مطلب جهانبینی ما مربوط به شناخت انسان است، ما اگر بشناسیم میتوانیم حرکت کنیم ولی اگر شناخت پیدا نکنیم حرکتی اتفاق نمیافتد اگر دقیق بتوانیم بشناسیم که مشکل کجا میباشد قابل حل است، همه حیوانها ناطقاند ولی زبانشان را متوجه نمیشویم و میگوییم فقط انسان ناطق است ولی نادرست میباشد چون خودشان حرف خودشان را درک میکنند ما کلمه جن و روح و نفس را شنیدهایم ولی نمیدانیم آن چیست فرق بین آنها را نمیدانیم چون همیشه نفس و روح را برایمان یک نوع تعریف کردهاند. ما اگر علت اصلی دروغ گفتن را بدانیم در طولانی مدت دیگر دروغ نمیگوییم ولی در کوتاه مدت به نفعمان میشود و به بد بودن آن در طولانی مدت آگاه نیستیم و مجدد انجام میدهیم در طبیعت همهچیز دگرگونی است همانطور که در فصل بهار زایش اتفاق میافتد و درختها در پاییز و زمستان به مرگ و خواب میروند و دوباره در فصل بهار جوانه میزنند و زنده میشوند انسان هم بعد از مرگ دوباره زنده میشود. دنیا و نظام هستی ما بر مبنای اضداد است، ولی ما فقط میخواهیم همهچیز خوب باشد و در جهت مثبت، نه جنگی باشد و نه کینهای باشد نه ویروسی باشد اینگونه نیست چون جهان بر پایه اضداد بنا شده اگر شب نباشد شما روز را درک نمیکنید، اگر کینه و تنفر نباشد شما عشق را هم درک نمیکنید مسئلهای که میگویند ما نمیتوانیم خدا را درک کنیم به خاطر این است که ضد آن وجود ندارد شیطان هم مخلوق خداوند است و ضد آن وجود ندارد. ما میگوییم خدا اگر خدا است چرا ظلم را برقرار میکند، موقع صلح شمشیر در غلاف برود و موقع جنگ تیر و کمان از انبارها بیرون میآید ما هزاران نوع انسان داریم و کسانی که نقش منفی دارند بیشتر هستند، ما میخواهیم همه انسانها خوب و سالم باشند ولی به دلیل اینکه بر مبنای اضداد هستند نمیشود. انسانها به چند دسته تقسیم میشوند: کسانی که تسلیم خداونداند و آنها اندکند، کسانی که فرامین الهی را اجرا میکنند و آنانی که در تسلیم شدن تردید دارند و گروه آخر کسانی که چیزی را قبول ندارند. ما برای تجسم کردن خدا کافی است بگوییم که آیا جهان هستی یک اداره کنندهای دارد یا خیر؟ روح پاک از خداوند است، روح پلید وجود ندارد و فقط مخصوص انسان است که مظهر پاکی و خوبی و نیکی میباشد. جن سنبل منفی و بدی است و نفس گاهی حرفهای جن را گوش میدهد و گاهی حرفهای روح وقتی انسان باشیم کاملا به سمت خوبی میرویم و تسلیم خداوند میشویم وقتی در شک و تردید باشیم میشود انس و جن. مورد دیگر نفس، که با جن متعهد شدهاند و کاری با روح ندارند همه انسانها شیطان درون دارند ولی بستگی به این دارد که چه کسی چقدر به آن گوش بدهد. فرق انسان و ناس و انس در چهچیزی است؟ همه دارای جسم هستند و اما جن فاقد جسم میباشد انسان مثل گل پخته است ولی انس مثل گل خام و ناس معنی مردم است. اگر روزی هرچه ما بخواهیم که محیا بشود زندگی دیگر معنایی ندارد و ما برای همین مشکلات زنده هستیم. همه انسانها توقع دارند که همهچیز خوب و بدون ایراد باشد، ولی ما میگوییم که انسان مختارالخطاس به دلیل آن که اختیار کامل دارد اگر خطا کند بعدا جواباش را خواهد داد.
خلاصه سیدی «روح و جن»
نویسنده: همسفر ثنا رهجوی راهنما همسفر نرجس (عضو لژیون سردار)
ارسال و ویراستار: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (عضو لژیون سردار) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
61