جلسه دوازدهم از دوره چهل و سوم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر حسین و نگهبانی موقت مسافر عباس و دبیری موقت مسافر اسماعیل با دستور جلسه " در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کردهام " در روز سهشنبه ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر؛
از نگهبان و دبیر جلسه و آقای بهرام راهنمای خودم تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند تا آموزش بگیرم.
دستور جلسه این هفته" در استحکام پایه های مالی علمی کنگره ۶۰ من چه کردهام؟"
اول، هفته دیدهبان را تبریک میگویم، چون آقای مهندس به خاطر اهمیت موضوع در لایو روز چهارشنبه فرمودند که هفته دیدهبان دو هفته است و فرمودند دیدهبانان ستونهای کنگره هستند. شما شاید یادتان باشد که در زمان جنگ شکست یا پیروزی یک لشکر یا یک هنگ به دیده بان بستگی داشت که اگر دیده بان به درستی انجام وظیفه میکرد پیروز میشدند و اگر ترک فعل میکردند باعث شکست یا کشته شدن خیلی از نیروها میشد. در کنگره هم به همین خاطر دیدهبانان خیلی مهم هستند. مسئله دیگر که در استحکام پایههای مالی کنگره من چه کردهام؟ مثال میزنم، کنگره مثل یک سفره است که هر کس به توان خودش چیزی میآورد، یکی گوشت و مرغ میآورد یکی نان و سبزی و دیگری آب یا نمک میآورد و یکی هم چیزی نمیآورد و میآید و کنار سفره مینشیند و میخورد و امیدوارم که ما خورنده نباشیم و آوردهای هم داشته باشیم و بارها برای من این سؤال بود که کنگره برای من چه کار کرده است؟ اولین و کوچکترین خدمتی که کرد، دستخط و نوشتن من خوب شد با اینکه سواد و یا مدرک داشتم اصلاً حتی در سال یک خط هم نمی نوشتم اگر هم مینوشتم بد خط مینوشتم و بدون اینکه کلاسهای خط بروم با دیدن و نوشتن، خطم به نظرم خوب شد و دیگری صحبت کردنم درست شد. چون در زمان مصرف صحبت کردن برای من سخت بود ولی اینجا یاد گرفتم که درست صحبت کنم احترام بگذارم با همین کلمه سلام دوستان.
مسئله دیگر شجاعت نه گفتن که جایی در رودربایستی و یا تحت شرایطی بگویم بله و بعد نتوانم آن عمل را انجام دهم. رفتار کردن با خانواده و اطرافیان و هم لژیونی ها و بچههای کنگره خیلی خوب شده و مسئله دیگر در خواندن و نوشتن که البته سند علمی هم هست با خواندن و نوشتن و هک کردن در مغز از آلزایمر جلوگیری میکند و مخصوصاً این روزها که خیلی ها در سن بالا دچار فراموشی شدهاند و حتی آدرس خانه را هم فراموش میکنند. همین سی دی که مینویسم و میخوانم در آینده خوشبختانه برای ما این بیماری نیست. در زمان مصرف همانطور که مهندس میگفتند ما از دو چیز فرار میکردیم یکی حمام رفتن و یکی میوه خوردن که در اینجا با آموزشها و قوانین یاد گرفتیم میوه را به فصل بخوریم و با پیراهن سفید و اصلاح سر و صورت و حمام حداقل تمیز باشیم و هیچکس با خوردن میوه مخصوصاً میوه ترش خمار نمیشود. مسئله دیگر رهایی از مواد، با آموزشهای جهانبینی است یکی از آرزوهایم این بود که یک روز مواد مصرف نکنم نه یک ماه نه ۱۰ ماه یا یک سال، یک روز ولی کم کم با این آموزشها و جهانبینی که یاد گرفتم کنار گذاشتن مواد راحتتر شد، یکی وقت شناسی که بزرگترین گوهر در این جهان است که وقت و زمان را داریم هم آموزش بگیریم و هم یاد بگیریم و هم عمل کنیم. ممکن است در بُعدهای دیگر این نعمت در اختیار ما نباشد.
خوابیدن و بیدار شدن، که قبلاً زمان مصرف شبها بیدار بودم و روزها میخوابیدم ولی الآن ساعت ۱۱ شب میخوابم و ۶ صبح به راحتی از خواب بیدار میشوم، مسئله دیگر گوش کردن به جای زیاد حرف زدن یا خالی بندی کردن است. در اینجا یاد گرفتم که سه ساعت بنشینم و فقط گوش کنم، یکی دیگر دانشگاه کنگره است شاید قبلاً یکی میرفت دانشگاه مردم میگفتند چه آدم باسوادی و او را احترام میکردند ولی امروز من هم سرم را بالا میگیرم که جایی میروم که دانشگاه دارد. یکی دیگر به گفته مهندس کنگره مثل حمام عمومی است چه فقیر و گدا باشد چه ثروتمند و پادشاه باشد یا ارباب یا نوکر همه و همه یکی هستند، همه با لباس سفید میآیند و کسی برتری ندارد فقط جایگاهها هستند که قابل احترام هستند شاید من فکر میکردم که روش DST به مهندس الهام شده قرآن هم در یک شب قدر نازل شده ولی ۲۳ سال آموزش آن طول کشید و بعد از آن دیدید چه اتفاقاتی افتاد و چه فرقههایی به وجود آمدند ولی اکنون مهندس زنده است و خوشبختانه دارد به ما آموزش میدهد حالا وقتی مهندس با لحن گریه میگوید من چه کردهام برای کنگره وای به حال ما که کاری نکردهایم. اولین چیزی هم که مهندس میگوید پایههای مالی خودتان، خانوادهتان، گروه تان محله و روستای خودتان را مستحکم کنید و بعد به دیگران کمک کنید. خیلیها برای پهلوانی میروند و مهندس قبول نمیکند و شرایط میگذارد، خیلی ها قبلاً برای ساخت مسجد و حمام و مدرسه کمک میکردند اینجا که جمعیت احیای انسانی است چگونه باید کمک کرد؟ مهندس میگوید یک سیستم خوب سه تا مؤلفه دارد یکی دانش است. دانش که در کنگره دانش DST برای لژیونهای مواد لژیون سیگار و جونز هم وجود دارد. دوم، نیروی متخصص که راهنماها، مرزبانان، ایجنت، دیدهبانان و خدمتگزاران دیگر وجود دارند. سوم، سرمایه که مهندس میگوید ما هیچ مشکل مالی نداریم شما حتی بزرگترین دانشگاههای دنیا را میبینید که بودجه تحقیقاتی هم ندارند، حالا من چه کار میتوانم بکنم؟ یکی اینکه آبروی کنگره را در بیرون و در جامعه نبرم و دیگر اینکه جا پای راهنمایم بگذارم. مثل کوهنوردی در برف و یخبندان که حتماً باید جا پای راهنما بگذارد وگرنه سقوط میکند.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید متشکرم.
نویسنده و تایپ مطلب: مسافر حسین از لژیون چهارم
ویراستار: مسافر حمید
عکس، تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت
مرزبان خبری: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
131