English Version
This Site Is Available In English

رسالتی بر دوش اعضا

رسالتی بر دوش اعضا

جلسه ششم از دوره سی‌ویکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی لویی پاستور با استادی راهنما همسفر نازنین، نگهبانی همسفر شایسته و دبیری همسفر مونا با دستور جلسه «در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره۶۰ من چه کرده‌ام؟» روز سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه این پیام زیبا را می‌دهد که من به‌عنوان عضو کوچکی از کنگره۶۰ رسالتی بر دوش دارم تا برای مستحکم‌تر شدن پایه‌های مالی و علمی کنگره قدم بردارم، این به من حس مفیدبودن می‌دهد.

در زمینه علمی، دریافت‌ها و آموزش‌های بسیار زیادی کسب کرده‌ام، آموزش‌های علمی و ‌کاربردی مفید، مؤثر و زیبایی که از آقای مهندس و استاد امین دریافت می‌کنم. وظیفه من در قبال این آموزش‌ها چیست؟ این است که آموزش‌ها را در زندگی شخصی‌ام کاربردی کرده و در رفتار، گفتار و کردارم تغییر کنم. باید سعی کنم انسان‌ها را قضاوت نکنم؛ در واقع باید نوع نگرشم را به دنیا و اطرافیانم تغییر دهم. باید کاری کنم که انسانی از وجود من آزرده‌خاطر نشود، از صحبت‌های من نرنجد، احساس حقارت به او دست ندهد و به فردی توهین نکنم.

حالا چرا به این موارد خاص اشاره می‌کنم؟ نکاتی را که می‌خواهم خدمتتان عرض کنم چرایی‌های من برای خدمت مالی و خدمت در جایگاه راهنمایی است. می‌خواهم برگردم به خاطرات دوران کودکیم که تا الان بیانش نکرده‌ام. پدر من یک مصرف‌کننده مواد مخدر، تریاک از نوع کشیدنی بود. به این شکل که جلوی ما مواد مصرف می‌کرد و قضیه خیلی عادی بود. او هم مثل خیلی از پدرهای دیگر یک انسان‌دوست داشتنی، عزیز، فداکار و مهربان بود و ویژگی‌های مثبت خیلی زیادی داشت؛ اما خب در آن زمان اعتیاد جرم محسوب می‌شد، به همین دلیل بعضی‌اوقات در جایگاه‌هایی قرار می‌گرفت که ممکن بود با ایشان خوب برخورد نشود و نمی‌توانست حقش را دریافت کند؛ بنابراین من دوست نداشتم ببینم قهرمان زندگی‌ام در حال تباه‌شدن است و با او بدبرخورد می‌شود. یک روز تصمیمم را گرفتم که با او جدی صحبت کنم و گفتم که چرا اراده نداری و مواد را کنار نمی‌گذاری؟ خیلی حرف‌های نامربوط و زشت به‌خاطر عدم آگاهی به او زدم و قهر کردم. چند روز بعد ایشان سکته کردند و به رحمت خدا رفتند و برای من فرصت عذرخواهی پیدا نشد.

می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که من این تجربه تلخ را دارم و به همین دلیل فکر می‌کنم وظیفه‌ام این است که آموزش‌های کنگره را به نحوی به رهجوهایم و افرادی که خارج از کنگره هستند منتقل کنم که خدای‌نکرده باعث تحقیر عزیزانشان نشوند، طوری رفتار نکنند که آن‌ها احساس بی‌ارزش بودن یا بی‌کفایتی کنند؛ پس با خدمت در زمینه مالی دوست دارم ساختار کنگره حفظ شود، کنگره باقی بماند، رشد و توسعه بهتری داشته باشد تا افراد بیشتری بتوانند به رهایی برسند.

دومین دلیلم این است که دوست دارم احساس اضافه بودن نداشته باشم و احساس کنم توانسته‌ام یک ‌قدم مفید و مثبت بردارم. دوست ندارم شاهد جدایی زوج‌هایی باشم که عاشقانه کنار هم زندگی می‌کردند و فقط به‌خاطر اعتیاد از هم جدا شدند. متأسفانه زوج‌های زیادی داریم که به‌خاطر عدم رهایی همسرانشان از آنها جدا می‌شوند؛ به همین دلیل دوست دارم کاری کنم که حتی یک نفر هم این مسئله برایش به وجود نیاید.

آخرین دلیلم که در واقع مهم‌ترین دلیل برای خدمت مالی امسالم است، در دو سال گذشته در لژیون سردار بودم، سال قبل خوشبختانه توانستم در جایگاه دنور قرار بگیرم و باتوجه‌به تمام سختی‌های مالی که امسال داشتم توانستم قسط آخر دنوری را ماه پیش‌ پرداخت کنم. این دنوری امسال خیلی به من چسبید و در واقع این را مدیون حضور مشکات عزیز و نفیسه عزیز در لژیونم هستم که من را با خاطرات گذشته‌ام روبرو کردند. دوست ندارم هیچ پدری تحقیر شود و دوست دارم قهرمان زندگی فرزندان، قهرمان زندگی‌شان بماند و هیچ فرزندی پدرش را به‌خاطر اعتیاد از دست ندهد. امیدوارم خودم شخصاً بتونم قدم‌های بزرگ‌تری در این راستا بردارم و شاهد رهایی‌های بی‌شماری در کنگره باشم.

تقدیر نگهبان صوتی جدید از خدمتگزار قبلی

مرزبانان کشیک: همسفر ماندانا و مسافر کامران
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
تایپ: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم) و همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .