در این سیدی به شناخت انسان پرداخته شده است. این جهانبینی که ما آموزش میگیریم برای این است که انسان را به خوبی بشناسیم؛ چون تا زمانی که انسان را نتوانیم کامل بشناسیم، نمیتوانیم برای مشکلات او راه حل پیدا کنیم.
اکنون در علم پزشکی، به دلیل اینکه انسان کامل شناخته نشده، درمانها همه به صورت نگهدارنده است؛ با توجه به پیشرفت زیادی که در علم پزشکی شده است.
دنیا و نظام هستی بر مبنای اضداد است؛ چرخش خلقت بر مبنای اضداد است. فصل بهار، فصل زایش و دگرگونی است؛ درختان مرده دوباره زنده میشوند، همه چیز سبز میشود و یک دگرگونی زیبا در خلقت به وجود میآید. ما نمیتوانیم این اضداد را از بین ببریم و بگوییم همیشه باید شادی باشد، جنگی نباشد، کینه و تنفر نباشد، میکروب و ویروس نباشد.
اگر چنین باشد، زندگی ارزشی ندارد. اگر تنفر نباشد، ما چگونه محبت و عشق را درک کنیم و از آن لذت ببریم؟ اگر شب نباشد، چطور روز را درک کنیم؟ برای همین است که میگویم نمیتوانیم ذات خداوند را درک کنیم؛ چون خداوند ضدی ندارد. بعضیها میگویند شیطان ضد خداوند است؛ خیر، اینطور نیست. شیطان مخلوق خداوند است.
گاهی میگویم خداوند عادل نیست؛ چرا این اتفاق برای من افتاد؟ چرا اینقدر ظلم هست؟ اگر خداوند، خداوند است، چرا این ظلمها را بر نمیدارد؟ در صورتی که باید بدانیم اصلاً این ظلمها را خود خداوند قرار داده و بخشی از برنامه خلقت است. باید بپذیریم خلقت بر مبنای اضداد است. همانطور که انسانهای متفاوت داریم؛ هم منفی هم مثبت، چه بسا که انسانهای منفی خیلی بیشتر هم هستند و ما میخواهیم همه انسانها خوب باشند؛ ولی چنین چیزی نیست.
انسان با حیوان متفاوت است. حیوان فقط نفس است و هر کاری انجام میدهد از روی نفس است؛ مثل خوردن، خوابیدن، تولید مثل. ولی انسان علاوه بر نفس، روح هم در او وجود دارد که دارای اختیار است؛ یعنی سر دوراهی قرار میگیرد که با اختیارش کدام را انتخاب کند. دوباره میرسیم به اضداد؛ پس اضداد وجود دارد که انسان دچار انتخاب میشود: خوب یا بد.
وقتی انسان خلق شد، نفس واحده را برایش تعریف کردیم؛ یعنی هنگام تولد، نفس که همان نوزاد است که به دنیا میآید، همان لحظه روح و جن هم در او قرار میگیرند که میتوان از آنها به عنوان مشاور یاد کرد. پس نفس، روح و جن، مثلث نفس واحده را تشکیل میدهند. پس انسانها بر اساس اینکه چگونه از دستورات این دو مشاور پیروی کنند به ۳ دسته تقسیم میشوند:
دسته اول: کسانی هستند که تسلیم خداوند میباشند؛ یعنی تسلیم قوانین و فرامین هستند. دروغ نمیگویند، قضاوت نمیکنند، پیمانشکن نیستند و احترام به پدر مادر میگذارند و…
تسلیم بودن این نیست که فقط شب تا صبح نماز بخوانیم و عبادت کنیم؛ اینها مراسم آئینی است. این آداب همراه با اجرای قوانین و فرامین میشود تسلیم خداوند بودن. انسانهای این دسته به سمت پوچی نمیروند و حرف او را میپذیرند و این باعث رستگاری آنها میشود و وقتی سر دو راهی قرار میگیرند دنبال فرمان روح میروند و چون روح کارش سازندگی و رستگاری است، آنها هم رستگار میشوند.
جن این گروه تسلیم نفس شده و با او همراه است و مخالفت نمیکند. گروه دوم دستهای هستند که هنوز در تسلیم شدن تردید دارند. پیش خود میگوید آیا جهان دیگری هست؟ آیا اگر ظلم کنم باید جوابگو باشم؟ در پاسخ به این افراد گفت وقتی باران میبارد یعنی ابر در آسمان است؛ پس آیا بر این نظام طبیعت کسی حاکم نیست؟
این افراد کسانی هستند که گاهی حرف جن را قبول دارند گاهی حرف روح. به دو راهی که میرسند یکی میگوید ببخش و گذشت کن و دیگری میگوید بجنگ و دعوا کن. اگر دنبال جن برود چیزی جز تخریب برایش نمیماند. این گروه را جن و انس نامیدند که راههای بسیاری دارند برای تکامل. گروه سوم دستهای هستند که هیچ چیز را قبول ندارند و میگویند اصلاً خدا چیست؟ این طبیعت است ما آمدیم چند صباحی هستیم، زندگی میکنیم و در آخر همه چیز تمام میشود و میمیریم پس هر کاری میکنند که منفعتشان تأمین شود. دروغ میگویند ظلم میکنند و… و هرکاری میکنند که سود بیشتری ببرند. در این دسته نفس با جن همدست شدند و روح را کنار گذاشتند و فقط این دو تصمیم می گیرند و نفس کامل در اختیار جن است. گروه اول و دوم با تلاش و کوشش به مقصد میرسند؛ ولی گروه سوم که به نیروهای تخریبی بسیار تا بسیار وفادارند و هر کاری و ظلمی را میکنند، نبردی دارند که پایانش در اختیار خداوند است اگر روح و نفس خوب کار کنند و جن دخالت نکند آنجا روح و عقل مثل سلطان زندگی میکنند و انسان به تکامل رسیده و در نفس مطمئنه است به این حالت مدینه فاضله میگویند.
نویسنده: راهنما مسافر علیرضا
تایپ و ویرایش متن: مسافر یحیی(لژیون سوم )
ارسال: سایت نمایندگی ملاصدرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
503