English Version
This Site Is Available In English

بهای حال خوب

بهای حال خوب

جلسه هفتم از دوره بیست و ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰نمایندگی رودهن با استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر آسیه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر زینت با دستور جلسه «در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره، من چه کرده‌ام؟» روز سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

هر آن کس خدمت جانان به جان کرد
به گیتی نام خود را جاودان کرد
دستور جلسه در مورد استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره چکار کردیم؟ از ما سوال می‌شود چکار کردیم؟ قبلش کجا بودیم؟ در چه وضعیتی بودیم؟ الان کجا هستیم؟ در چه وضعیتی هستیم؟ در سفر اول هستیم یا سفر دوم، در چه جایگاه خدمتی هستیم؟ کجای کاریم؟ قرار است چه چیزی را یاد بگیریم؟ قرار است چه اتفاقی برایمان بیفتد؟ کنگره‌ای که همه چیز را رایگان آموزش می‌دهد؛ علم زندگی کردن، علم جهان‌بینی، متد DST ، درمان اعتیاد همه را کاملا رایگان در اختیارمان قرار داده است. نگاه کنیم ببینیم، ما چکار کردیم در مقابل این همه خدمات رایگان، کنگره همه‌ ما را زنده کرد، همسفران حال خرابی که تمام طول روز را با عصبانیت و خشم، درگیر خود و فرد مصرف‌کننده‌ای که داشتیم بودیم. کنگره همه‌ ما را زنده کرد، نفسمان را به ما برگرداند. حالا ما در مقابل این خدمات چکار کردیم؟ به نظرم ما هیچ کاری نکردیم. همان‌طور که آقای مهندس گفتند آن چیزی که کنگره به من داد من نتوانستم به کنگره پس بدهم با این‌که آقای مهندس بیست و هفت سال پیش بذری را کاشتند به نام کنگره‌۶۰ و امروز می‌بینیم که آن بذر تبدیل به یک درخت خیلی بزرگی شده است و همه‌ ما زیر سایه این درخت نشسته‌ایم و از شاخ و برگ‌هایش استفاده می‌کنیم، از میوه‌هایش استفاده می‌کنیم و ثمره این درخت بزرگ، حال خوب ما است که این‌جا کنار هم جمع شده‌ایم.

انسان برای رسیدن به هر چیزی باید بهای آن چیز را پرداخت کند. ما علم این را داریم که یک کاری را انجام بدهیم. برای این‌که کار انجام شود باید یک موجودی داشته باشیم به عنوان سرمایه، سرمایه می‌تواند علم ما را به واقعیت تبدیل کند. علم بدون سرمایه به هیچ دردی نمی‌خورد. برای مثال؛ ما علم این را داریم که چاقویی را در خانه درست کنیم به سادگی؛ اما این خیلی ساده نیست، داشتن علم آن به ما می‌گوید که از چه موادی تشکیل می‌شود و برای درست کردن آن به چه موادی نیاز داریم. چه قالبی و مواد پلاستیکی لازم است که یک چاقو درست شود. به خاطر این چاقو را مثال زدم که خیلی از ما خانم‌ها در خانه با آن سر و کار داریم. علمی وجود داشته که باعث شده چاقو درست شود که به دست ما برسد؛ اما علاوه بر علم نیاز به سرمایه هم دارد که ساخته شود پس علم تنها به درد نمی‌خورد. پس کنگره به ما یاد داد در مقابل آموزشی که ما می‌بینیم و رایگان هم هست؛ حتی در این‌جا کسی از ما سوال نمی‌کند که چرا رایگان همه چیز را استفاده می‌کنیم یا کسی نمی‌گوید که شما پول ندارید حق استفاده کردن از این صندلی را ندارید. ما باید در مقابل این همه خدماتی که رایگان در اختیارمان قرار داده شده است، یک بهایی را پرداخت کنیم. کنگره ما را از حال خراب بیرون آورد از آن همه کینه، خشم و دشمنی، به ما آموزش داد تا بیرون بیاییم. حالا تفکر کنیم ببینیم بعد در مقابل این همه خدمات ما چه بخشیدیم؟ ما حتی برای این همه خدمات رایگان که در اختیارمان گذاشتند؛ حتی برای آمدن و استفاده کردن بهانه‌‌هایی می‌آوریم که این‌طوری شده و نمی‌توانیم حضور داشته باشیم.

این یک حق الناس است که یک صندلی را در یک لژیون اشغال می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم راهنما رهجو بگیرد. اگر واقعاً می‌خواهیم حضور داشته باشیم درست و حسابی حضور داشته باشیم وگرنه حق کسی را ضایع نکنیم. شاید کسی هست که بیشتر از ما نیاز به کمک داشته باشد و بخواهد زودتر به رهایی برسد. اگر اینجا حضور داریم پس بیدار شویم، تفکر و ذهنمان را از خوابی که هستیم بیدار کنیم. همه خیلی سختی کشیدیم، از زندگی کردن با یک مصرف‌کننده خیلی رنج کشیدیم هر کس به یک نوعی هر کس با مصرف‌کننده خودش، پس سعی کنیم آن چیزی را که کنگره به ما آموزش داده کاربردی کنیم، عملی کنیم. هر کس در جایگاه خودش، هر کس هر طوری که می‌تواند خدمت می‌کند یکی در سرداری یکی برای دنوری، یا در حد توانمان در گلریزان خدمت می‌کنیم. کنگره از ما چیز زیادی نمی‌خواهد، اما چیزهای زیادی را به رایگان در اختیار ما قرار داده است. کنگره در بدو ورود به ما می‌گوید بیا یاد بگیر، آموزش ببین، مسیر درست را طی کن، به مقصد رسیدی بعد هر طور که دوست داشتید کمک کنید. به دانایی که رسیدید کمک کنید تا زمانی که به آن دانایی و نقطه تفکر نرسیدید، هر چقدر هم که کمک کنید فایده‌ای ندارد. زمانی که می‌بخشیم نباید انتظار برگشت آن را داشته باشیم وقتی داریم می‌بخشیم به هیچ چیز فکر نکنیم. کلامی که استادم به من یاد داد به هیچ چیز فکر نکن فقط ببخش هر چقدر که دوست داری ببخش کسی از تو سوال نمی‌کند که چرا این‌قدر کم بخشیدی. این را بدانیم که با هر مقدار بخششمان ما نه فقیر می‌شویم و نه ثروتمند، فقط داریم تلاش می‌کنیم که به مقصدمان برسیم.

باید بدانیم تا بتوانیم. یعنی چه؟ یعنی من باید بخواهم تا بفهمم موضوع چه هست. باید خواسته در ما وجود داشته باشد که بدانیم در اطرافمان چه خبر است و علم کنگره به چه دردمان می‌خورد؟ اگر خواسته در ما وجود نداشته باشد در این آمد و رفتمان هیچ چیز را متوجه نمی‌شویم و نمی‌دانیم در اطرافمان چه خبر است ما باید بتوانیم و بخواهیم تا به مقصد نهایی برسیم. بزرگترین لذت زندگی این است که همه به ما می‌گویند که نمی‌توانیم این کار را انجام بدهیم؛ ولی وقتی به نقطه انجام رسیدیم و توانستیم و آن کار را انجام دادیم به خودمان افتخار می‌کنیم، از زندگی کردن لذت می‌بریم. این کنگره یک روزه به دست نیامده است، تلاش ۲۷ سال آقای مهندس و کسانی که در کنار آقای مهندس بودند و امروز ما به رایگان داریم از این امکانات استفاده می‌کنیم، پس بیاییم این تلاش را بی‌‌نتیجه نگذاریم با تمام توانمان در کنار هم یک شعبه خیلی خوب را پایه‌گذاری کنیم. بگذاریم برای آیندگان که در کتاب گفتند دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما هم بکاریم تا دیگران هم استفاده کنند.

تایپیست: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .