جلسه یازدهم از دور سی وهفتم سری کارگاههای آموزشی کنگره۶۰ روزهای چهارشنبه به استادی مرزبان محترم مسافر پهلوان امیر، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر عظیم با دستور جلسه در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره60، من چه کردهام؟ درتاریخ 31 اردیبهشت ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
این زحماتی که جناب مهندس کشیدهاند و از هستی و نیستی خود گذشتند برای کنگره60 که تک تک ما حالمان خوب شود، این را با چه چیزی میتوان عوض نمود که وقتی حال ما و خانودههای ما خوب است، چه لذتی بالاتر از این میباشد و حال دستور جلسه این سوال را از من میپرسد که من برای کنگره چه کردهام؟ چون وقتی از آقای مهندس این سوال را از خودشان میپرسند اشک در چشمشان جمع میشود و میفرمایند من برای کنگره هیچ کاری نکردهام و بدهکارآن هستم. ایشان بعد از 28 سال این را میگویند پس هر چه من در کنگره خدمت کنم بازهم کم است. من فکر میکنم که خدمت مالی فقط پول پرداخت کردن نیست، من امیر یک سال پیش نیستم و باید تغییر کنم و بخشش را بیاموزم چون به من نیرو میهد، پس باید این سوال را از خود بپرسم در قبال این صندلیها چه کردهام؟ در قبال خدماتی که تک تک افراد برای رهایی من کردهاند، من متوجه شدهام که اگر بخشیدن دلی نباشد من و دیگران لذتی نخواهیم برد، من عاشق کنگره شدهام چون جایگاه الآن خود را میبینم که خودم و خانوادهام تا آخرعمر بدهکار کنگره هستیم.


باید دل و وجود بخشیدن را داشته باشیم من از تمیزی اطراف کنگره و تمیز کردن مکان کنگره لذت میبرم چون خدمت کردن به من نیرو میدهد. وظیفه خود دانستم بعد از گذشت چند ماه در سفرم درخواست دنوری کردم و در گلریزان اجازه گرفتم از آقای مهندس و درخواست پهلوانی کردم.
از خدا میخواهم نیرویی به من بدهد که بتوانم یک خانواده را خوشحال کنم چون من راه را پیدا کردهام و عاشق آقای مهندس شدهام و میخواهم تا آخر عمر در کنگره خدمت کنم و به افرادی که بیرون کنگره هستند و منتظر من هستند تا آنان را به کنگره معرفی کنم که آنها هم از این حال خوب لذت ببرند.

تهیه متن: مسافر مصطفی، لژیون چهاردهم
عکاس: مسافر علی، لژیون یکم
ویرایش و ارسال به سایت: مسافر میلاد، لژیون پانزدهم
مرزبان خبری: مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
104