جلسه دهم از دوره چهلودوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره60 همسفران نمایندگی ستارخان به استادی راهنما همسفر لیلا، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر نسرین با دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره60، من چه کردهام؟» روز سهشنبه 30 اردیبهشتماه 1404 ساعت 16:00 آغاز بهکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از گروه مرزبانی سپاسگزارم که به من اجازه خدمت دادند. دستور جلسه امروز «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره60، من چه کردهام؟» کنگره برای من مثل یک خانه با عشقی میماند که من را در آغوش گرفت و به من یاد داد تا دوباره عاشق شوم و با عشق زندگی کنم. روزهای سختی را گذرانده بودم. نه سال پیش در اردیبهشتماه با دنیایی از ترس در شهر غریب، کنگره را پیدا کردم. آبادان زندگی میکردیم و خانوادههایمان تهران بودند. دردسرهای اعتیاد یک طرف اینکه بخواهم اعتیاد را از خانوادهها پنهان کنم یک داستان دیگر بود. یک ترسی درون من حاکم بود که خدا را شکر کنگره را پیدا کردم. اصلاً فکر نمیکردم آن خانهای که طی چندین سال و چندین بار از جلوی آن رد شده بودم، همیشه یک چراغی جلو آن خانه روشن بود، همان جایی باشد که قرار است به من آرامش بدهد. خوشحالم که با این مکان آشنا شدم و پا در آن گذاشتم، حالم بهتر شد، روز به روز خودم را شناختم و به مرور زمان تغییراتی درون من حاصل شد و به آرامش برگشتم و آن ترس و کولهباری از سختیها که واقعاً غیرقابل وصف بود را بدون هیچ هزینهای در آن مکان زمین گذاشتم.
اکنون که من اینجا آرامش دارم و حالم خوب است، یک چیزی این وسط هست آن هم اینکه اگر من بدانم که چهچیزی را گرفتهام که الآن حالم خوب شده، آنوقت میتوانم بهایش را پرداخت کنم. متأسفانه گاهی اوقات ما نمیدانیم که چهچیزی را دریافت کردهایم و مضمون این دستور جلسه همین است که میخواهد به من یادآوری کند که یکذره فکر کنم و ببینم چهچیزی را دریافت کردهام که حالم خوب است و چهطور میتوانم بهایش را پرداخت کنم؟ برای استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چه کردهام؟ من خودم برای استحکام پایههای علمی همیشه سعی کردهام آموزشی که در لژیون دریافت میکنم و سیدیهایی که گوش میدهم، در حد حفظ کردن نباشد؛ بلکه در حد یاد گرفتن باشد. درد را یاد بگیرم و با آن زندگی کنم؛ ولی در جهت درمانش حرکت کنم و همین موضوع باعث میشود که من به حال خوش برسم. وقتی که من آموزشها را یاد میگیرم، آنها را روی خودم پیاده میکنم و درد را زندگی میکنم؛ در واقع وقتی از آنها عبور میکنم میتوانم آموزشها را انتقال بدهم و به سفراولی لژیون خودم بگویم: نترس من هم یک روز مثل تو بودم و داستان من هم اینطور بوده ناراحت نباش. همهچیز اینجا درست میشود و مثلث درمان که علم اصلی کنگره است، برای هر دردی صدق میکند و امکان ندارد که درمان نشود؛ فقط کافی است یک مقدار نور کنگره را دریافت کنی آنوقت میبینی که چه تغییراتی درونت حاصل میشود، ترس کنار میرود و تو میتوانی یکمقدار به آرامش برسی. به سفر دومی لژیونم میگویم که میدانی تجربه هم جزئی از علم است؟ از تجربهات بگو، مشارکت کن تجربهای که بیان میشود علم است. من خودم از مشارکتهای شما خیلی یاد گرفتم. این علم را حتی میتوانم بهصورت دلنوشته در سایت قرار بدهم و آن تجربه من شاید گرهگشای کار یک نفر باشد؛ همانطوری که خودم در شهر غریب با سایت کنگره آشنا شدم.
برای استحکام پایههای مالی چه کردهام؟ شاید نتوانم خیلی بازپرداخت مالی داشته باشم؛ ولی همان یک مقدار که دارم را میتوانم پرداخت کنم، در جشن گلریزان به شایستگی مشارکت کنم و در لژیون سردار شرکت کنم و حتی میتوانم همین سبد پول هفتگی را خیلی بهتر حمایت کنم. من در آن شهر غریب که فکر میکنم جزء هجدهمین شعبه کنگره بود که آن زمان، هشت سال بود که افتتاح شده بود و من اصلاً فکرش را هم نمیکردم. قبل از من هم کسان دیگری آنجا بودند و با پرداختهایشان چه از نظر مالی و چه علمی چراغ آنجا را روشن نگه داشته بودند و من توانستم آنجا را پیدا کنم؛ بنابراین من هم با یک مبلغ هر چند کم میتوانم کاری کنم که در یک شهری نمایندگی جدید افتتاح شود و سهم من یک آجر از دیوار آن باشد. من اینطور میتوانم در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره کمک کنم؛ ولی فکر میکنم که این دستور جلسه برای این بود که من را بیدار کند و به من بگوید که فقط دریافتکننده نباش و فقط حال خودت را خوب نکن؛ باید به لحاظ مالی و علمی و در نهایت از نظر عشق و محبت بازپرداخت داشته باشی و بها پرداخت کنی.
رهایی چهل سیدی همسفر افسانه و همسفر سمیه رهجویان راهنما همسفر مریم (لژیون یازدهم)
.jpg)
مرحله ۳۰ سیدی همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)، همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر شیرین (لژیون نهم) و همسفر آزاده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)


مرزبان کشیک: همسفر هاجر
تایپیست: راهنمای ویلیام همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مونا (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر مشکناز رهجوی راهنما همسفر مونا (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
101