جلسه اول از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پردیس با استادی راهنما همسفر سمیه، نگهبانی همسفر فیروزه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چه کردهام؟» روز سهشنبه ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
برداشت و تجربهی منِ سمیه (همیشه این موضوع را میگویم و فراموش نمیکنم) این است که خیلی مشاورههای گرانقیمت رفتم که بتوانم به حالِ خوش و آرامش برسم، فکر میکردم مثلا هرچقدر یک روانشناس هزینهی بیشتری دریافت میکند و در بالا شهر مطب دارد، حتما خیلی بهتر است و حتما میتواند مشکل من را حل بکند؛ بنابراین به آنجا میرفتم و هزینههای بیشمار و بالایی پرداخت میکردم. اکنون از اینکه در کنگره هستم و آن روزها را میبینم خوشحال هستم؛ زیرا متوجه میشوم که کنگره برای من چه کار عظیمی کرد، من را به کجا رساند و در این مکان راه برای من باز شد. قبل از کنگره هرجایی که میرفتم هیچ لذتی نمیبردم، لباس میخریدم ولی از آن لذت نمیبردم، در مسافرتی که میرفتیم، بسیار هزینه میکردیم اما از آن سفر هیچ چیزی نمیفهمیدیم. یا برای رفتن به مراسم عروسی و مهمانی همیشه دیرتر میرسیدیم، آن هم با حالِ خراب.... در نتیجه هیچ لذتی از آن مراسمها نمیبردیم. رشتهی من تربیت معلم میباشد و کلاسهای زیادی در رابطه با تفسیر قرآن، روخوانی و روانخوانی قرآن میگذاشتند، من همیشه در این کلاسها شرکت میکردم و بسیار عالی صوت و لحن قرآن را آموختم اما همراه با حال خرابی بود؛ زمانی که به منزل میرسیدم با اندوهی از: غم، ناراحتی، ناامیدی، ترس، نگرانی، استرس، و... رو به رو بودم.
کنگره چه کار با من کرد؟ کنگره خودِ من و درونِ من را به من نشان داد. کنگره من را به خودم آشنا کرد؛ یعنی آن چیزهایی که در قرآن و تفسیر قرآن میخواندم را در کنگره فهمیدم که قرآن اصلا چه چیزی به من میگوید. یا اینکه اصلا من چه کسی هستم، کجا قرار دارم و برای چه انقدر حالم خراب است؟ کنگره تاریکیهای درونِ من را به من نشان داد. کنگره این گرهها را برای من باز کرد اما هنوز برای من سوال است که چگونه آقای مهندس و استاد امین به این موضوع پی بردند و این راه و روش درمان اعتیاد شد. در آیهی ۱۱۵ سورهی مؤمنون قرآن کریم این موضوع را داریم: آیا شما میپندارید که ما شما را بیهوده خلق کردیم؟ من این آیه را بارها و بارها خواندم و تفسیر آن را گوش دادم اما هیچی از آن متوجه نشدم؛ وقتی به کنگره آمدم فهمیدم که وادی دوم به من این موضوع را میگوید. بیش از ۲۰۰ آیه درمورد تفکر در قرآن کریم وجود دارد، که در وادی اول کنگره در مورد تفکر یاد گرفتیم که باید: روی خودمان تفکر کنیم، خود را پیدا کنیم، هدف های خود را مشخص کنیم. اگر من هدف نداشته باشم بقیه اشخاص برای رسیدن به اهدافشان از من استفاده میکنند و من را بازیچهی خودشان قرار میدهند.
در اینجا یاد گرفتم که برای خودم هدف داشته باشم، برای رسیدن به خواستههای خود در ابتدا باید هدف تعیین کنم و تفکر کردن را آموختم. تفکر کردن یعنی فقط روی خود، اهداف خودم، خواستههای خودم متمرکز باشم. در وادی دوم به من میگوید که ناامید نباش، آیه های بسیار زیادی در قرآن وجود دارد که در مورد حزن میگوید: هیچ وقت نباید غمگین باشید، اصلا غم در انسان معنی ندارد، وقتی خداوند به این بزرگی و به زیبایی ما را با پیامهایش راهنمایی میکند برای چه باید غمگین باشیم! کنگره به من خیلی چیزها داد؛ آن گنجِ درون من را کنگره به من داد، من را با خودِ واقعی من آشنا کرد، به من فهماند که من چه کسی هستم، باید چه کار کنم و به چه چیزهایی فکر کنم و به چه چیزهایی نباید فکر کنم، در کنگره به تمام اینها رسیدم. صحبت های لایو چهارشنبه آقای مهندس بسیار زیبا بود و آن حس درونی خود را به همهی ما انتقال دادند. چرا من نمیتوانم چیزهایی که کنگره به من داده است را جبران کنم؟ نظر شخصی منِ سمیه این است که: زیرا یک قدرت بی انتهایی به نام قدرت مطلق در کنگره حضور دارد و ما هرکاری که میکنیم چندین برابر آن را به ما برمیگرداند، خب من چگونه میتوانم جبران کنم؟ هر مقدار که خوبی و خدمت بکنم باز به خودم برمیگردد و به این دلیل است که نیروی قدرت مطلق در این مکان مقدس حضور دارد.
درمان اعتیاد اصلا کار ساده ای نیست ولی ما در این مکان با همین نیروهای الهی به درمان اعتیاد رسیدیم. این کار بسیار عظیمی است و کم چیزی نیست چرا که در هیچ کجای دنیا نتوانستهاند چنین چیزی را کشف کنند و به درمان برسند. به نظر منِ سمیه اینگونه است که اگر من در لژیون سردار مبلغی را بدهم یا در قسمتی خدمت کنم چندین برابر به من برگردانده شده است؛ البته این موضوع را بارها با حسهای خودم تجربه کردم. کارهایی که کنگره برای من کرده است را چگونه میتوانم جبران کنم؟ تنها کاری که من میتوانم بکنم این است که: اولا درست آموزش بگیرم. قبلا منِ سمیه اینگونه بودم که آموزش میگرفتم اما چیزی که دوست داشتم را میگفتم، در صورتی که باید منِ ذهنی را سر برید و من من کردن را کنار گذاشت. زمانی که به کنگره آمدیم باید بدانیم که هیچی نیستیم و آن من باید تسلیم بشود؛ بنابراین دستهایم را بالا بگیرم و بگویم من هیچی نمیدانم و درست آموزش بگیرم. اگر آموزشهای کنگره را به درستی اجرا بکنیم زندگی ما واقعا تغییر میکند و به همان صورت میتوانیم به دیگران انتقال بدهیم. همینکه بتوانید یک نفر را به رهایی و به درمان برسانید و آن جرقه و بیداری را درونِ آن شخص روشن بکنید، به معنی این است که خدمت خیلی بزرگی انجام دادهاید. به نظر منِ سمیه تنها کاری که میتوانم در کنگره انجام بدهم همین است بقیهی کارهای کنگره را نمیتوانم جبران کنم.
جناب مهندس یک محقق هستند و همانطور که میدانید در کنگره تنها درمان اعتیاد انجام نشده است بلکه درمان انواع بیماری ها انجام شده است که آقای مهندس راه و روش آن را کشف کردهاند و همیشه در پی علم میباشند، توانستهاند بیماری های گوناگون بسیاری از افراد را درمان کنند (مانند لژیون جونز ،لژیون ویلیام و...) ترک سیگار و قلیان حتی از ترک مواد مخدر سخت تر است، اما در کنگره مشاهده میکنید که ما خیلی راحت با آموزشهای کنگره این درمان را انجام میدهیم. امیدوار هستم که همهی ما بتوانیم برای کنگره خدمتگزار های خوبی باشیم و مطمئن باشید هرکاری که انجام بدهید چندین برابر آن به خودتان بازمیگردد. وقتیکه من در لژیون آموزش میدهم ذهن خودم باز و بازتر میشود و آن مطالب برای ذهن خودم یادآوری میشود؛ در نتیجه مسیر صراط مستقیم برای خودم باز تر میشود که یعنی چندین برابر آن به خودم برگشته است. امیدوارم که در این مسیر الهی پیش قدم باشیم و بتوانیم برای بسیاری از افراد که خارج از کنگره هستند مسببِ باز کردن راه آنان بشویم.
تقدیر نگهبان جدید از نگهبان قبلی

تقدیر نگهبان صوتی جدید از نگهبان صوتی قبلی
.jpg)
تقدیر دبیر صوتی جدید از دبیر صوتی قبلی
.jpg)

تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر ماهرخ رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
311