این دستور جلسه خطاب به من است و این را به من یادآوری میکند که به خود بگویم در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره چه کردهام؟ تمامی ما اعضای کنگره باید این سؤال را از خودمان بپرسیم؛ چون کنگره مال شخص خاصی نیست و متعلق به همه ما است؛ پس در پیشبرد اهداف آن همه ما سهم داریم. من بهعنوان یک رهجو باید در حد توانم در همه زمینهها به کنگره کمک کنم تا این بنای عظیم که جناب مهندس بنیان آن است در مسیر اهداف والای خود که درمان اعتیاد و نجات انسانهای راه گمکرده است به سلامت پیش برود.
آقای مهندس در سخنان خود فرمودند: «برای یک کشور تولید علم بسیار مهم است؛ اما تولید علم به راحتی میسر نخواهد شد؛ باید علمی تولید شود که بتواند کمک کند و عملی باشد.» به فرموده ایشان و طبق چیزی که شاهد هستیم خوشبختانه در کنگره تولید علم هست و هر روز آن علم تکمیلتر میشود و به نتایج لازم میرسد. در خصوص استحکام پایههای مالی هم الحمدالله حرکتهای خوبی در کنگره انجام گرفته است.
جناب مهندس اعتقاد دارند تمامی داروهایی که جهت درمان بیماریها تولید میشود فقط کنترلکننده هستند و درمانکننده نیستند؛ بیماریهایی مثل کولیت استراتیو، بایپولار، اکسیزوفرنی، سرطان، اماس در بیرون از کنگره درمان ندارند؛ اما کنگره به درمان چنین بیماریهایی دست پیدا کرده است. در زمینه اعتیاد افراد در کنگره به درمان قطعی رسیدند، سیگار درمان شد، چاقی بدون سختی درمان شد و حتی لاغری هم با همان روش که برای کاهش وزن است درمان میشود و افراد با انجام همان پروتکل به وزن متعادل میرسند.
آقای مهندس خود در ایجاد دانشگاه تلاش بسیار کردند، دیسپ را بهوجود آوردند که برای بیماریهای کولیت، آنفولانزا و از بین رفتن یبوست و بسیاری از بیماریها مفید است. کرم دیسپ که بهترین کرم برای زخم بستر، برای از بین بردن عفونتهای پوستی، جوانسازی پوست و غیره است را برای اعضاء تولید کردند؛ همینطور کتابهای متعدد نوشتند و دانش بسیاری را به اعضای کنگره انتقال دادند. مطالب آموزشی را از طریق سیدیها در اختیار اعضاء قرار دادند. از نظر نیروی متخصص، مصرفکنندگانی که درمان شدند و بعد راهنما شدند و چقدر دیگر مصرفکنندگان را به درمان رساندند، پرورش دادند. ورزشبان، مرزبان، ایجنت، خدمتگزار در قسمت اوتی، دیدهبان، همه اینها را برای کنگره و یاری رساندن به انسانها پرورش دادند. لژیونهای مالی طراحی کردند که سردار، دنور، پهلوان بهوجود آمد. فقط در سال گذشته خودشان ۲ میلیارد تومان پول به کنگره کمک کردند و ۸۰۰ میلیون تومان جداگانه کمک کردند. این همه فعالیتهای خستگیناپذیر جناب مهندس؛ اما باز هم میفرمایند: «من اگر حساب کنم برای کنگره هیچ کاری نکردم و به کنگره بدهکارم»؛ پس من در مقابل ایشان چه دارم بگویم؟ من با عضویت در لژیون سردار تنها دانهای نمک در این آش هستم. اگر من دبیر، نگهبان، مرزبان یا راهنما شدم نباید خودم را طلبکار بدانم و به فرموده جناب مهندس نگویم خاک خوردم یا زحمت کشیدم؛ باید بدانم در کنار آقای مهندس هدف بزرگی دارم که باید با ایمان راسخی که دارم به آن هدف که همان جهانی شدن کنگره است، برسم.
جهانی شدن کنگره۶۰ با دست خالی امکانپذیر نیست و نیازمند کمک ما اعضاء است که بسیار از کنگره دریافت کردهایم. من همسفر در حد توان خود در هر زمینهای، چه مالی و چه علمی باید کمکی باشم برای رسیدن به اهداف کنگره. من تا کنون خدمتهایی در کنگره داشتهام و آرمانهای والایی نیز در سر دارم و میدانم که با تفکر صحیح از راه مستقیم با آموزشهایی که آقای مهندس به من داده است با دانایی و با درایت حتماً تحقق مییابد و میتوانم دنور و پهلوان شوم که این از نظر مالی است و از نظر علمی هم، خواسته من رسیدن به جایگاه راهنمایی است که حتماً به آن خواهم رسید. تا هستی هست و من هستم، خودم را مدیون این مکان مقدس میدانم و قدردان بزرگانی که تاکنون برای پایدار ماندن کنگره تلاش کردند و از جانومال و تفکرشان دریغ نکردند، هستم. من میتوانم و امید دارم که به اهدافم خواهم رسید.
آقای مهندس میفرمایند با شمشیر چوبی نمیشود به جنگ اهریمن اعتیاد رفت؛ باید با کمک هم برنامهریزی کنیم و از مسئولین دولتی کمک بگیریم که به ما مجوز بدهند و آکادمی بینالمللی جهانی برای اعتیاد به زبان انگلیسی بهوجود آوریم که از نقاط مختلف دنیا بیایند در رشتههای روانشناسی، پزشکی، فیزیولوژی، روانپزشکی و فلسفه دستبهدست هم دهیم و از لیسانس، فوق لیسانس تا پزشک برای پیشگیری، مهار و درمان اعتیاد نیرو پرورش بدهیم. ایشان میفرمایند: «ما میخواهیم این کار را انجام بدهیم؛ اما هرگز از خارج از کنگره و اعضای آن کمک نخواهیم گرفت؛ چراکه گاوی که نان گدایی بخورد زمین شخم نمیزند.»
هزاران پرسنل در کنگره و در قسمتهای مختلف مشغول به کار هستند؛ از جمله کلینیکها، قسمت اوتی، راهنماها مرزبانان، ایجنتها، دیدهبانها و همه این اشخاص بهصورت رایگان و با عشق خالصانه خدمت میکنند بدون هیچ اجباری؛ فقط با این طرز تفکر که روزی به ما کمک شد و ما به آرامش و درمان رسیدیم؛ اکنون من کمک کنم تا دیگران به درمان و آرامش برسند؛ همان ضربالمثل معروف که «دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند». پس من باید بگویم که من برای کنگره چه کردهام؟! و این سؤال را هر روز از خود بپرسم و حال خوش و آرامشی که به آن رسیدم را برای دیگر انسانها بخواهم و در این مسیر هرچه در توان دارم در هر زمینهای دریغ نکنم.
نویسنده: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم لژیون پنجم
ارسال: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
592