ماه مبارک رمضان سال 1387 در زیرزمین رستوران، وسط محوطه آشپزخانه، دیگر توانی برای ایستادن یا نشستن روی صندلی را نداشتم، بر گلیمی فرسوده نشسته بودم. تمام توان خود را با یک دست گرفتن پایپ و با دست دیگر خود بر روی صفحه لب تاپ، با گوش فرادادن به نوای استاد شجریان که میگفت: چند خوردی چرب و شیرین از طعام، امتحان کن چند روزی را در صیام، در گوش ناشنوای من زمزمه میشد.
در خود فرورفته بودم و احساس نمودم کنار من یک نفر ایستاده است، سرخود را که بالا آوردم شاگردم با یک لیوان چای و دو حبه خرما در دست دیدم که در کنار من گذاشت و با نگاه دلسوزانه خود گفت قبول باشد، برگشت و رفت یکلحظه به خود آمدم من که روزه نبودم چرا به من؟ چرا به کسی که غرق در مصرف مواد مخدر شیشه، پر از نخوت و غرور و خالی از محبت و انسانیت و احساس است باید آرزوی قبولی طاعات و عبادات را داشته باشد؟ یکلحظه تمام وجودم را نفرت از خودم را فراگرفت و از خداوند آرزوی مرگ یا نجات از دام اعتیاد را خواستم و مجدداً در خود فرورفته بودم، نمیدانم چند ساعت طول کشید زمانی که متوجه خیس شدن لباس خود از اشکهایی که از چشمانم جاریشده بود با آستین لباسم چشمان نمناک خود را پاک نمودم با اولین نگاه متوجه صفحه لب تاپ شدم که نوشته بود اعتیاد را ترک نکنید بلکه درمان نمایید.
در آن زمان نوری در درون من ایجاد شد که با کنگره60 آشنا شدم و این معجزه، شروعی بر حرکت من در مسیر کنگره60 شد و در سال 1388 به درمان رسیدم، این خلاصه داستان زندگی من و نجات آن توسط جمعیت احیای انسانی کنگره60 بود. ساختار اعتیاد تمام تواناییهای من را فراگرفته بود و کنگره60 با آموزشهای خود تواناییهای ازدسترفتهام را به من بازگرداند. وظیفه من برای ساختاری که مرا از قعر تاریکیها جدا نمود و رهسپار نور و روشنایی وزندگی نمود چیست؟ آیا باید نعمتی را که به دست آورده بودم برای خودم محفوظ میداشتم و برای نجات دیگر هم نوعان و همدردان به مشارکت میگذاشتم؟ بله نتایج تصمیم من همان مسیر دوم، یعنی خدمت در مسیری که خود به درمان رسیده بودم به همین جهت خود را موظف دانستم که با آموزش گرفتن و قبولی در آزمون راهنمایی در سال 1389 تشکیل لژیون دادم و شروع به تدریس منابع آموزشی نمودم.
(4).jpeg)
با شروع تشکیل لژیونهای مالی به دستور آقای مهندس دژاکام سعی بر آن داشتم که در تمام مشارکتهای سالیانه و در جشن گلریزان شرکت نمایم و این آرزو برای من محقق گشت و توفیق این را دریافت نمودم که در جایگاه سرداری، دنوری، پهلوانی خدمت مالی داشته باشم. مطمئناً هر ساختاری برای پایداری خودش به سه منبع، یعنی نیروی انسانی، نیروی علمی و نیروی مالی نیازمند میباشد که کنگره60 نیز از این امر مستثنی نیست و اعضای آن میتوانند با خدمت خود به جهت استحکام این پایهها انجاموظیفه نمایند، من نیز همیشه در دعاهای خود از خداوند توفیق خدمتگزاری در کنگره60 را خواستارم.
ویرایش: مسافر ناصر جعفری لژیون 21
به قلم: راهنمای محترم مسافر مهدی زارع لژیون 6
عنوان مقاله: در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره60 من چه کردهام؟
- تعداد بازدید از این مطلب :
190