من برای کنگره چه کرده ام و کنگره برای من چه کرده است ؟

هشتمین جلسه از دوره شصت و هشتم کارگاه‌های آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابن‌سینا با استادی پهلوان مسافر محسن، نگهبانی مسافر بهروز و دبیری مسافر عباس و با دستورجلسه ( وادی چهارم و تاثیرات آن روی من )چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر
خدا روشکر که امروز اینجا هستم و دارم از تک تک شما انرژی می گیرم از گروه مرزبانی و ایجنت محترم و آقا ابراهیم رجبی که امروز با بنده تماس گرفتند و مرا به استادی انتخاب کردند واقعا سپاسگزارم .جا دارد از تمامی افرادی که دربخش های مختلف کنگره خدمت می کنند تشکر و قدر دانی کنم .امروز حال خوش خودم را مدیون تمام افرادی هستم که در کنگره خدمت کرده اند و حالا وظیفه خودم می دانم که در هرجایگاهی خدمتگزار کنگره باشم ، اصل مطلب دستور جلسه هم همین است خدمت کردن ،یادم می آید وقتی وارد کنگره شدم با حال بسیار خرابی سفرم را شروع کردم ،کارهای مختلفی برای درمان انجام دادم که هیچ کدام جواب ندادند ،آخرین جایی که برای درمان رفتم، سیزده روز مرا نگه داشتند، بعد که میخواستم به خانه برگردم مسیر را جوری گم کرده بودم که لوکیشن خانه را از همسرم گرفتم تا بتوانم به خانه برگردم ،من با این وضعیت وارد کنگره شدم ،وقتی نوع برخورد و نوع رفتاری که در جاهای دیگردیدم را با کنگره مقایسه می کنم ،به این یقین می رسم که جای من در کنگره است ،تا بیایم و آموزش بگیرم ،من فکر می کردم چون پول دارم           می توانم  از راه های دیگر به درمان برسم ودر سطوح دیگر جامعه خدمت کنم ،من همیشه عشق به خدمت را داشتم اغلب در جاهای مختلف هم خدماتی داشتم چه از لحاظ مالی چه زمانی ، ولی در قبال این خدمت ها خیلی انرژی های منفی هم گرفتم ، خدا را شکر کنگره راه و رسم درست خدمت کردن و خدمت سازنده را به من آموزش داده ،شاید این خدمت ها هنوز کم باشد و ناچیز ولی همه  این خدمت ها از روی عشق است و هیچ چشمداشتی نسبت به جبران آن ندارم ، در گذشته این طور نبود ، یا از روی منیت خدمت می کردم یا حتما در قبال این خدمت خواسته ای داشتم ، یا باج می دادم به کسی که بعدا در قبال آن چند برابرش را دریافت کنم ، اما الان آموزش گرفتم خب همین آموزش میشود پایه های علمی .من وظیفه دارم همین آموزش را به فرزندم ،خانواده ام ، دوستان و اقوامم انتقال بدهم ، راه کنگره را به آنان نشان دهم .با این روش  زنجیره انتقال دانایی به افراد جامعه ادامه پیدا می کند ، در گذشته اصلا اینگونه نبودم ، کنگره به طور کلی روی رفتار من با اطرافیانم و خانواده بسیار تاثیرگذار بوده و تعاملات من با اطرافیان و خانواده ام را متحول کرده ،خواسته اصلی من کمک به نوع بشر است حالا چه یک نفر چه صد نفر من بازتاب این خواسته را درکنگره گرفتم و مسیر درست خدمتگزاری را پیدا کردم ،جناب مهندس در صحبت های خود می گوید شما خدمت کنید و به حرف اطرافیان توجه نکنید وظیفه خود را انجام دهید و فکرتان را از اطراف بردارید ، من اعتقاد دارم یک فرد کنگره ای اگر درست سفر کند ،گوش به فرمان راهنما باشد ،انرژی سفر را خودش می گیرید ،حال خوش این سفر نصیب خودش میشود ،به نظر من برای کسی که قصد خدمت دارد چه از نوع مادی چه زمانی چه کاری بهترین جا برای خدمت کنگره است خیلی جاها را برای خدمت انتخاب کردم ولی در هر جا توقعات متفاوتی از من داشتند ،تنها جایی که به من عشق بلاعوض را نشان داد و هیچ توقعی از من نداشت کنگره بود ،کنگره به من و امثال من نیاز ندارد ،گاهی اوقات دوستان از من می پرسند می دانی تا به حال چقدر به کنگره کمک کرده ای و من همیشه می گویم در قبال چیزی که از کنگره دریافت کرده ام ،هنوز هیچ کاری برای کنگره نکرده ام ،من در گذشته آپارتمان ،ماشین و خیلی چیزهای دیگر را برای مواد از دست دادم ،همه این پول ها را یا دود می کردم یا هزینه می کردم برای دوستان اطرافم در جهت دریافت انرژی بد ، چون آگاهی نداشتم و به این علم وآگاهی که الان دارم نرسیده بودم ،ولی الان با حضور در این جایگاه و خدمت کردن از سفر اولی ها ،راهنما ها و همه اعضای کنگره  انرژی می گیرم و این انرژی به خودم برمی گردد و من هم متقابلا می توانم آن را به دیگران برگردانم ،این ها حقیقتا همان خواسته هایی بود که قبل از سفر داشتم و آمدم و به همه آنها رسیدم ، در طول سفر هر چه راهنما به من گفت من فقط یک کلمه گفتم چشم ،هر خواسته ای از من داشت دقیقا همان را انجام دادم ، که تمام این خواسته ها معقول بود ، مثلا به من می گفت درست سفر کن ، چون راه را رفته بود ،علم کنگره را داشت و آن را به من انتقال داد و باعث شد سفر خوبی داشته باشم ،باز هم میگویم من جاهای بسیاری برای درمان رفتم نهایتا تا سی روز بیشتر پایداری نداشتم ، البته به بهانه ترک کارهای ضد ارزشی دیگری انجام می دادم ،خب اینها از جهل و نادانی من بود ، اما از زمانی که با علم کنگره آشنا شدم و از راهنمایان و بزرگان درس گرفتم مسیر زندگی و خدمت من عوض شد ، در این جایگاه ازتمام راهنمایان به خصوص راهنمای خودم آقای تیموری تشکر میکنم ، و از تمام خدمت گزاران قبل از خودم که این مکان مقدس را پایه گذاری کرده اند تا من محسن به این جایگاه و حال خوش برسم نهایت قدردانی را دارم ، امیدوارم من هم بتوانم خدمت گزار باشم و     حد اقل دست یک نفر را بگیرم ، ممنونم که به صحبت های من گوش کردید .

تنظیم و تایپ : مسافر احسان لژیون  بیست و یکم

عکس: مرزبان خبری

نگارنده : مسافر محسن لژیون شانزدهم