جلسه سوم از دوره چهل وهفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ستارخان به استادی راهنمای محترم مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر افشین و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه "در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چه کردهام؟" چهارشنبه 31 اردیبهشت ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان محمد رضا هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم که توفیق حاصل شد در این جایگاه قرار بگیرم. از نگهبان عزیز، لژیون مرزبانی وایجنت محترم بابت اینکه اجازه خدمتگذاری به من دادند، سپاسگذارم. درباره دستورجلسه همه میدانیم که کنگره یک سازمان مردم نهاد است؛ یعنی سازمانی است که تمام کارهای آن توسط اعضای کنگره انجام میگردد. درکنگره یک اصل مهم وجود دارد که کمک فرد رها شده به فرد مصرف کننده میباشد. جناب آقای مهندس در ابتدای کار کنگره خودشان با این اصل شروع نمودهاند، خودشان رها شدند و به نفرات بعدی کمک کردند تا آنها هم درمان شوند و در حال حاظر بیش از90هزارنفر به درمان رسیدهاند. هرساختاری از یکسری اجزا تشکیل شده است و برای ادامه به حفظ و بقا و رشد و توسعه آن نیاز دارد. به طور مثال من یکی از اجزا کنگره60 هستم وباید برای استحکام این مجموعه تلاش کنم و اگر خدمتی انجام میدهم برای شخص خودم است و در اصل به خود کمک کرده ام. صاحب اصلی علم کنگره آقای مهندس است و در ادامه نیروهای متخصص تربیت شده اند و پایه های مالی توسط خود اعضا کنگره قوی و مستحکم شده است. در سفر دوم آفتی وجود دارد به اسم فراموشی که ممکن است گریبان گیر من شود.فراموشی مانند ترس دو حالت دارد؛ ترس بازدارنده و ترس نگهدارنده که هم جنبه منفی دارد و هم مثبت. از جنبه مثبت اگر انسان نتواند دردها و غم هایی مانند از دست دادن عزیز را فراموش کند ادامه زندگی بسیار دشوار خواهد بود و از جنبه منفی همان موضوعی است که در سفر دوم اتفاق میافتد و باعث می شود فراموش کنم که با چه حالی وارد کنگره شدم و چه کسانی به من کمک کردند تا من به درمان برسم.


من در زمان ورود با تخریب بالا و حال نابسمانی تجربه میکردم و غرق در تاریکی ها بودم، کمکی که کنگره به من کرد این بود که با روشناییها آشنا شدم و روش مشخصی که امتحانش را پس داده بود به من داد. الگو ها مشخص بوده و هست و فقط من باید فرمانبردار میبودم تا به درمان برسم. درمان کنگره در دنیا نظیر ندارد، از وقتی که درمان شدم سعی کردم انسان ناسپاسی نباشم و سعی کردم در هر جایگاهی که میتوانم خدمت کنم، در ادامه خداوند به من لطف کرد و شال راهنمایی تازهواردین، شال مرزبانی و شال راهنمایی را عطا کرد. به نظر من کسی که در کنگره درمان میشود اگر در کنگره خدمت نکند یعنی هیچ آموزشی نگرفته است. امکان ندارد ساختاری به من کمک کند و من سپاسگزار نباشم. از لحاظ خدمتی لطف خدا شامل حال من شد و توانستم در چند جایگاه خدمت کنم و خداوند را شاکرم. در بحث مالی هم سعی کردم بیتفاوت نباشم و هر چقدر توانم هست خدمت کنم و یکی از آرزوهای بزرگی که دارم این است که بتوانم شال پهلوانی را دریافت کنم. امیدوارم خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم و فراموش کار نباشم.
.jpeg)
تایپ: مسافر طاها، مسافر بهنام
عکس: مسافر طاها
انتشار: مسافر بهنام
مرزبان کشیک: مسافر صامت
- تعداد بازدید از این مطلب :
144