English Version
This Site Is Available In English

تک‌تک ما در سازندگی کنگره نقش داریم

تک‌تک ما در سازندگی کنگره نقش داریم

سلام دوستان آمنه هستم همسفر

آقای مهندس می‌گویند تک‌تک ما در سازندگی کنگره نقش داریم. تمامی افرادی که در کنگره خدمت می‌کنند بدون هیچ حقوق و یا دستمزدی به پالایش، تزکیه و دانایی رسیده‌اند و بدون منت خدمت می‌کنند. دیگران کاشتند ما خوردیم حال ما بکاریم دیگران بخورند. درجهت استحکام پایه‌های مالی ما همان‌طور که درنوشتارها می‌خوانیم و می‌دانیم کنگره‌۶۰ از نظر مالی به هیچ گروهی وابسته نیست و تمام کمک‌های مالی را خود اعضاء کنگره می‌پردازند؛ بنابراین کوچکترین کاری که من رهجو می‌توانم انجام بدهم حمایت از قانون یازدهم و سبد پول است. اگر توان مالی دارم عضو لژیون سردار بشوم و در ادامه دنور و پهلوان بشوم باز هم اگر توان مالی دارم در خرید زمین کمک کنم آن هم به خودم بازمی‌گردد.

با تهیه سی‌دی‌ها، کتاب و جزوه‌ مربوط به آموزش‌های کنگره‌۶۰ و فراگیری علم و دانش و اول این‌‌ها را در زندگی خودم عملی و کاربردی کنم و با تلاش و کوشش در جایگاه یک رهجو فرمانبردار باشم. با احترام به قوانین کنگره، آموزش‌گرفتن و خدمت‌کردن با گفتار، کردار و پندار نیک بتوانم جایگاه راهنمایی را فرا بگیرم و به دیگران انتقال بدهم. آقای مهندس در وادی یازدهم بیان کردند کسانی که در کنگره دریافتی داشته‌اند؛ بایستی پرداختی هم داشته باشند یا زکات دریافتشان را پرداخت نمایند. من رهجو چنانچه دریافت داشته باشم؛ ولی پرداختی نداشته باشم مانند زمین شورزار می‌مانم؛ ولی اگر در برابر دریافته‌هایم پرداختی داشته باشم مانند چشمه‌جوشان می‌مانم. حالا که من از آموزش‌های کنگره و از تجارب ارزنده آقای مهندس و سایر اساتید و راهنمایان بهره‌مند شده‌ام، به امنیت و آرامش رسیده‌ام و در جهت درست شدن دیدگاه خود پیشرفت کرده‌ام، لازم است به منظور تقویت بنیه کنگره از هیچ کوششی دریغ ننموده و نسبت به ادای دین خود در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره کوشا بوده. ان‌شاءالله سعادت خدمت مادی و معنوی به صورت دائم رزق من باشد. با شرایطی که من وارد کنگره شدم کجا بودم، الآن کجا هستم و تمام عمرم مدیون کنگره هستم.

سال گذشته خواستم عضو لژیون سردار بشوم لیاقت نصیبم نشد؛ چون هنوز ۳ ماه از دوره آموزشم نگذشته بود. اِن‌شاءالله امسال و سال‌های بعد خدا توفیق آن را به من بدهد. سپاسگزارم بابت آموزش‌های نابشان و یادآوری به من رهجو که کجا بودم و کجا هستم. من روز دوشنبه با خودم فکر کردم هیچ‌جای دنیا این‌چنین مکانی نیست با بهترین امکانات، بهترین خدمات و با روی خوش که من بیایم و آموزش بگیرم و به بهترین آرامش و آسایش برسم. گفتم حالا من چکار کرده‌ام دیدم واقعاً هیچ! در ذهنم تصور کردم و برنامه‌‌ریزی کردم عضو لژیون سردار بشوم، پول پس‌انداز کنم در ساخت‌‌و‌ساز خدمتی داشته باشم و با تلاش بتوانم راهنما بشوم، خدمت کنم؛ اگر چنین لیاقتی نصیبم بشود‌ بتوانم خدمت کنم به خودم و زندگی‌ام بازمی‌گردد. خداوند روز سه‌شنبه مسافرم را به من بخشید. در مسیر کرمان و بردسیر یک ماشین سنگین مسافرم را از جاده به بیرون پرت کرد و بزرگترین معجزه و لطف خداوند شامل حالمان شد و به خیر گذشت. این یک تلنگر شد برای من که فراموش نکنم کجا بودم و کجا هستم و چطوری به اینجا رسیده‌ام؛سپاس از خداوند‌.

نویسنده: همسفر آمنه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر اسما رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .