جلسه سوم از دوره پنجاه وششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سمنان، با استادی راهنمای محترم مسافر داوود، نگهبانی مسافر محمدعلی و دبیری مسافر مجتبی، با دستورجلسه «در استحکام پایه های مالی کنگره ۶۰ من چه کردهام؟» در روز پنجشنبه 01 خرداد ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان داود هستم یک مسافر. خداوند را شکر میکنم که یکبار دیگر بهواسطهی تولد محمد عزیز در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. امروز جلسه به دو بخش: تولد یکسالگی مسافر محمد عزیز و دستور جلسهی هفتگی تقسیم میگردد. در مورد دستور جلسهی امروز در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره 60 چه کردهام؟ باید بگویم که در ابتدا باید ببینیم که کنگره برای ما چهکاری کرده است. ما انسانها ناسپاس هستیم وقتیکه چیز باارزشی را بهراحتی به دست میآوریم سریع آن را فراموش کرده و از دست میدهیم. به قبل از ورودم به کنگره که نگاه میکنم که چگونه بودم و با چه حالی وارد اینجا شدم باید یادآوری کنم من خودم جاهای مختلفی را برای درمان رفتم نهتنها درمان نمیشدم بلکه دردی به دردهایم اضافه میشد. وقتی وارد کنگره شدم فکر نمیکردم که درمان در اینجا مثل آب خوردن باشد و باور نداشتم که بتوانم به رهایی برسم و فکر میکردم که مانند جاهای دیگراست که مراجعه کرده بودم.
(2).JPG)
در ابتدا که وارد شدم جشن گلریزان بود و من متعجب از این بودم که اینجا قرار بود رایگان باشد، این کار برای چیست؟ سال بعد با آموزشهای کنگره به آگاهی لازم رسیدم و بهغیراز اعتیادم سیگارم را نیز درمان کردم. ما باید کاری بکنیم که دیگران هم بیایند و در مسیر درست حرکت کنند. بعضیاوقات فکر میکنیم که خوشبختی یعنی اینکه من بهتنهایی به خواستههایم برسم و خوشبخت شوم درواقع خوشبختی واقعی زمانی صورت میگیرد که دیگران هم در کنار شما خوشبخت شوند. تمام اعمال و رفتار ما در این دنیا بازتاب یا پژواک میباشد اگر من دنبال خوشبختی دیگران باشم مطمئناً خودم هم به آن خوشبختی خواهم رسید. فرق کنگره با ان جی او «NGO» های دیگر که 70 سال سابقهدارند در این است که آنها توسعهی علمی نداشتند و همانگونه که بودند، ماندهاند ولی سیستم ما فرق میکند من اول برای درمان اعتیاد آمده بودم سیگارم نیز درمان شد و در ادامه تغذیه سالم را در کنگرهداریم و هرسال مقالاتی در مورد بیماریهای ناشناخته و سرطانها در معتبرترین دانشگاهها و مجلات علمی و پزشکی منتشر میگردد. در ادامه جا دارد خاطرهای از شادروان دکتر حاج رسولی که میگفتند در پارک بودیم که معاون وزیر برای بازدید و تجهیز وسایل ورزشی پارک تشریف آوردند و گفتند به مهندس دژاکام بگویید نامهای بنویسند که من با مبلغی هنگفت جهت تجهیز وسایل ورزشی اقدام نمایم اما مهندس در چند باری که به ایشان مراجعه کردم جهت پیگیری تعلل میکردند تا اینکه به ایشان گفتم معاون وزیر رفت و مهندس دژاکام گفت گاوی که نان گدایی بخورد دیگر شخم نمیزند.
(2).JPG)
من قبل از کنگره هم کمک مالی میکردم در ابتدا به مساجد و هیئتها کمک میکردم چون در آنجا به دعا و نیایش میپرداختند بعد با خود گفتم دولت هم به مساجد کمک میکند بهتر است من به بخش آموزشی مانند مدارس و دانشگاهها کمک کنم که در آنجا سطح آموزش و آگاهی افراد بالاتر برود بازهم فکر کردم که دولت به این بخش نیز کمک میکند بهتر است من در قسمت درمانی و بیماران لاعلاج کمک مالی کنم وقتیکه به کنگره آمدم همهی آنها را یکجا در اینجا دیدم ما برای سلامتی یکدیگر و حتی افرادی که نمیشناسیم دعا میکنیم و هم با آموزشهایی که به ما میدهند اطلاعات و آگاهی و جهانبینی ما را بالا میبرند و در آخر هم درمان میشویم و در قسمت پزشکی و بیماریهای لاعلاج و سرطانی پیشرفتهای زیادی در کنگره صورت گرفته است. در آخر باید بگویم گل رهایی را که ما در کنگره دریافت میکنیم را باید قدرش را بدانیم و قطعاً باید بهای آن را پرداخت نماییم.
(4).JPG)
در بخش دوم جلسه جشن تولد یک سال رهایی محمد عزیز را داریم که در ابتدا از راهنمای ویلیام وایت ایشان آقا فرزاد تشکر میکنم که تشریف آوردند. زمانی که محمد برای بار دوم وارد کنگره شد من تازه یک ماه بود که لژیون زده بودم که با حس خوبی که به من داشت وارد لژیون شد در روزهای نخست ایراداتی داشت که همهی مصرفکنندگان در بدو ورود بهواسطهی مصرف مواد با آن درگیر هستند و همیشه پافشاری زیادی در انجام کارهای خودش داشت. با صحبتی که با او کردم قرار شد تمامی آن کارها را بعد از درمانش انجام دهد خوشبختانه گوشبهفرمان بود و مسائلی که درگیر آن بود قبل از سفر دوم حل شد. خوشبختانه با آموزشهایی که در کنگره گرفت نقاط ضعف خودش را پیدا کرد و توانست بهخوبی به درمان برسد و سال قبل توانست دنور شود و شال راهنمایی را دریافت نماید. بنا به دلایلی تولد ایشان عقب میافتاد تا اینکه امروز که روز تولد شناسنامهای او میباشد با جشن تولد یکسالگیاش برگزار شد. این تولد را به همسفر ایشان و راهنمای همسفرشان و خدمت گذاران شعبه ایجنت و مرزبانها تبریک میگویم ممنونم که به صحبتهای من توجه نمودید.
(2).JPG)
آرزوی مسافر: یکی از صفتهای خداوند بخشش است خواسته من این است که همه عزیزان این صفت را در لژیون سردار تجربه کنند
خلاصه سخنان مسافر محمد: سلام دوستان محمد هستم مسافر، خداوند را شاکرم بابت امروز، سپاسگزار آقای مهندس و خانواده گرانقدرشان هستم بابت این مکان مقدس، تشکر میکنم از راهنمای خوبم که حال خوبم را مدیون ایشان هستم و سپاسگزار دیگر راهنمایان عزیز هستم که باعث شدند من زندگی بدون دخانیات و مواد مخدر را تجربه کنم. از همسفر تشکر بسیار دارم چون در کنار من خیلی مشکلات را تحمل نمود و سپاسگزار راهنمای همسفرم هستم چون برای همسفرم زحمت کشیدند. امروز با حضور در این جایگاه یاد روزهایی از زندگی خودم افتادم که به دلیل کاشت بذر نامناسب در ذهن مدتی از زندگی جهنم را تجربه نمودم. پس این برای من تجربه شد که مواظب بذرهایی که در ذهن خود میکارم باشم چون آن بذر به دنبال زمان و مکان مناسب میگردد تا جوانه بزند. اگر بذر نامناسب کاشت شود، به دنبال زمانی است که آگاهی انسان متوقف شود و سطح جهانبینی انسان در حدی نباشد که بتواند حال خودش را خوب کند آن زمان بذر نیرو ضد ارزشی جوانه میزند و جهنم را برای انسان به وجود میآورد.
(1).JPG)
این اتفاق بلعکس هم امکان دارد، خودم به یاد میآورم زمان تولد یک سال رهایی یکی از دوستان بود که با شال راهنمایی جشن را گرفت، من در آن زمان بذر اینکه باید تولد خود را باراهنما بودن بگیرم کاشتم و امروز خوشحال که این اتفاق با قبولی من در آزمون رخ داد. پس برای همه شما آرزو میکنم بهترین بذرها را بکارید تا بهترین جوانهها را در زندگی خود داشته باشید البته بذر خوب نیاز به زمین و خاک حاصلخیز دارد که این موضوع هم فقط با بخشش اتفاق میافتد چون بخشش نیاز به جهانبینی بالا دارد و این امر باعث حال خوش و آرامش میشود و در سفر دوم مواد مخدر وجود ندارد و باید با جهانبینی حال خود را خوب کنم پس اگر سطح جهانبینی من متوقف شود به مشکل برمیخورم پس همه اینها را مدیون کنگره هستم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید متشکرم.
(5).JPG)
خلاصه سخنان راهنمای همسفر: سلام دوستان آرزو هستم راهنمای یک همسفر. در ابتدا اولین سال تولد مسافر محمد را به راهنمایان ایشان و به همسفرانش تبریک میگویم. تولدها همانند رود هستند، دستور جلسات میچرخند و افراد را پیدا میکنند، تولد ایشان اگر به تأخیر میافتاد فقط به خاطر این بود که به این دستور جلسه برسند. مسافر و همسفر همانند قطعات پازل مکمل هم هستند و این دو عزیز در خدمت لژیون سردار بسیار فعال میباشند، از خدای مهربان میخواهم که همیشه در حال خدمت و در کنگره پایدار باشند و زندگیشان بر مبنای عمل سالم ادامهدار باشد و نتیجه این سعی و تلاش را ببینند.
(3).JPG)
خلاصه سخنان همسفر: وقتی تبلور عشق خالق به عشق مخلوق را ببینیم، سختیها آسان، رنجها تبديل به گنجها و دردها درمان میشود. سلام دوستان اکرم هستم همسفر محمد. خداوند را شکر میکنم که در تولد یک سال رهایی مسافرم حضور دارم. در رأس این تولد را به آقای مهندس و خانواده گرامیشان تبریک میگویم و ممنون و قدردان ایشان هستم به خاطر زحماتی که برای ما کشیدند این تولد را به راهنمای محترم آقا داوود تبریک میگویم و ممنونم به خاطر زحماتی که برای مسافرم کشیدند تشکر میکنم از راهنمایی خودم خانم آرزو و خانم هما عزیز که آموزش و آرامش امروزم را مدیون ایشان هستم و بهترینها را برای ای دو عزیز خواستارم.
(1).JPG)
اگر بخواهم در مورد مسافرم صحبت کنم باید بگویم در مسیر زندگی ما هم مشکلات زیادی بود ولی با قرار گرفتن در کنگره و آموزشهای آن توانستیم طریقه حل کردن مشکلات خود را یاد بگیریم. در مورد مسافرم باید بگویم شناختی که من از آن دارم تواناییهای زیادی دارد، این تواناییها را میتواند در مسیر کنگره شکوفا کند و باعث رشد آن شود و انشالله در تولدهای دیگر آن شاهد این باشم که در جایگاههای بالاتر آن را ببینم و همیشه خدمتگزار کنگره ۶۰ باشد ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش دادید.
خلاصه سخنان همسفر امین: این روز قشنگ را به پدر عزیز و خانواده خوبم تبریک میگویم، به آقای مهندس دژاکام و راهنمایان پدرم که تلاش کردند به رهایی برسند متشکرم، از مهندس تشکر میکنم که این مکان را فراهم نمود تا حال دل انسانها خوب شود. همیشه پدرم در خانواده صد خودش را میگذارد و از او متشکرم که همیشه جایی که به او نیاز داشتیم بود، حتی اگر نتوانست. متشکرم از اینکه به صحبتهایم توجه کردید.
(3).JPG)
(4).JPG)
(2).JPG)
(1).JPG)
(4).JPG)
(2).JPG)
عکاس: مسافر علیاکبر لژیون هشتم
نگارش متن : مسافر هاشم لژیون هشتم
ارسال مطلب : همسفر قادر لژیون ششم
مرزبان خبری : مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
3273