جلسه دوازدهم از دور نهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران شعبه صالحی۲ با استادمسافر وحید و نگهبانی مسافر هاشم و دبیری مسافر ناصر با دستور جلسه《در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره من چه کرده ام 》 در تاریخ۳۱اردیبهشت۱۴۰۴ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد .
چکیده سخنان استاد:
سلام دوستان وحید هستم یک مسافر، در ابتدا تشکر کنم از آقا سعید استاد عزیزم به من اجازه دادن که بیام در این جایگاه قرار بگیرم و از شما عزیزان آموزش بگیرم ، امروز دستورجلسه ما دو بخشی است ، قسمت اول دستور جلسه تودیع از ایجنت سابق آقا احسان که ما بیش از یک سال خاطره مختلف با ایشان داشتیم به ایشان خسته نباشید می گویم ، اهدای شال ایجنت جدید به آقا ولی الله و تبریک عرض می کنم خدمت ایشان ، دستورجلسه اگه بخواهم کوتاه صحبت کنم در مورد استحکام پایه های مالی و علمی در کنگره شصت من چه کرده ام ، یک خاطره از گذشته ام برایتان بگویم یک روزی من اسنپ کار می کردم یک تیبا داشتم یک روز خیلی معمولی یک مسافر داشتم برای شوش و مسافر را رساندم مصرف کننده های هروئین می دانن داستان هروئین چطوری است هر لحظه شما امکان دارد خمار شوید و اجبار به مصرف و من هم مسافر را که پیاده کردم تصمیم گرفتم که کمی مصرف کنم ، دیدم یک موتوری پلیس ۱۱۰ در کنار ماشین ایستاده و سربازی از موتور پیاده شد و باتوم هم دستش بود تا من دیدمش شروع کرد به التماس کردن که بی خیال من شوید به من کاری نداشته باشید و سرباز با باتوم بر روی ماشین من زد و من با ماشین از دست پلیس فرار کردم در آن لحظه من به خدا می گفتم خدایا خودت رحم کن به بچه هایم من در آن شرایط حاضر بودم تمام هستی ام را بدهم تمام دارایی ام را بدهم تا اینکه شب بتوانم برسم به منزل تا اینکه از دست مامور ها فرار کنم ، منظورم از این خاطره این بود تا برسم به استحکام پایه های مالی حالا فکر می کنم آن روز چقدر حاضر بودم بدهم که از دست آن ها رها شوم حالا رها شدم حالا دیگر مصرف کننده نیستم ، حالا دیگر پلیس می بینم تن و بدنم نمی لرزد ، اصلا برایم مهم نیست الان چقدر ارزش دارد ، آیا این چیزا را من می فهمم درک می کنم قسمت دومش هم که در مورد پایه های علمی خب من آنقدر سواد ندارم آنقدر دانش ندارم که بخواهم خودم مقاله بدهم و خودم کار علمی انجام دهم ولی حداقلش می توانم مبلغی در حد توانم برای کنگره پرداخت کنم تا بتوانم یک باری از روی دوش بردارم .

این حرکت ما به قول استاد امین یک صور ظاهر دارد و یک صور پنهان خب صور ظاهر این است که من یک میلیون تومان ده میلیون تومان پنجاه میلیون تومان به کنگره دادم تمام شد نه در صور پنهانش صدها برابر هزارها برابر به ما برمی گردد ، به نظرم آقای مهندس نمی خواهد برای من چرتکه بندازد که ببیند آیا من پول می دهم به کنگره یعنی آقای مهندس فقط می خواهد ببیند آیا این مسافرایی که در کنگره بعد از گذراندن این سیزده تا وادی به وادی چهاردهم که وادی عشق هست رسیده اند آیا می تواند بخشش داشته باشند می تواند گذشت داشته باشند آیا عشقی در درونشون به وجود اومده یا خیر این از این که به صحبت های من گوش دادید از همه شما سپاسگزارم.
در ادامه مراسم تودیع از ایجنت سابق مسافر احسان و اهدای شال ایجنت جدید مسافر ولی اله توسط دیده بان محترم مسافر محمد صادق صداقت




تایپ و تنظیم:مسافر محمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
176