جلسه سوم از دوره بیست و چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی پاکدشت با استادی پهلوان محترم مسافر محمدحسن، نگهبانی مسافر کاظم دبیری مسافر روح الله با دستور جلسه "برای استحکام پایههای مالی و علمی کنگره۶۰ من چه کردهام؟" دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد حسن هستم مسافر
دستور جلسه دراستحکام پایه های مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟ وقتی که دستور جلسه با علامت سوال مطرح می شود درواقع میخواهد یک چالش ایجاد کند و من را در مقابل خودم قرار بدهد که من برای خودم چه کردهام، چون تاوقتی که من نتوانم برای خودم کاری انجام بدهم چگونه میتوانم برای دیگران کاری انجام بدهم، در جزوه ۱و۲ جهان بینی با مثلث دانایی و مثلث جهالت بر خورد میکنیم که اول جزوه با یک شعر از استاد امین شروع می شود (بار دگر بنده شویم نقطه تابنده شویم) آیا ما قبلأ بنده بودهایم که الان نیستیم.
این چه سفری است وقتی میگویند سفری است از ظلمت به نور جایگاه نور کجاست، ابتدای جزوه بعد از شعر میگوید تعریف دانایی چیست؟ تشخیص ماهیّت خواستهها در هر شکل ولباسی، اکنون من با آمدن به کنگره آگاهی بدست آوردهام، یعنی یک نوری ایجاد شد و باعث شد من در تاریکی اطراف خودم را مشاهده کنم.
فرض کنید در یک اتاق تاریک هستم و نمیدانم پنجره و درب کجاست و دارم در تاریکی غذا میخورم، یک نفر میآید کبریتی را روشن میکند و یک نوری چند ثانیه همه جا را فرا میگیرد و من میبینم درب و پنجره کجاست و غذایی را هم که میخورم آشغالی هم درونش افتاده است و بعد این نور خاموش میشود، شاید مجبور بشوم غذا را بخورم ولی دیگر از آن لذت نخواهم برد وقتی آگاهی وارد زندگی میشود به این صورت است، کنگره ۶۰ برای من حکم این نور را دارد و بهمن نشان داد که من کجا قرار دارم. همیشه فکر میکردم خوبی، بدی است زرنگی و بلعکس همه برای من ارزش بود و خوب بودن،سر به زیر بودن ضد ارزش است و می گفتم هر کس اینطور است مشکل دارد، ولی وقتی در کنگره به آگاهی رسیدم دیدم که کاری را که انجام میدهم ارزشمند نیست و دنبال این بودم که از نا آگهی خارج شوم تا به نورواقعی برسم آیا میتوانم شرایط را عوض کنم، یک مثلث جهالت هم وجود دارد ترس، ناامیدی و منیت از هر طرف انسان را می کشند و این مثلث مانع حرکت من در جهت نور است،مثلا در سفر اول هستم و راهنما می گوید پله کم کن می ترسم که اگر پله کم کنم چه اتفاقی می افتد از حالی که نمیشناسم میترسم، علت ترس ناشناخته ها است ولی کم کردم دیدم حالم بهتر شد رها شدم دیدم دیدم حالم خیلی بهتر شد، راهنمایی که ازمن جلوتر این مسیر را رفته بود میدانست که چه اتفاقی قرار است برای من بیفتد.
در کنگره فقط سفر ایکس یا مواد نداریم سفر مالی هم داریم که مدتش ۱۰ الی ۱۲ ماه است، یک سفر مالی از نداشتن به داشتن از ناآگاهی به آگاهی از ظلمت به نور، ماهمیشه مسافر هستیم سفر اول مواد، سیگار و اضافه وزن راکم کنیم بعد باید صفات منفیمان راکنار بگذاریم وتذکیه و پالایش یعنی همین، دروازه ورود به تذکیه و پالایش و سفر دوم از بخشش شروع می شود تا وقتی که یک پنجم را نبخشم آگاهی وجود ندارد،آگاهی بدست می آورم وزنم کم میشود سفر مالی هم همینطور است من باید بدانم چرا میبخشم، ما همیشه فکر میکنیم کسی که ثروت دارد باید ببخشد در صورتی که اینطور نیست هیچ وقت تعیین نشده که چقدر ببخشیم هر چقدر که توانایی داریم در سوره بقره هم آمده که هر نفسی به اندازه توان خودش تکلیف شده است، آن قول یا قراری را که اعلام میکنیم برایمان بار مسعولیت دارد باید سعی کنیم که آن کار را انجام بدهیم و یادمان نرود عهدی را که در روزهای سختی با خداوند بستیم را فراموش نکنیم باید سپاس گذار باشیم، به اعتقاد من تنها چیزی که می تواند مثلث جهالت را ضعیف کند شکر گذاری است کسی که شاکر است امکان ندارد نا امید شود زیرا به نیروی برتر ایمان دارد باید از خداوند بخواهیم به ما در مسیر ارزشها کمک کند از اینکه به صحبت های من توجه کردید سپاسگذارم.
.jpg)
عکاس؛ مسافر عقیل لژیون ۷
تایپ؛ مسافر رضا لژیون ۱۲
ویراستاری و ارسال؛ مسافر حامد لژیون ۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
121