جلسه پنجم از دور دهم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی معدن فیروزه با استادی مسافر مسلم و نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر علیاصغر با دستور جلسه ر پایههای علمی و مالی کنگره من چه کردهام؟ سهشنبه تاریخ 1404/2/30 ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود
سلام دوستان مسلم هستم یک مسافر
از نگهبان محترم سپاسگزارم که استادی و مسئولیت جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم.
بنده یک نگاهی که به گذشته میکنم و به زمانی که مصرفکننده مواد مخدر بودم و عملکرد خودم در زندگی و نقشهای اجتماعی را که بر عهده داشتم در ذهنم مرور میکنم به این نتیجه میرسم که همگی به شکلی نقص داشتند. خب بنده در آموزشوپرورش خدمت میکردم و در سر کلاس درس در اداره کلاس و کنترل دانشآموزان همیشه با مشکل روبهرو بودم چراکه تحت تأثیر مواد مخدر بودم. در جمع خانواده نیز، پدر و مادر و اطرافیان ما همیشه از بابت این که ما مصرفکننده مواد مخدر بودیم ناراحت بودند. از نظر حال جسمی و روحی هم همیشه دچار سردردها و حال خرابی های همیشگی بودم.
نه در جایگاه معلمی معلم خوبی بودم و نه در جایگاه نقش همسر در خانواده رنگی از نقش همسر را آنچنانکه باید، داشتم.
بنده ابتدای ورود به کنگره این تصور را داشتم که فقط برای درمان مواد به این مکان آمدهام اما بعد از حضور در کنگره متوجه شدم که که تمام زندگی من از شغل تا کیفیت زندگی من تغییر کرده است و اینها به لطف حضور من در کنگره ۶۰ است.
جایگاه اجتماعی که به من اعطا شد و اعتمادی که اطرافیان به من پیدا کردند از مهمترین دستاوردهای من در کنگره بود و همیشه آن را با زمان قبل از درمان در کنگره مقایسه میکنم تا همیشه در خاطرم باشد و قدردان باقی بمانم.
از نعمتهای زیبای دیگری که به لطف حضور من در کنگره نصیب و روزی من گردید این بود که پس از سالیان دراز آرزوی داشتن فرزند این امر برای من محقق شد وزندگی من را شیرین گردانید.
شاید افرادی که بیرون از کنگره هستند تصور کنند خدمتگزارانی که همیشه بهصورت مستمر به کنگره میآیند و خدمت میکنند کارشان معقول به نظر نمیآید و با حسابوکتاب های حسابگرانه آنها جور در نمیآید.
اما بنده بهخوبی میدانم که آنهاچه انرژی زیبایی از حضور در کنگره و خدمتشان دریافت میکنند که حاضر به ترک آن نیستند. اما همه باید همیشه مراقب نیروهای منفی باشیم که در تلاشاند ما را از فضای خدمت دور کنند و ما را پابند تعلقات نمایند.
بنده خودم در طول بیش از ده سال که پس از درمان در کنگره حضورداشته ام چیزی حدود بیش از سه سال را در خدمت مرزبانی در شعبات عطار و خیام حضورداشته ام و حدود یکسال هم بهعنوان دبیر لژیون سردار در شعبه معدن فیروزه خدمت نمودهام. شاید با خودم بگویم و به ذهنم خطور کند که من چه خدمت بزرگی را به کنگره انجام دادهام درحالیکه جناب مهندس با بغض میفرمایند من چه کاری برای کنگره انجام دادهام و کنگره چه کاری برای من انجام داده است و تا چه اندازه بدهکار کنگره هستم و این در حالی است که به نظر من جناب مهندس حتی فرصت یک مسافرت خارجی با خانواده را ندارند و همیشه لباس کنگره بر تن ایشان است و همیشه در حال تلاش هستند برای ما انسانهایی که نه در خانواده به معنای واقعی همسر و پدر بودیم و نه در جامعه و فضای کسبوکار نقش مفیدی داشتیم.

پس اکنون کمترین کاری که من مسافر میتوانم انجام دهم این است که در انتقال پیام کنگره کوشا باشیم آنهم با درست خدمت کردن و همت داشتن در تقویت پایههای مالی کنگره و کمک کردن به حفظ و بقا و همینطور گسترش مکانی که با لطف و رحمت خداوند اکنون روی صندلیهای آن نشستهایم.
ممنونم که سکوت کردید و به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ: مسافر ابوالفضل
عکاس: مسافر عباس
ویراستاری، نگارش متن و ارسال خبر: مسافر حسین لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
63