English Version
This Site Is Available In English

نباید فراموش کنیم کجا بودیم، الان کجا هستیم

نباید فراموش کنیم کجا بودیم، الان کجا هستیم

سیزدهمین جلسه از دور اول از سری کارگاه های آموزشی خصوصی لژیون فیروزآباد فارس، ویژه مسافران، با استادی مسافر رحمان، نگهبانی مسافر محمد و دبیری همسفر رسول با دستور جلسه « در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره۶۰، من چه کرده ام؟ » در روز سه شنبه مورخه ۱۴۰۴٫۲٫۳۰ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.



خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می کنم که امروز در بهترین مکان قرار گرفته ام، مکانی مقدس و امن که از تک تک شما دوستان آموزش بگیرم.  دستور جلسه (برای استحکام پایه های مالی و علمی کنگره من چه کرده ام ؟) من اگر خودم را مثال بزنم: نزدیک به یکسال است رهایی گرفته ام!! با مقدار پول کمی که من داخل سبد انداخته ام یا عضو لژیون (سردار)شده ام نتوانسته ام هیچ کاری انجام بدهم. وقتی که آقای مهندس دو ميليارد پول به کنگره می دهد و بعد می‌فرماید که من هیچ کاری برای کنگره انجام نداده ام!! من واقعا یک قطره هم نیستم، یک عضو خیلی کوچکی هستم.
همیشه خود آقای مهندس می‌فرمایند: ما از کسی به اجبار پولی نخواسته ایم که بدهد. حتی در صحبت های هفته قبل فرمودند: من هفته ای چندین نفر را که برای پهلوانی می آیند قبول نمی‌کنم. این یعنی چه؟ یعنی کنگره به پول من هیچ احتیاجی ندارد!! چه من باشم یا نباشم انجام شدنی ها انجام می‌شود.
برای کنگره فیروزآباد زحمات زیادی کشیده شده است، خیلی از دوستان چندین بار به تهران رفتند و برگشتند که اقای مهندس برای راه اندازی فیروزآباد اجازه بدهد، البته آقای مهندس از یک دیدگاه دیگر به این قضیه نگاه می‌کردند و می خواستند که ما قوی باشیم.
ما با دست خودمان اعتیاد را بغل کردیم امروز می‌خواهیم آن را کنار بگذاریم، هیچکس به اجبار ما را وادار به مصرف مواد مخدر نکرد، پس باید این سختی هارا تحمل کنیم. اگر من ده هزار تومان داخل سبد می اندازم این پول یک نخ سیگار هم نیست. برای استحکام پایه های مالی کنگره واقعا باید تلاش زیادی کنیم کنگره به ما هیچ احتیاجی ندارد، این ما هستیم که به کنگره احتیاج داریم!!
بعضی از دوستان می‌گویند :که سفر اول زودتر تمام بشود تا من بروم؛ بی تفاوت از کنگره بروی؟؟ من آمدم کنگره که اعتیادم را درمان کنم اما اعتیادم درمان شد و روش زندگی را هم یاد گرفتم. من روش زندگی کردن بلد نبودم به خاطر کوچکترین مورد اعصابم بهم می‌ریخت و عصبی می شدم! ولی امروز یاد گرفته ام چجوری نقطه تحمل خودم را بالا ببرم، چجوری در اجتماع با مردم برخورد کنم، چجوری با دوستانم و اعضای خانواده کنار بیایم. کنگره به من یاد داد که باید همسفرم در کنگره باشد، قبل از آن هر روز در خانه درگیری بود ولی وقتی کنگره آمدیم اینها از بین رفت، چون واقعا روش زندگی کردن را بلد نبودم و من مدیون کنگره هستم.
پس ما نباید فراموش کنیم کجا بودیم، الان کجا هستیم و به کجا خواهیم رفت! خوشحالم که در بین شماها هستم و از تک تک شماها آموزش می گیرم. خودتان را تشویق کنید.

خلاصه و تایپ: مسافر اله کرم( لژیون دوم )
ویرایش: مسافر سینا ( لژیون دوم )
ارسال: مسافر آرمین ( خدمتگزار سایت )

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .