یکی از موضوعاتی که آقای مهندس دژاکام به آن در کنگره60 تاکید دارند این است که من وقتی در کنگره قرار گرفتم؛ باید بدانم یکی از ستونهای کنگره ستون مالی آن است که من رهجو میتوانم آن را مستحکمتر کنم. برای اینکه راه کنگره بهتر ادامه داشته باشد، اولین کسی که میتواند قدم بردارد خود من هستم و یکی از آن قدمها کمک به قوی شدن هر چه بیشتر کنگره از لحاظ مالی است تا این راه رهایی انسانها ادامه پیدا کند.
همسفر زلیخا و مسافرشان عباد با آخرین آنتیایکس مصرفی تریاک و شیره وارد کنگره شدند. به مدت 10 ماه و 16 روز با متد DST و دارویOT به راهنمایی مسافر امیر و همسفر زهرا سفر کردند. در حال حاضر 5 سال و 1 ماه و 5 روز است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر تنیس روی میز در کنگره است. در این رابطه گفتگویی با همسفر زلیخا ترتیب دادیم که شما را به خواندن این گفتگو دعوت میکنیم.
از نظر شما چرا آقای مهندس این دستورجلسه را در کنگره قرار دادند؟
به نظر من اگر این دستورجلسه گذاشته نمیشد، من همسفر وظایف خودم را نمیدانستم که چه کارهایی را باید انجام بدهم؛ چون کسانی بودند که چراغ کنگره60 را روشن نگاه داشتند تا مسافرم و من به آن حال خوش، آرامش و آسایش برسم. حال بر من واجب و ضروری است که با کمک مالی چراغ این سیستم را روشن نگاه دارم تا دوستانی که در راه هستند، به آن حال خوش که رهایی است، برسند؛ بنابراین همانگونه که میدانیم کنگره60 پرونده اعتیاد را برای همیشه بست و هماکنون مقالات زیادی درباره D.sap و انواع بیماریها، سرطان و ... چاپ و در حال چاپ شدن است و روی این موارد کار میکند. من معجزات کنگره را یکی پس از دیگری در زندگی خودم چه مادی و معنوی دیدهام. بهعبارتی؛ اگر در کنگره کمکی کنم، مالی را ببخشم، باعث حال خوب یک نفر شوم، نه از یک دست؛ بلکه از چند دست پس خواهم گرفت. مشروط بر اینکه انتظاری در مقابل کار خیرم نداشته باشیم؛ بنابراین من همسفر که در کنار مسافرم سفر کردم، حال خوب بهدست آوردم، با مصرف D.sap توانستم مشکلات زیادی را رفع کنم، با سفر در لژیون تغذیهسالم درست غذا خوردن را یاد بگیرم و کاهش وزن داشته باشم و در کل درست زندگی کردن را یاد بگیرم؛ باید پرداخت داشته باشم تا این حال حفظ شود و در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره با کاربردی کردن آموزشها، پسانداز، بخشش مالی، عضویت در لژیون سردار میتوانم کمکی باشم تا این مسیر سبز پایدار باشد. نکته مهم این است که من نه به کنگره؛ بلکه در اولین قدم به خودم کمک میکنم؛ چون من همسفر نیاز دارم تا حالم خوب شود.
چرا به مرور زمان که وارد کنگره میشویم؛ باید یاد بگیریم که از نظر مالی مستقل باشیم؟
به قول معروف انسان باید چیزی از خودش داشته باشد تا بتواند ببخشد. انسان باید بیاموزد که فقط نمیتواند به ریاضت و عرفان بپردازد. بهعبارتی برای زنده ماندن و زندگی کردن از صفر تا صد آن به وجه مادی نیازمندیم و به همین خاطر باید از نظر مالی مستقل شویم تا بیاموزیم کجا، کی و چگونه مال خود را صرف چه چیزی کنیم.
شما از زمانیکه وارد کنگره شدید برای محکمتر شدن پایههای مالی چه کردهاید؟
بعد از ورود به کنگره و رهایی مسافرم تمام تلاشم بر این بود که با پسانداز عاقلانه، قناعت در زندگی و بخشش، بخشی از مال دیگران که خدا در مال من قرار داده، بتوانم پایه مالیام را قوی کنم. دیگران کمک کردند تا من به حال خوب برسم و همان جمله معروف که دیگران کاشتند تا من بخورم، حال من میکارم تا دیگران بخورند و افرادی بودند که حال من را خوب کردند، حالا من با خدمت کردن جانی، مالی باید حال دیگران را خوب نمایم و یاد گرفتهام تا با بخشش، من هم بتوانم کمکی باشم تا افرادی بعد از من به حال خوب برسند.
با مسافری که در سفر دوم قرار دارد و خود را به خواب زده و از نظر مالی هیچ قدمی برنمیدارد، باید چگونه رفتار کرد؟
بهعبارتی آقای مهندس میفرمایند: "کسی که خواب باشد را میتوان بیدار کرد؛ ولی کسی که خودش را به خواب زده هرگز نمیتوان بیدار کرد." در سیدی حلقههای آفرینش2 بیان شده که بیعمل باشیم؛ یعنی کاری به کارش نداشته باشیم تا اینکه یک روزی خودش به آن نقطه تفکر میرسد و از خواب غفلت بیدار میشود؛ چون انسان تا ابد نمیتواند خودش را به خواب بزند؛ پس در برابر این افراد باید ما به بخشندگی و محکم نمودن پایه مالی خود بپردازیم تا تاثیر معجزاتی که دریافت میکنیم در او اثر بگذارد و از خواب جهالت خود بیدار شود.
به نظر شما چرا آقای مهندس از نظر مالی از گروهها و سازمانهای دیگر کمک مالی نمیخواهد؟
هر ارگان یا سیستمی به 3 مولفه علم، نیروی انسانی و پایههای مالی نیازمند است. خدا را هزاران بار شکر کنگره60 این موارد را در خود دارد و هر مسافر و همسفری که به رهایی میرسند؛ باید بمانند و بدانند که زکات رهایی خودشان را پرداخت کنند و آموزش آقای مهندس آنقدر کامل و جامع است که رهجو تشنه آموزشها میشود. همانطوری که در نوشتارهای کنگره60 آمده است که منابع مالی کنگره از خود اعضاء بوده و ضربالمثلی است که میگوید گاوی که نان گدایی میخورد بهدرد شخم زدن نمیخورد؛ یعنی باید روی پای خودمان باشیم و به هیچ گروهی وابسته نباشیم و به این علت میخواهد در وحله اول پسانداز کردن، قناعت و در وحله دوم بخشندگی را به ما بیاموزد.
با ورود به لژیون سردار، ما چه نقشی را در محکمتر کردن پایههای مالی داریم؟
نقش ما بهعنوان همسفر و مسافر در کنگره60 این است که بعد از دریافت کمک از سوی دیگران اعم از راهنما و خدمتگزاران، بهایی نیز در برابر حفظ این جایگاه و حال خوش پرداخت نمائیم؛ بنابراین علاوه بر دیدگاه معنوی، ما باید جهانبینی خود را از لحاظ مالی هم قوی کنیم تا با پسانداز و بخشش بتوانیم پایههای مالیمان را قوی گردانیم؛ چون دیگران کاشتند و ما خوردیم، حال ما بکاریم تا دیگران بخورند. من در خدمت خود موظف هستم که با بخشش، پرداخت مالی و سهیم بودن؛ حتی یک آجر، بتوانم سهمی در حال خوب یک نفر داشته باشم و این یعنی رسالتی که به گردن همه ما رهجوهای کنگره60 است.
در سیدی وادی چهارم بخش 2 لطفاً بفرمائید مرز بین ما و خداوند باید چگونه تعیین شود؟
مرز میان انسان و خدا بیشتر در توانایی انسان به خلق بستگی دارد. زمانیکه خداوند انسان را خلق کرد، به او اختیار کامل داد و راه فسق، فجور، تقوا و پرهیزکاری را برای او نمایان کرد و این بستگی به من انسان که اشرف مخلوقات هستم، دارد که کدام راه را انتخاب نمایم. مرز بین انسان و خداوند پیروی از فرامین الهی که همان 19 قوانین است و باید از آنها بپرهیزیم که شامل: دروغ، غیبت، خیانت، تهمت، مسخره کردن، گرانفروشی، دوری از ضدارزشها و همچنین پرداختن به ارزشها و رسیدن به صراط مستقیم است و انسان قادر بوده که با قدرت درونی خود مرزهای درونیاش را بشکند و ذات الهی را در خود ببیند؛ یعنی میتواند صفات خدا را در خود کاربردی کند.
در آخر سپاسگزاریم از همسفر زلیخا برای فرصتی که در اختیار ما قرار دادند.
طراح سوال و مصاحبهکننده: همسفر سودابه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
457