آقای مهندس در این سیدی، از شناخت انسان صحبت میکند؛ اگر ما انسان را نشناسیم نمیتوانیم برای او کاری انجام بدهیم. در مورد صور پنهان انسان، باید بشناسیم تا بتوانیم در مورد خیلی از بیماریها راهحل خوبی ارائه بدهیم تا فرد به درمان واقعی دست پیدا کند؛ اما در علم پزشکی، خیلی داروها حکم نگهدارنده دارد. تفاوت بین انسان و حیوان بیان شده است که بر این عقیده هستند، انسان حیوان ناطق است و تمام حیوانات، سگها، زنبورها و پرندگان زبان خودشان را دارند و با زبان خودشان با یکدیگر صحبت میکنند و ما زبان آنها را نمیفهمیم.
در مورد نفس تاکنون ما هیچ تعریفی را نداشتهایم و در خیلی از کتب فرق بین نفس و روح را نمیدانند. نفس آن چیزی هست که تعیین موجودیت میکند و خواسته دارد و انسان از بدو تولد دارای نفس است دو مستأجر همیشه با او هستند که روح و جن نام دارند. روح، انسان را به خوبیها دعوت میکند. انسان، متشکل شده از یک مثلث به نام نفس واحده که نفس در رأس وجود دارد و قاعده این مثلث روح و جن میباشد. فصل بهار فصل زایش طبیعت میباشد و تمام درختان، شکوفه میزنند و طبیعت سبز و خرم میشود. در حیوانات، نیز بهار، فصل زایش است ما باید به این پدیده الهی احترام بگذاریم.
دنیا بر مبنای اضداد است و خلقت انسان بر مبنای اضداد بنا شده است. ما خیلی دوست داریم که همه چیز در جهت مثبت باشد و هیچ منفی وجود نداشته باشد؛ اما اگر این اضداد وجود نداشته باشند ما معنی خیلی از چیزها را درک نمیکنیم؛ اگر تاریکی نباشد روشنایی را درک نمیکنیم؛ اگر بدی نباشد خوبی را درک نمیکنیم و همه چیز بر مبنای اضداد معنا پیدا میکند. چرا ما نمیتوانیم خداوند را بشناسیم و بدانیم که جنس خداوند از چیست؟ چون ضد خداوند وجود ندارد و خیلیها فکر میکنند که شیطان ضد خداوند است؛ بلکه شیطان مخلوق خداوند است.
انسانها بر سه دسته تقسیم میشوند: انسانهایی که تسلیم خداوند میشوند و فرامین دینی را اجرا میکنند. دسته دوم کسانی هستند که در تسلیم شدن تردید دارند، آیا خداوند هست یا نیست؟ ما معتقدیم که یک نیرو و قدرتی در جهان هستی، حکمفرمایی میکند که طبیعت را نظم داده است. دسته سوم انسانهایی هستند که هیچ کدام را نمیپذیرند و جزء اصحاب یمین و اصحاب شمال محسوب میشوند و فکر میکنند خودشان به این دنیا آمدهاند و یک مدتی را در نظر این دنیا زندگی میکنند و بعد از این دنیا میروند و اصلاً به هیچ چیز اعتقادی ندارند و فقط دنبال نفس اماره و خواستههای خودشان هستند.
روح، پاک و منزه است و انسان را به خوبیها و جن، انسان را به بدی دعوت میکند؛ اگر انسان به حرف جن درون خود گوش بدهد تخریب میشود با وعده وارد افکار و اندیشه انسان میشود و گوهره جان او را شکار میکند؛ اما کسانی که به روح درون خود گوش میدهند تزکیه و پالایش در نفس آنها به وجود میآید. جن هم در درون آنها وجود دارد؛ اما کاری نمیتواند بکند و کمکم روح و عقل او جایگاه سلطانی پیدا میکند و به نفس مطمئنه دست پیدا میکند. نتیجه اینکه جهان بر پایه اضداد است و همه انسانها توقع داریم که همه انسانها خوب باشند، همه بهترین باشند؛ ولی خودمان قادر نیستیم فقط از دیگران توقع داریم؛ ولی موقعی کلمه تاثیرگذار است که خود فرد آن کار را انجام دهد.
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر انسیه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر مهتاب دبیر سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
103