دومین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60نمایندگی کریمان کرمان با دستور جلسه در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره من چه کرده ام؟به استادی مسافر مهدی و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مسلم روز سه شنبه مورخ سی اردیبهشت 1404 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
سخنان استادجلسه:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. من هم خدا را شاکرم که یک بار دیگه این موقعیت و سعادت نصیب من شد که در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم و آموزش ببینم از همه دوستان تشکر میکنم ازآقای مهندس و خانواده محترمشان و از تمامی خدمتگزاران به ویژه آقا علیرضا، راهنمای موادم در بحث اعتیاد و آقا مجید راهنمای ترک نیکوتین .خدماتی که به من داده شده امیدوارم بتوانم در کنگره جبران کنم

دستور جلسه این هفته این هست که در راستای پایههای علمی و مالی کنگره من چه کردم ؟در دو دستور جلسه پایههای علمی و مالی آقای مهندس که من سخنان ایشان در روز چهارشنبه راگوش دادم تقسیم بندی شده بود که یکی بحث وجود علم در یک موضوعی مثلاً شما در پزشکی نگاه کنید همیشه این علم پویا بوده است از همان قدیم که مثلاً به ابوعلی سینا میگفتند طبیب و خیلی از دوستان دیگه که الان ما به عنوان یک پزشک میشناسیم انهارا ، یه علمی هست که به عنوان پزشکی رفتند آن را یاد گرفتند آموختند و آمدند از آن دارند استفاده میکنند مردم را درمان میکنند و مریضیهارا درمان میکنند در درمان مواد مخدر آقای مهندس روش دی اس تی رو توانستند خلق بکنند یا پیدا بکنند و موضوع را کشف بکنند ما علم درمان مواد مخدر را نداشتیم هر کسی میآمد یک نظری میداد ان جی اوی خاصی یا من مهدی می آمدم روشهای خاصی رو برای خودم می گذاشتم و میگفتم میخواهم از این طریق روش سقوط آزاد را بروم و درمان بشوم و یا میرفتم کمپ که درمان بشوم یا هر راهی که دوستان تجربه کردند تجربیات خاص خودشان را همه دارند.
آقای مهندس آمدند این علم رو ایجاد کردند ،به وجود آوردند ،یعنی منبع تمام اطلاعاتی که من مهدی به عنوان یک رهجو و راهنمای من آقا علیرضا درلژیون یکم و یا تمام کسانی که دارند درکنگره میآیند و سفر میکنند منبع علمی ما و معلومات ما آن دانشی است که آقای مهندس به ما و در اختیار ما میگذارند تا امروز کسی نبود و نتوانست این روش یا این راه را پیدا بکند که چطوری میشود یک معضلی مثل اعتیاد را که دنیا در آن مانده بودرابخواهند درمان بکنند و در کنگره جمله خیلی قشنگی بود که میگه علمی که تجربه شده باشد سندیست بدون نقص علم آقای مهندس تو این موضوع تجربه شد من مهدی کسی بودم که سالی ده بار میخواستم ترک بکنم نتوانستم .ده سال تخریب مواد داشتم و هر دفعه میخواستم به طریقی درمان بشوم و نتوانستم ولی در کنگره مثل آب خوردن برای من اتفاق افتاد پس وجود علم و منبع علمی، کشف ان علم چیزی بوده که آقای مهندس و استاد امین در سیدیهاشون دارنددر اختیار ما می گذارند و این را ما باید قدردان باشیم و بعد نقش من مهدی میگوید در استحکام پایههای علمی من مهدی چیکار کردم من در بحث پایههای علمی بزرگترین کمکی که میتوانم بکنم اینه که درست بیاموزم ودرست یاد بگیرم
ما اگر قوانین راهنمایی رانندگی رو درست یاد نگیریم و پاس نکنیم فردا روز در رانندگیمان همیشه اینجوری نیست که یک چراغ سبز و قرمز باشه یه زمانی ممکنه برق برود ان زمان میخواهد یکی بیاد دور میدان بپیچد باید ببینیم اولویت با کیست آنجاست که آن آموزهها اگر درست یاد گرفته باشیم میتوانیم آن موقع ازآنها درست استفاده کنیم انهم نه درگیری پیش بیاید نه تصادفی پیش میاید. مطالب کنگره زیاده من اگر درست آموزشها رو یاد نگرفته باشم راهنماها همه متخصص همه دانا کسانی هستند که این علم رو به نحو احسنت یاد گرفتند و به من مهدی دارندیاد میدهند من مهدی باید این را درست بیاموزم و آن را فردا در زندگیم تبدیلش کنم به دانسته های موثر، یعنی بتوانم از آن استفاده کنم مثل آموزش راهنمایی رانندگی اینکه سادهترین چیزی هست که همه دوستان باهاش سر وکله میزنند و تجربه اش رادارند وآموختند وقتی من انجام دادم اگر انها را توی زندگیم ان آموزشها رو به کار نگیرم و نمود عملی بهش ندهم یعنی در کنگره من چیزی آموزش ندیدم بهترین مبارزه با خشم این هست که طرفش نروم به او اهمیت ندهم از کنارش رد بشوم ترس رو باید باهاش مقابله کنم اگر این موضوعات رو تا روز آخر هم تو گوش من بخوانند ولی عملیشان نتوانم بکنم هیچ تاثیری نه در زندگی من دارد و نه در اطرافیانم که بدانند یک سری تغییراتی که امروز من مهدی با ورود به کنگره داردکه در من شکل میگیردناشی از یک علمی است که دارند به من آموزش میدهند و من خوب یادش گرفتم کمک من مهدی توی بحث استحکام پایههای علمی کنگره این است که درست یاد بگیرم و و این یاد گرفتن را تبدیلش کنم به عمل و عمل خود به خود تاثیرشان را روی دیگران میگذارد
من روزی به کنگره آمدم هفته دوم یا سوم بود همسایهمن داخل کوچه من را دید گفت یکشنبهها و سهشنبهها کجا میروید با لباس سفید قبلاً نمیرفتید جریان چیه علت پوشیدن پیراهن سفید چیه مثلاً عروسی دارید که همیشه با پیراهن سفید میروید و این هست که تغییرات باید در زندگی من مهدی ان علم که یادش گرفتم بیاد و نمود پیدا کند من کنگرهای باید بتوانم خشم خودم راکنترل کنم بتوانم از موضوعاتی که تا دیروز ازآنها ترس داشتم آن ترسها راباهاشون مقابله کنم و روبرو بشوم و اطرافیانم وقتی تغییرات را در من میبینند آموزشی را که من دیدم آنها هم قطعاًآموزشها را می ببینند میگیرند اگر آموزش هم نخواهند ببینند کنجکاوی در آنها بیدار میشود که این شخص تا دیروز کس دیگهای بوده و با تغییرات امروز کس دیگهای شده برویم ببینیم جریانش چیه شک نکنید که افراد بیشتری با نگاه کردن به من الگوبرداری می کنند و ما شاهد ورود تازه واردین به کنگره می شویمو
در قسمت دوم دستورالعمل این جلسه استحکام پایههای مالی من چه کردم من همیشه این را تو ذهن خودم مرور میکردم که ما در کنگره هر کدام از دوستان که خواستند اینجا خدمتی رو بگیرند حتی خدمتهایی که در سفر اول بودیم از راهنما اجازه میپرسیدیم مثلاً که امروز من میتوانم نگهبان نظم باشم راهنما با توجه به آن شناختی و میزان مدت سفری که ما داشتیم و یا بعضاً تغییراتی که در ما دیده بودند انتخاب میکردند که من مهدی آیا صلاحیت این را دارم که بروم نگهبان نظم بشوم که اگه یکی از دوستان خواست ماشینش رو جایی پارک کند من تذکر به اون بدهم این کار رو بکن یا نکن پس این میبایست شناختی از من داشته باشدکه نتیجه بگیرد من میتوانم این کارراانجام بدهم یا نه در سفر دوم برای جایگاههای خدمتی مثلاً مرزبان دوستانی بودند که شرکت میکردند و خدمت کردند استاد جلسه نگهبان و غیره اینها همه خدماتی بود که میبایست که یک شناخت نسبی من مهدی نسبت به خودم داشته باشم و راهنمای من این شناخت رو نسبت به من پیدا کرده باشد و به نظر من کمی پیچیده بود اون ملاکی را که میخواستیم بگذاریم برای شناخت ماهیتی و شخصیتی آن شخص یک مقداری دشواریهایی داشت یا خدمتهای دیگه ولی شناخت مالی خیلی خیلی آسان و سطحی می باشد که من و شما هم میتوانیم آن شناخت را روز اولی که میایم در کنگره پیدا کنیم من روزی که میایم به کنگره متوجه میشوم که چقدر توانایی مالی دارم چقدر میتوانم در امور مالی کمک کنم چقدر دارد تو این کنگره به من خدمات ارائه میشود و متوجه بشوم بیشترین خدمتی که کنگره به من کرد اعتیاد رو از من گرفت.
در بحث مالی من فقط میخواهم کوچکترین خدمتهایی که اینجا میشود همین چای که سر لژیون برای من می آورند لامپی که بالای سر من روشن هست این کولری که دارد کار میکند صندلی که اینجا گذاشته شده که من مهدی با خیال راحت و آسوده میدانم اینجا یک صندلی هست که من راحت روی ان بنشینم و آموزش بگیرم اینها رو که یک حساب سرانگشتی بکنیم یعنی جزئیترین خدماتی هست که کنگره داردبه من میدهد نسبت به درمان اعتیاد و برگشتن من به زندگی یک نگاه بکنم میتوانم ببینم آیا قابلیت این را دارم که بتوانم تا چه حدی جبران آن را بکنم حساب دو دوتا چهارتا است من حساب کنم ببینم تا دیروز قبل از اینکه به کنگره بیایم چقدر روزانه من خرج مواد داشتم که امروز ندارم چقدر درآمدها داشتم که نمیتوانستم داشته باشم و امروز میتوانم داشته باشم یکی از ما نبوده که به فرض کارمند بوده یا شغلی داشته که ماموریت به او میدادنداینجا برو آنجا برو به واسطه موضوع اعتیاد که این خدمت و آن مزیت رو نمیتوانسته من مهدی نمیتوانستم قصد کنم بروم تهران و برگردم اول به فکر موادم بودم اینها همه برای من حل شد و از آن طرف ان صرف هزینهها مقدار گزافی که پای مواد میدادیم اینها همه به شیرینی از جلوی پای من هزینهها برداشته شده است من باید فکر کنم که این همه خدماتی که به من دادند و آن هزینهها از پیش پای من برداشته شده است حالا من چکار میتوانم برای کنگره بکنم آسانترین موضوع این هست که نسبت خدماتی که کنگره به من داده هر کاری که من بکنم اگر تمام زندگیم رو وقف کنگره بکنم بازهم از لحاظ آن داشتهای که کنگره برای من داشته نمیتوانم بگویم که من ذرهای از آنها را جبران کردم
وقتی آقای مهندس میگویند که من هیچ کاری برای این کنگره نتوانستم انجام بدهم با همه اینها که بنیان کنگره هستند که تمام دوستان مدیون ایشان هستند من مهدی میتوانم بگویم چه کمکی من کردم تنها چیزی که هست همیشه تو کنگره به ما یاد دادند که دنیا حسابش داد و ستد هست اگر نفسی میکشیم اکسیژنی استفاده میکنیم از آن طرف باید بازدمی هم باشد اگر نفسی کشیدیم و بالا نیومد بازدم نداشت مساوی هست با مرگ من اگر امروز این خدمات به من شد سعی نکنم که چراغی که بالای سر من روشن بوده روشن نگه دارم حداقل در مدتی که دارم سفر میکنم که در فردا روزی معلوم نیست عزیزان من و کسان من بنا باشد در اینجا بیایند هیچ تضمینی نیست که دوستانی که روز به روز دارند در این راه کشیده میشوند ما باید سعی کنیم این چراغ را روشن نگه داریم کمترین کاری که من مهدی توانستم بکنم که عضو لژیون سردار بشوم و خدمات مالی که کنگره داردبه من میدهد حداقل جبران ان را بکنم اگر جاهای دیگه من قبلاً رفته بودم و میدیدم که با چه کیفیتی روز آخر خروجی دارند و با چه هزینههایی روز اول پذیرش دارند قطعاً اینجا را قدرش را بیشتر میدانستم همیشه این صحبتی بوده که راهنمای محترم من سر لژیون میگفت کسانی قدر کنگره را میدانند که قبلاً جاهای دیگه برای درمان رفتند در آخر امیدوارم که همه دوستان در بحث آموزش که وظیفه من رهجو هست تمام همتشان را بکنند نباشه که من سر لژیون باشم ولی حواسم جای دیگر باشد که حواسم به ماشینم باشه که آیا جای بدی پارکش کردم یا مسائل دیگه همه چیز را بر اساس نظم بیاییم و آموزشهای لازم رو ببینیم و عملی کنیم و همه دوستان کمک کنند که این چراغ کنگره همیشه روشن بماند و ادامه دار باشه که نهایتاً دوستان دیگر هم بتوانند از این مزیت استفاده کنند خیلی ممنون که با سکوت زیباتون به صحبتهای من گوش دادین متشکرم
.jpeg)
عکس و تایپ:مسافر سعید لژیون اول
ویرایش و انتشار: مسافر نادرلژیون پنجم و مسافر رمضان لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
93