ششمین جلسه از دوره اول لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی ارم (کرج) با استادی مسافرعلی، نگهبانی مسافر احسان و دبیری مسافر باقر، با دستور جلسه در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره من چه کرده ام؟ در روز سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد.
سلام دوستان علی هستم، یک مسافر.
از نگهبان لژیون سردار سپاسگزارم که به من فرصت داد تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. من از خدای خودم تشکر میکنم که اجازه خدمت در این جایگاه را داد تا آموزش بگیرم و رشد کنم؛ و این کاری است که کنگره مرتباً انجام میدهد. در مورد لژیون سردار، همه ما میدانیم که یک سطح از مباحث کنگره است؛ شاید بالاترین سطح کنگره باشد. من صحبتهای آقای زرکش را گوش کردم، میفرمود که اول باید بخشش کنیم، حرکت کنیم و وارد میدان شویم. من خیلی از حرفهای آقای زرکش را متوجه نمیشدم؛ چرا که سطح علم من پایین بوده است. حرفهای آقای زرکش مثل حرفهای یک پدری میماند که برای بچه خود توضیح میدهد، ولی بچه فکر می کند که پدر نمیداند، مخالفت و مقاومت میکند. من با آقای زرکش همدوره بودم، آن زمانی که آقای زرکش سفر میکرد، من هم مسافر بودم. فکر میکردم که اگر آن موقع من در کنگره مثل ایشان و بقیه مانده بودم، الان چه جایگاهی داشتم. و در بحث استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردم؟ صحبتهای چهارشنبه آقای مهندس را گوش میکردم و چندین بار گریه کردم. جناب آقای مهندس ۲۰ دقیقه داشتند در مورد کارهایی که برای کنگره انجام داده بودند صحبت میکردند. وقتی فرمودند که من در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره چه کردم، ۲ دقیقه بغض کردند و گریه کردند. فرمودند که من با کنگره سر به سر هستم؛ گفتند اصلاً نمیتوانم جبران کنم. حالا حالاها من به کنگره بدهکارهستم. کنگره یک سیستم است که هر چقدر جلو میرویم به کنگره بدهکارتر میشویم. لژیون سردار سیستمی هست که هر چقدر پرداخت میکنی بدهکارتر میشوی؛ چون قانون هستی و خداوند این است: شما به یک آدم با معرفت چیزی میدهید، همیشه در صدد است که آن را جبران کند، دو برابر جبران کند. خدا هستِ مطلق هست و بینهایت با معرفت است، بینهایت بخشنده است؛ و این هستی و کائنات همینجوری آفریده شده است. تمام موجودات و هستی بخشندهاند. به قول آقای زرکش باید از دانستنیها عبور کرد و به "بودن" و "شدن" رسید. تمام هستی با برنامهریزی بدون اختیار همه بخشندهاند. هستی هست. تنها جایی که آمدیم و اختیار داده به معنای انسان میتوانم باشم، اینجوری یا برعکسش باشم. همان قانون اضداد که حق انتخاب بشود. اینجا آنهایی که به اختیار خودشان میآیند و بخشنده میشوند بالاتر از آن درختی که میوه میدهد (برنامهریزیاش اینجوری بوده، اختیاری ندارد، انتخاب دیگری ندارد) اینه که انسان میشود اشرف مخلوقات، انسانی که با اختیار و دانش و آگاهی میاد و بخشش میکند برای خودش انجام میدهد. من فکر میکنم هر کاری میکند، چون انعکاس وجود دارد به خودش برمیگردد. و خداوند از ما توقع دارد، روح دمیده، این صفات به ما داده، ما باید این کارها را کجا یاد بگیریم؟ در اینجا. همین جا که به من علی میگویند بیا بنشین استاد لژیون سردار. همه میدانند که من استاد نیستم ولی میخواهند من استاد بشوم، بزرگ شوم. من که با آقای زرکش هم دوره بودم، آقای زرکش بزرگ شد و من نشدم. و آقای زرکش بزرگ شد و دیدهبان شد و من شدم علی. و من اگر قرار است در این جایگاه بنشینم، در لژیون سردار، اسم سردار خیلی بزرگ است، حتی من در بیرون سرباز هم نیستم. لقبهایی که به من میدادند در بیرون معتاد بود. اینجا به من عزت میدهند، سردار و دنور و پهلوان. رشد هست و یاد میدهند که چگونه بزرگ شویم. همه آنهایی که از سرداری عبور کردن و دنور شدند و از آن هم عبور کردند درک کردن که بدهکارند. ما باید مرور کنیم که بدانیم کنگره به ما چه داده است. و هر کسی خیلی زرنگ باشد و کاسب باشد در لژیون سردار شرکت میکند، بخشش میکند و انشالله تعهدهایی که دادیم را انجام دهیم. این ترسه، نیروی منفی است که باید از آن عبور کنیم، که وعده خدا دروغ نیست. سپاسگذارم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید.
.jpg)
عکس : مسافر باقر
تایپ و بارگزاری : مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
160