با نهایت افتخار و احترام، ورود شما را به جمع خود خوشآمد عرض میکنیم. بیگمان، حضور شخصیتی فرهیخته و دیدهبانی آگاه چون شما نوری است بر محفل ما و انگیزهای فزاینده برای پیمودن مسیرهای روشن و دستیابی به اهداف والا. امید است در این جمع که بر پایه تبادل اندیشهها و همافزایی دانشها بنا نهاده شده از تجارب گرانبهای شما بهرهمند گردیم و در سایه راهنماییهای داهیانهتان گامهایی استوارتر به سوی تعالی برداریم. از صمیم قلب مقدمتان را گرامی میداریم و برای شما در این جایگاه آرزوی توفیق روزافزون داریم. باشد که با هم فصلی نو در دفتر موفقیتهای این مجموعه رقم زنیم.
ما همسفران این فرصت را مغتنم شمرده و گفتوگویی صمیمانه با ایشان ترتیب دادیم که توجه شما عزیزان را به خواندن آن جلب مینماییم.
مسافر علیرضا با آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره به مدت ۹ ماه و ۱۵ روز با راهنمایی مسافر محمدصادق سفر کردند و در حال حاضر هم ۲۰ سال است که آزاد و رها هستند و به مدت ۶ سال است که در جایگاه دیدهبانی لژیونهای سردار خدمت میکنند.
شما بهعنوان دیدهبان کدام وادی را سرلوحه زندگی خود قرار میدهید و مهمترین درسی که از آقای مهندس دژاکام آموختهاید چه بوده است؟
تمام وادیها را سرلوحه زندگی خود قرار دادهام؛ چراکه یک وادی به تنهایی کار نمیکند، وادیها دو صورت دارند یک صورت آن ظاهر امر و صور ظاهر وادیها میباشد. وادیهایی که با آنها انس میگیرید ۱۴ صورت ظاهر دارد که آنها را میخوانیم. این وادیها و چهارده صورت ظاهر برای سفر اول است این ۱۴ وادی، ۱۴ صورت پنهان نیز دارند که مختص حرکت در سرزمین رهایی و آزادی است و شخصی که میخواهد در اعماق وجود خود یا سفر دوم قدم بگذارد؛ باید این ۱۴ صورت یا صور را در پنهان خود آموزش ببیند.
از مهمترین چالشهایی که بعد از ورود به کنگره در زندگی شما اتفاق افتاد چه بود؟
از زمانیکه بنده به کنگره وارد شدم دردسرهایم کم شد؛ چون آدمها یاد میگیرند بپذیرند و هنگامیکه میپذیرید کمکم جایگاهتان متفاوت میشود، دیگر چالش نمیشود و مسئله میشود. حتی آقای مهندس دژاکام هم مسئله دارد و با صبر، تفکر و اندیشه باید مسائل را حل نمود.

به نظر شما چگونه میتوان در زندگی شخصی و خدمت در کنگره تعادل برقرار نمود؟
کنگره یعنی تعادل. ما به اشتباه فکر میکنیم یا باید سر کار، خانه یا کنگره برویم؛ در صورتی که آقای مهندس دژاکام میفرمایند: «زمان، مکان و کلام» کنگره، کار و خانواده؛ این سه مطلب را شخصی که سفر دومی است باید داشته باشد. دانش کنگره، ثروت بیرون و خانواده. زمانیکه شما دانش را در کنگره میآموزید دو ضلع دیگر کار و خانواده به خودی خود منظم میشود. بچهها میگویند ما وقت نداریم کنگره بیاییم کنگره۶۰ که وقت نمیخواهد. هنگامیکه آموزش میبینید و به خودتان میپردازید زمان را هم پیدا خواهید کرد؛ اینکه چهطور برای خانواده و کارتان وقت بگذارید.
هدف اصلی لژیون سردار چیست و چه چشماندازی برای آینده آن دارید؟
چشماندازهای کنگره را آقای مهندس دژاکام مشخص مینمایند و ما هم تمام تلاشمان را به کار میگیریم و در تفکر آقای مهندس دژاکام قدم برمیداریم؛ اما با کیلومترها فاصله. هدف لژیون سردار دو صورت دارد؛ یک صور ظاهر و یک صور پنهان دارد. صورت ظاهر آن دادن پول و کمک نمودن است «دیگران کاشتند و ما خوردیم، اکنون ما بکاریم تا دیگران بخورند» خیلی از انسانها گرفتار و نیازمند هستند، ما به نیازمندان کمک میکنیم، این صور آشکار لژیون سردار میباشد؛ اما صور پنهان آن سفر دوم است که در سفر دوم بخشش آغاز میشود. ما در لژیون سردار آموزش میبینیم که از فقر خودمان رد شویم؛ لزوماً فقر مالی نیست؛ بلکه ما در سفر دوم باید غنی باشیم. با حرکت از نفرت شروع نماییم تا به عشق برسیم؛ با حرکت از کفر شروع نماییم تا به ایمان برسیم. این وادیها را در کجا آموزش میبینیم؟ بله درست است در بخشش باید آموزش ببینیم. صورت آشکار لژیون سردار پول و صورت پنهان آن بخشش میباشد.
نظر شما در مورد شعبه وحید (بخش همسفران) چیست و برای پیشرفت آنها اگر نظری دارید لطفاً مطرح نمایید؟
ما باید تمام تلاشمان را به کار گیریم تا ضلع همسفران در این شعبه قوی شود و اگر آقای مهندس دژاکام اجازه اضافه نمودن شعبه در اندیشه را بدهند محدودیت مکانی همسفران برطرف میشود؛ در کل همسفران خوبی در شعبه وحید حضور دارند.
لطفاً یک پیام برای مسافرانی که بعد از رهایی برگشت میخورند بیان نمایید؟
یک سفر اولی از مصرف موادمخدر به قطع مصرف موادمخدر میرسد؛ درواقع مواد قطع شده است؛ اما هیچ اتفاقی نیفتاده است. باید به این موضوع فکر کرد که اتفاق بزرگی افتاده و سیستمایکس آن راهاندازی شده است و روش درمان DST فعال شده است و این اتفاق خیلی بزرگی است؛ ولی قدم اول ۱۱ ماه؛ ما تمام تلاشمان را به کار میگیریم تا جسم خودمان را به تعادل برسانیم که این تن بتواند خویش را بپذیرد؛ یعنی بتوانیم صور پنهانمان را درست نماییم. خیلی از عزیزان بعد از به اتمام رسیدن سفر اول خود از کنگره میروند و فکر میکنند دیگر تمام شد؛ درصورتیکه نمیدانند تازه شروع شده است. شخصی که قطع مواد میکند؛ باید شروع به جبران خسارت کند، خسارتها ما را برمیگردانند. ما باید خسارتهایمان را در کسوت یک راهنما، مرزبان، ایجنت و دیدهبان جبران نماییم. بهعنوان یک مصرفکننده قرنها صدمه زدهایم؛ باید جبران نماییم، ببخشیم تا ساختار به ما خودمان را ببخشد. به همین علت بچهها برگشت میخورند؛ زیرا چیزی را جای گذاشتهاند و ناچارند برگردند و به جایی برمیگردنند که بلد هستند؛ جاییکه کوچه پس کوچههای آن را بلدند، جاییکه بزرگ شده است و عمری در آن سفر کرده است. کجا؟ اعتیاد. بچهها میآیند و به سرزمین تاریکیها برمیگردند.

لطفاً یک پیام برای اعضاء سایت شعبه وحید بفرمایید؟
«از قلم است که گامهای بلندش در سراسر گیتی روان میشود» خداوند به قلم قسم خورده است؛ حال زمانیکه این مسئله را در ابعاد بزرگتر ببینید قلم، قلم نیست و آن انسان است. خداوند به انسان قسم میخورد، به کسانیکه کنگره میآیند، آموزش میبینند، تغییر میکنند و عاملی برای تغییر دیگران میشوند. یک وبلاگنویس شروع به نوشتن میکند و باید حق مطلب را بنویسد، نوشتن، مکتوب یا ثبت کردن. شما زمانیکه ثبت میکنید این مطلب در تاریخ باقی میماند؛ پس زمانیکه شما وقایع را مینویسید، چیزی را نقل میکنید و یا مصاحبهای را که انجام میدهید، مهم این است که حق مطلب را ادا کنید و از همه مهمتر چیزی را که در کنگره داریم، آدم خوب است. باید بگردید آدم خوب و با تجربیات خوب پیدا نمایید و از آنها بخواهید که به شما اطلاعات بدهد تا شما آن اطلاعات را وارد ساختار کنگره کنید.
در پایان بهعنوان مخلص کلام اگر سخن یا کلامی است بفرمایید؟
دست خالی از کنگره بیرون نروید. به کنگره میآییم، خدمت میکنیم، دیدهبان یا مرزبان میشویم، در آبدارخانه خدمت میکنیم، میکروفونگردانی میکنیم، شال دور گردنمان میاندازیم و فکر میکنیم خبری شده است، بله! خیلی خبر است. خبر در درون ما است؛ یعنی اگر یک جایی به شما دادند که مصاحبه کنید فقط به دنبال خودت بگرد؛ زیرا جایگاهها موقت است. یک فرزند تا زمانی فرزند است، از جایی به بعد پدر میشود، یکجایی دختر ، همسر و مادر میشود، یک جایی پدربزرگ و مادربزرگ میشود، یکجایی جنازه میشود و از دنیا میرود. شخصی موفق است که زمانیکه در جایی بود قالب آنجا را بگیرد. اینکه من دیدهبان هستم؛ باید قالب دیدهبانی را به خودم بگیرم، ما به کنگره آمدهایم تا آموزش ببینیم. کنگره دانشگاه است، یک دانشگاهی که دانش را در آگاهی و بیرون از کنگره اجرا نماییم. در کنگره ما سفید میپوشیم، تمیز و مرتب میگردیم، احترام میگذاریم، اینها همه احترام آقای مهندس دژاکام است. این احترام را موقت به ما داده است که ما در احترام آموزش ببینیم؛ وگرنه ما همانی بودیم که سر کوچه، خانه یا محل کار، خیلی چیزها به ما میگفتند. در کنگره بستری را آماده نمودهاند تا بنده جنسم را تغییر دهم.
کمال تشکر و قدردانی خود را از بذل وقت گرانبهایتان و شرکت در مصاحبه ابراز میداریم. اطلاعات ارزشمندی که در اختیار ما قرار دادید، بسیار راهگشا و مفید بود. از صبر و شکیبایی شما در پاسخگویی به سؤالات سپاسگزاریم.

مصاحبه: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
طراح سؤالات: اکیپ مصاحبهکننده همسفران نمایندگی وحید
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
تنظیم و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
2062