مهمترین بخش جسم انسان قلب است و لژیون سردار قلب کنگره۶۰ می‌باشد

جلسه دهم، از دوره ششم لژیون سردار کنگره۶۰؛ نمایندگی امین قم، ویژه مسافران با استادی راهنمای محترم مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر محمدباقر و دبیری مسافر علی، با دستورجلسه "در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره۶۰، من چه کرده‌ام؟" سه‌شنبه 30 اردیبهشت ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۸ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر؛
قبل از هرچیز امیدوارم که در لژیون سردار اتفاقات زیبایی شکل بگیرد و کسانی که در لژیون سردار، دنور یا پهلوانی شرکت کرده‌اند این اتفاق خوب نصیبشان بشود. در مورد دستور جلسه یکی از مسائل مهم که آقای مهندس هم خیلی تاکید کرده است و در صحبت های چهارشنبه یا در اکثر سی‌دی ها در مورد مسائل مالی صحبت می‌کند یا در مورد پس‌انداز کردن خیلی صحبت می‌کند. اگر من بیایم به جسم خودم نگاه کنم نمی‌توانم بگویم کدام قسمت از جسم من مهم نیست و همه‌ی قسمت بدن من مهم است که کار خودشان را برای سلامتی، برای زندگی و ادامه حیات انجام می‌دهند. اما مهمترین آن قلب است به نظر من هم قلب کنگره۶۰  لژیون سردار است، که اتفاقات خیلی مهمی در لژیون سردار اتفاق می‌افتد. اگر لژیون سردار و لژیون مالی در کنگره۶۰ وجود نداشت قطعا به این عظمت و به این رشد نمی رسید.

لژیون سردار جزئی از لژیون های مهم کنگره۶۰ است و امیدوارم که بتوانيم از این فرصتی که در اختیار ما قرار گرفته نهایت استفاده را ببریم. اما درباره این که من برای استحکام پایه‌های مالی و علمی چه کاری انجام داده‌ام، این دستور جلسه مانند یک آینه خودم را روبروی خودم قرار می‌دهد،که من درباره مسائل مالی و علمی کنگره۶۰ چه کاری انجام داده‌ام و این سؤالی هست که من از خودم می‌پرسم. ما در این دستور جلسات می‌آیم از تجربیات خودمان و کارهایی که انجام داده‌ایم مشارکت می‌کنیم تا بتوانیم تجربیات خودمان را در اختیار دیگران قرار بدهیم. حالا کنگره۶۰ برای من چه کاری انجام داده است؟ اولین روزی که وارد کنگره۶۰ شدم، مهمترین چیزی را که از من گرفت کلمه معتاد بود، اما در بقیه‌ی جاها خودشان را معتاد معرفی می‌کنند. ولی در کنگره۶۰ به عنوان مسافر معرفی می‌شویم.

کنگره۶۰ به من آبرو،شخصیت، اعتبار و همه چیز را هدیه داد. یکی از مهمترین عواملی که در کنگره۶۰ برای من ابراهیم اتفاق افتاد روز رهایی ام بود.در روز چهارشنبه که مهندس با بغض گفتند که من هنوز بدهکار کنگره هستم اگر من بخواهم به درک و مفهوم واقعی رهایی برسم، همین است که زمانی که شخصی اعلام سفر می‌کند، که مثلا با ده سال تخریب و فلان آنتیکس و رهایی فلان مدت  آن ده سال تخریب به نظر من نیست بلکه این اعتیاد در حیاتهای قبل هم بوده که در کنگره۶۰ با کمک استادی مثل آقای مهندس این اعتیاد را به درمان رساندم. در کتاب  عبور از منطقه شصت درجه زیر صفر هم گفته شده: که اعتیاد با مرگ هم از بین نمی رود. منظور همین است یعنی معلوم نیست ما چندین سال درگیر اعتیاد بودیم و آمدیم که در این بعد از حیات و این مساله را برطرف کنیم.

بجز اعتیاد در کنگره۶۰ درمان سیگار و چاقی هم صورت می‌گیرد. در یکی از سی دی آقای مهندس می‌گوید:که ما باید حتما خدا را وقتی در زیر تیغ جراحی هستیم به یاد می‌آوریم، اما در کنگره۶۰ ما به معنای واقعی خدا را لمس می‌کنیم در کنار خودمان‌. حالا خداوند را چگونه می‌بینیم؟ با کمک به هم نوع خودمان، به این دلیل که سالها درگیر اعتیاد بودیم و همه جا رفتیم یا هر کاری کردیم اما نتیجه‌ای نداشت. ولی با ورود در کنگره۶۰ که یکسری انسانها از خودشان، مالشان، وقتشان بخشیدند تا من ابراهیم به درمان برسم و این جایگاه را تجربه کنم. حالا وظیفه من نسبت به این لطف و محبت چه هست؟ اینکه من می‌توانم این علم را در راستای پیشرفت کنگره۶۰ توسعه بدم. صحبتی که آقای مهندس درباره انفاق می‌کند، این نیست که بگویم فلان مقدار را به یکسری انسان‌ها بدهم.

در کنگره۶۰ آقای مهندس خیلی زیبا گفته: که چیزهایی را دیگران به شما یاد داده‌اند آن را به دیگران بیاموزید. انفاق این است چیزی را که خداوند به من داده را بتوانم به بنده اش بسپارم. اين از لحاظ علمی بود، از لحاظ مالی کنگره۶۰ به جایی وصل نیست و از جایی کمکی دریافت نمی‌کند. آقای حکیمی در جایی فرمودند: از یک سازمان جهت کمک به کنگره۶۰ آمده بودند ولی آقای مهندس قبول نکرد و گفته بود، اعضای کنگره۶۰ از لحاظ مالی باید روی پای خودشان باشند. ضرب المثلی هست که آقای مهندس میگه: یک گاو وقتی نان گدایی بخورد، زمین رو شخم نمیزند.  این است که ما خودمان روی پای خودمان هستیم و کمکی از جایی نمی‌گیریم، در لژیون سردار هم مسأله این است که هر کسی به توان خودش باید کنگره۶۰ را در رسیدن به اهدافش یاری دهد. کنگره۶۰ جدا از  درمان اعتیاد، درمان سیگار و درمان کاهش وزن، در خیلی از بیماری‌ها هم جواب مثبت داده با روش آقای مهندس. برای نمونه در شعبه امین، همسفر یکی از مسافران دچار سرطان شده بود که با روش کنگره۶۰ به درمان رسید. اما وظيفه من ابراهیم است که این مسیر را ادامه بدهم و با شرکت در لژیون سردار بتوانم حمایت کنم تا به حال خوبی برسم و امیدوارم که امسال گلریزان بتوانيم یک زمین برای شعبه خریداری کنیم. البته با کمک تمام اعضای شعبه این اتفاق مهم خواهد افتاد.
ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

_{تایپ و ویراستاری: مسافر محمد لژیون نهم
نگهبان سایت: مسافر عادل لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر جلال
تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه امین قم}