هفتمین جلسه از دوره پنجم جلسات ماهیانه لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی جواد گلپایگان با استادی پهلوان مسافر امیر حسین،نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر حسین با دستورجلسه «در استحکام پایه های مالی وعلمی کنگره من چه کرده ام»در روز سه شنبه ۳۰فروردین ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۴۵ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیرحسین هستم، یک مسافر
دستور جلسه این هفته در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کردم.
به خاطر دارم اوایل که وارد کنگره ۶۰ شدم و سفر خود را شروع کردم دو ماه بعد جشن گلریزان بود. یکی از همسفران انگشتر خود را برای جشن گلریزان هدیه کردند و یکی از مسافران نیز ۱۰۰ عدد سیمان، اما دیده بان محترم اصغر آقا فرمودند :به جای آن باید آنها را تبدیل به پول نقد کنند و بعد به جشن گلریزان هدیه کنند. آن زمان من نیز مبلغ ۳ میلیون کمک کردم و در کمال تعجب نتیجه آن را همان شب دیدم که این مبلغ به زندگی من برگشت . سال بعد برای دنوری اولین نفر اعلام کردم و در سالهای آینده خود و همسفرم پهلوان شدیم.
جناب آقای مهندس که بنیانگذار کنگره ۶۰ هستند با کمک هزینه ۲ میلیارد به کنگره ۶۰ باز هم اعلام میکنند که برای کنگره ۶۰ کاری انجام ندادند؛ در نتیجه همه ما باید بدانیم که هر کاری برای کنگره ۶۰ انجام بدهیم باز هم نتوانستهایم دین خود را به کنگره ۶۰ ادا کنیم. من ۷ سال در سقوط آزاد بودم و مشکل مالی نداشتم اما حال من خوب نبود.
روزی حضرت موسی با حضرت خضر همسفر شدند .حضرت خضر به شرطی حضرت موسی را قبول کرد که در کار ایشان دخالت نکند. در اواسط سفر حضرت خضر قایق را شکست آن زمان حضرت موسی بسیار ناراحت شد. به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند و حضرت خضر یک جوان را کشت حضرت موسی اعتراض کرد که چرا جوان مردم را کشتی؟ حضرت خضر نگاهی به حضرت موسی کرد و حضرت موسی معذرت خواهی کرد و دوباره به راه خود ادامه دادند هنگامی که به یک آبادی رسیدند و حضرت خضر و موسی شروع به ترمیم یک دیوار کردند حضرت موسی فرمودند: ای کاش برای ترمیم دیوار مزد خود را میگرفتیم. حضرت خضر گفتند: من دیگر با تو ادامه نمیدهم و دلیل کارهای خود را میگویم اگر قایق را شکستم ؛ زیرا فرعون دستور داده است که قایقهای سالم را جمع کنند ؛در نتیجه من قایق را شکستم؛ زیرا خانوادههای زیادی از طریق این قایق امرار معاش میکنند؛ همچنین اگر آن جوان را کشتم؛ زیرا آن جوان پدر و مادر با ایمانی داشت و اگر آن جوان زنده میماند خود را از راه درست خارج میکرد و اگر دیوار را ترمیم کردیم؛ زیرا این دیوار برای دو بچه یتیم بود و همسایه میخواست زمین آنها را تصاحب کند.
فاضل نظری در شعری میگوید:
منو جام و می و معشوق الباقی اضافات است اگر هستی که بسم الله در تاخیر آفات است
مرا محتاج رحم این و آن کردی ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد جهاندار مکافات است
ز من اقرار با اجبار میگیرند ، باور کن شکایتهای من از عشق از این دست اعترافات است
میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است
اگر به این شعر تفکر کنیم میبینیم که از آن چیزی که ما فکر میکنیم به کنگره کمک کردهایم تا کمکی که واقعاً انجام دادهایم منافات زیادی وجود دارد ؛زیرا ما تصور میکنیم که به کنگره کمک کردهایم.
به خاطر داشته باشیم که کنگره نیازمند کمک ما نیست؛ بلکه ما هستیم که نیازمند کنگره هستیم.
من تا قبل از کنگره ۶۰ تصور میکردم ما باید پا بر روی دیگران بگذاریم تا بالا برویم ، اما امروز متوجه شدم که ما باید دیگران را هول بدهیم تا به بالا بروند تا خودمان بتوانیم بالا برویم .
جناب آقای مهندس اجازه نمیدهند که همه افراد در جایگاه پهلوانی قرار بگیرند. چه بسیار افرادی که اصرار میورزند، اما آقای مهندس قبول نمیکند. یکی از پهلوانان میگفت سود من در این است که پهلوان شوم چون هنگامی که میبخشم و خواستهای ندارم دوباره به من برمیگردد.
هر طور حساب میکنم من در مقابل کاری که کنگره ۶۰ برای من انجام داده است کار زیادی انجام ندادم. ما باید قدردان لژیون سردار لژیون جونز و هر امکاناتی که کنگره ۶۰ در اختیار ما قرار میدهد باشیم، زیرا بهای سنگینی برای آن پرداخت شده است.
کنگره ۶۰ راه درست زندگی کردن را به ما آموخته است. اگر دقت کنیم درمان اعتیاد کوچکترین کاری بود که در کنگره ۶۰ انجام شد، زیرا ما در کنگره ۶۰ علاوه بر زندگی سالم و جهانبینی تغذیه سالم،خواب و آداب و معاشرت را نیز میآموزیم.


تایپ و ویرایش مسافر رضا لژیون هفتم
عکس مرزبان خبری مسافر جواد
تنظیم و ارسال مسافر محمد لژیون سوم
مسافران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
195