‌ها را رفتم ولی نشد مواد نکشم، تا اینکه به کنگره آمدم و توانستم به درمان و رهایی و حال خوش برسم؛ چون همه چیز در کنگره خیلی قشنگ است، حتی خدمت کردن؛ زیرا بیست روز سفر بودم که وارد لژیون سردار شدم؛ زیرا سخنان استاد برایم واقعاً شیرین بود. لژیون سردار فقط لژیون پول دادن نیست؛ زیرا با بخشیدن بیشتر و بیشتر، حالمان بهتر می‌شود. وجود همسفرم خیلی در کنگره و خارج از کنگره به من کمک می‌کرد و بیشتر باعث آرامش من بود. امیدوارم همگی در کنگره بتوانیم خدمت کنیم و خدمتگزار واقعی کنگره باشیم.

سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان من هاجر هستم راهنما و یک همسفر، در ابتدا به آقای مهندس، راهنمای مسافر آقا سعید، مسافر آقا احمد و همسفر ریحانه تبریک عرض می‌کنم. خدا را شاکرم که با یک تولد دیگر توانستم این جایگاه را لمس کنم. همسفر آقا احمد بعد از چند ماه که وارد کنگره شده بودند، به کنگره آمدند و تمام موفقیت و حال خوش‌شان به خاطر فرمان‌بردار بودن و چشم به فرمان بودنشان بوده است. امیدوارم همان‌طور که مسافرشان مزد زحمات خود را گرفت و شال راهنمایی را دریافت کرد، ایشان هم بتوانند خدمتی در کنگره بگیرند تا نعمت بیشتری را در زندگی خود درک کنند.

دیروز که به تهران رفتیم، یکی از بچه‌ها عکس نداشت و خیلی راه رفتیم تا یک عکاسی پیدا کردیم. وقتی وارد عکاسی شدیم، عکاس پرسید: «چقدر حال شما خوش و سرحال است؟» از من پرسید: «شما چقدر دریافت می‌کنید تا این‌ها را به رهایی برسانید و به این حال خوش برسانید؟» من گفتم: «من قبلاً دریافت کرده‌ام و هر چه برای شما بگویم، متأسفانه آن درکی که من چقدر دریافت می‌کنم را ندارید. من زمانی که به کنگره می‌آیم، وقتی بچه‌ها را می‌بینم و آن حال خوش و انرژی که از آن‌ها می‌بینم، من هم سرشار از آن آرامش و انرژی می‌شوم و همین برای من کافی است. من خودم می‌دانم با خدمت چقدر حالم خوب است و الحمدالله خیروبرکت توی زندگی‌ام هست. معامله ما با خداوند بوده، نه بنده خدا. درست است که ما خدمت به بنده خدا می‌کنیم ولی پاداش را از خداوند می‌گیریم.» امیدوارم که این تولدها در شعبه چرمهین زیاد باشد تا یک تازه‌وارد که می‌آید، او هم ایمان بیاورد و وارد کنگره بشود.

سخنان همسفر:
سلام دوستان ریحانه هستم همسفر، خدا را بسیار شاکرم که در این جایگاه قرار دارم و می‌توانم آموزش بگیرم. از آقای مهندس دژاکام بسیار سپاسگزارم که این راه را برای ما نمایان کردند تا بتوانیم به کنگره بیاییم و آموزش بگیریم. از آقا سعید و راهنمای عزیزم، خانم هاجر، تشکر می‌کنم. همچنین از مرزبانان، ایجنت و همه راهنمایان کنگره 60 قدردانی می‌کنم و از آموزش‌های آن‌ها بسیار بهره می‌برم. قبل از اینکه به کنگره بیایم، همسرم بارها از من خواست که باهم به کنگره برویم، اما من با بهانه‌های مختلف قبول نمی‌کردم. بعد از مدتی، به چشم دیدم که شوهرم روزبه‌روز حالش بهتر می‌شود و هر موقع به خانه می‌آید، پر از انرژی، شاد و خوشحال است. این تغییرات من را مشتاق کرد که ببینم اینجا چه جایی است که توانسته حال شوهرم را اینقدر خوب کند. همیشه کنجکاو بودم و وقتی از کنگره به خانه می‌آمد، سؤال می‌پرسیدم که امروز چه آموزش‌هایی گرفتید و چطور بود. آنقدر دلم می‌خواست که زودتر به کنگره بیایم که حتی بهانه پسرم را که کلاس اولی بود، کنار گذاشتم و زمانی که از مدرسه به خانه می‌آمد، من به کنگره می‌آمدم.

با گذشت زمان و آشنایی بیشتر، حتی قبل از تمام شدن مدرسه پسرم هم به کنگره می‌آمدم. نکته دیگر اینکه، هر موقع در خانه هستیم و صحبت می‌شود، حضور جناب مهندس را در خانه حس می‌کنیم و فکر می‌کنیم که ایشان اینجا پیش ما هستند. این حس به خاطر تمام آموزش‌ها، جهان‌بینی ایشان، معاشرت و تغذیه سالمی است که هر موقع از آن‌ها استفاده می‌کنم، سایه ایشان را احساس می‌کنم. همسرم وقتی به کنگره آمد، مصرف سیگارش کمتر شده بود، ولی بعد از مدتی مصرف سیگارش بیشتر از قبل شد و من از این موضوع ناراحت بودم و اعتراض می‌کردم. او می‌گفت حالا که می‌خواهم بگذارمش کنار، می‌خواهم بیشتر مصرف کنم! بچه‌ها هم که از بوی سیگار در ماشین ناراحت بودند، می‌گفتند شما سوار ماشین نشوید. اما بعد از سه ماه مصرف سیگار را کم کرد و گفت که آقا سعید دوست دارند که من به درمان برسم و حتماً باید فرمانبردار او باشم.

به‌این‌ترتیب، سفرش را به‌راحتی تمام کرد و سفر سیگار را هم با موفقیت پشت سر گذاشت. او در مصرف اوتی بسیار حساس بود، مخصوصاً به اندازه‌اش و به چشم دارو به آن نگاه می‌کرد. من خیلی خوشحالم که همسرم درمان شده است. امیدوارم بتوانم رهجوی خوبی باشم برای کنگره باشم.

تایپ : مسافر ابراهیم، مسافر رضا، مسافر حسین

ارسال : مسافر عسگر 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .