سلام دوستان سمیه هستم همسفر:
جناب مهندس انسان مدبری هستند و حتماً از اینکه یکسری موضوعات را بهعنوان دستور جلسه هفتگی در نظر میگیرند هدفی دارند. به نظر من مشارکت یا حداقل تفکر در مورد یک موضوع باعث میشود؛ شخص دستاوردها، شکستها و عملکردهای خودش را نسبت به آن موضوع بررسی کند و خودش را بسنجد و نقاط ضعف و قوت خود را بیابد و در جهت بهبود عملکرد خود در رابطه با آن موضوع حرکت کند به عنوان مثال؛ موضوع جلسه این هفته (کمکهای مالی و علمی من به کنگره) در وهله اول با خود میگویم من تا به امروز چه کمکی به کنگره کردهام و یا میتوانم چه کمکی کنم؟ اما در ادامه از خود میپرسم اصلاً چرا باید کمک کنم؟ و اینجا است که ذهنم به دنبال علتها و معلولها میگردد و خودم را با گذشته و امروزم روبرو میکند؛ گذشتهای که فراموش شده و امروزی که برایم عادی شده است. گذشتهای که بدون اغراق پر از غم، اضطراب، استرس، تشنج و بدتر از همه ناامیدی بود؛ اما امروز به لطف خدا و جناب مهندس تقریباً دیگر خبری از آن همه احساس رنج آلود نیست و شرایط بسیار آرام آرام در جهت آرامش حرکت کرده است و ممکن است که متوجه این موضوع نباشم؛ اما این دستور جلسه مرا وادار به تفکر، یادآوری و در ادامه به سپاسگزاری میکند. در واقع هم موجب میشود با دیدن نعمتهای داده شده حال دلم خوب شود و سپاسگزار شوم هم به این فکر کنم؛ حالا چگونه میتوانم نسبت به این همه لطفی که به من شده ناسپاس و کافر نباشم که اگر باشم باز از من گرفته خواهد شد. و باز چه زیبا است این قوانین خلقت که هرچه در جهت جبران نعمتها حرکت کنم باز زندگیام را سرشار از باران رحمت میکند و همچنان مرا بدهکار خود نگه میدارد؛ پس از چه میترسم که هرچه بدهم باز میستانم و باز بدهکارم و این چیزی نیست جز دادوستد عشق.
سلام دوستان صغری هستم همسفر:
در مورد استحکام پایههای مالی و علمی کنگره۶۰ من چه کردهام؟
اول از همه خدا رو شکر میکنم که در کنگره حضور دارم و آموزش میبینم با توجه به این دستور جلسه من باید فکر کنم کجا بودم و الان کجا قرار دارم؛ روز اولی که وارد کنگره شدم با کوله باری پر از غم و اندوه که هیچ وقت فکر نمیکردم که بتوانم از این غمها و اندوهها خارج شوم؛ ولی با آموزشهای کنگره همه اینها را پشت سر گذاشتم و به یک آرامش نسبی رسیدم و از همه مهمتر اینکه دیگر در این زندگی بخاطر مصرف مواد دعوا و جنگی نیست. خدا رو خیلی خیلی شکر میکنم و همه اینها به برکت کنگره است؛ من در کنگره یاد گرفتهام که اول خودم را دوست داشته باشم و برای خودم ارزش قائل بشوم؛ وقتی چنین کاری کردم قطعاً میتوانم دیگران را هم دوست داشته باشم و برای آنها ارزش قائل باشم و همه اینها را من در کنگره یاد گرفتم؛ حالا وقتی این همه آموزش و آرامش و احترامی که کنگره به من داده من در مقابل این همه خوبی باید چیکار کنم؟ اول باید فرمانبردار باشم؛ تا بتوانم به آرامش برسم. وقتی در کنگره کمکی از من بخواهند نباید دریغ کنم و همیشه چشم بگوییم، سیدیها رو به موقع تحویل دهم، سبد قانون یازدهم را حمایت کنم؛ ولی با این حال هنوز هم نمیتوانم خوبیهای کنگره را جبران کنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این همه آرامش را به زندگیها بخشیده است.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر:
کنگره به هیچ کسی محتاج نمیباشد؛ چون پایههای مالی مستحکمی دارد آقای مهندس میفرمایند؛ ما از هیچ ارگانی کمک مالی نمیگیریم؛ زیرا چشمه باید از خودش جوشش داشته باشد. چشمه جوشان بودن یعنی؛ من خودم به این درک برسم که اگر از آنچه دارم مراقبت نکنم و قدردان آن نعمت نباشم آن را از کف خواهم داد. در این سالها من به چشم دیدم اشخاصی که وضعیت مالی مناسبی نداشتند عضو لژیون سردار شدند با اینکه خودشان بیشتر به این مبلغ نیاز داشتند؛ اما به این آگاهی رسیده بودند که رهایی و آزاد شدن انسانها از بند تاریکیها به خواستههای خودشان ارجحیت دارد. و خداوند در مقابل این بخشش برکت به ما میدهد که ممکن است همیشه مالی نباشد و معنوی باشد و در صور پنهان من آبادی ایجاد گردد و یا ذهن مرا درست کند. برای کسانی که وضعیت مالی مناسبی دارند؛ اما نمیتوانند ببخشند باید بگویم به حال خوش نمیرسند؛ مگر از آنچه دوست دارند ببخشند. من هر کاری که انجام دهم باز هم در برابر لطفی که کنگره به من و خانوادهام داشته است کاری انجام ندادهام؛ اما برای تکمیل این دستور جلسه باید بگویم؛ خداوند متعال منت بر سرم نهاد که لیاقت حضور در لژیون سردار را به من عطا کرد.
رابط خبری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول)
ارسال: همسفر سعیده مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
35