هستند کسانی که در مسیر خدمت به همسفران و مسافران با مسئولیتپذیری، تعهد و عشق قدم برمیدارند و در حساسترین جایگاه کنگره۶۰ خدمت میکنند. مسافر بابک دیدهبان OT و روابط عمومی ازجمله دیدهبانان خدمتگزار است که نقش مهمی در ایجاد ارتباط کنگره با سایر نهادها، سازمانها و همچنین معرفی اهداف و دستاوردهای کنگره۶۰ ایفا میکند.
در ادامه گفتگویی با ایشان خواهیم خواند و ایشان برایمان از مسیری که خودشان طی کردهاند راه رسیدن به آرامش و آنچه چراغ راه ما خواهند بود میگویند.
مسافر بابک با ۱۴ سال تخریب آنتیایکس مصرفی تریاک، شیشه، کوکائین و حشیش وارد کنگره شد. به مدت ۱۳ ماه و ۲۴ روز به روش DST و داروی اپیوم با راهنمایی مسافر محمدصادق سفر کردند. هماکنون به شکر خدا ۱۴ سال و ۱۱ ماه است که با دستان پرمهر آقای مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند. ورزش ایشان در کنگره فوتسال است. در ادامه سفر نیکوتین با راهنمایی آقای مهندس دژاکام داشتند و رهایی از بند نیکوتین ۱۲ سال و 3 ماه است.
چه عاملی در کنگره60 بیش از هر چیز شما را به ماندن و خدمت ترغیب میکند؟
اگر بخواهم ساده بگویم آن حس و حال خوبی که در کنگره وجود دارد، انرژی که از حضور در کنگره دریافت میکنم و آرامشی که در فضای کنگره است ازجمله چیزهایی است که شخصاً مرا جذب میکند. در کنگره یاد گرفتهام که انسانها تمام چیزهایی را که در کنگره به دنبال آن هستند، در نهایت برای دست یافتن به آرامش است؛ اگر نگاه کنیم، زمانی که انسان به دنبال درآمد مادی، ازدواج خوب، ماشین یا فرزند خوب است همه اینها را میخواهد تا در نهایت به آرامش برسد؛ اما کنگره از نظر انرژی یک آسانسور یا نردبانی است که وقتی انسان در آنجا قرار میگیرد، این آرامش را بهخودی خود تجربه میکند. نه اینکه انسان با داشتن آرامش، خواستههای بیرونی و فعالیت دیگر برایش اهمیت نداشته باشد، آن فضای امنی که بسیاری از آن محروم هستند در کنگره وجود دارد.
اگر همسفر و مسافری سفر خود را باهم آغاز کنند، اما در میانه راه مسافر تصمیم به ترک سفر بگیرد، در چنین شرایطی مسئولیت و وظیفه همسفر چه خواهد بود؟
فکر میکنم که استفاده از آموزشهای کنگره میتواند بسیار تأثیرگذار باشد، برای همسفرانی که مسافرشان مسیر را بهدرستی طی نمیکند. در برخی نمایندگیهای شلوغ میبینیم که مسافران نمیآیند و این موضوع مانع حضور همسفران میشود و خیلی از آنها از این بابت ناراحت هستند؛ اما تفکر کنگره محدود به فضای فیزیکیاش نیست. اگر پیام کنگره را دریافت کرده باشیم با استفاده از سیدیهای هفتگی و نوشتارهای موجود در کنگره میتوانیم به کنگره وصل بمانیم و مهم همان وصل بودن به کنگره است. بسیاری هستند که در کنگره حضور دارند، اما وصل نیستند، در مقابل کسانی هم هستند که نمیآیند، اما با آنچه آموختهاند، همواره به کنگره وصل هستند. به نظرم وصل بودن و درک پارامتر زمان میتواند به همسفرانی که با چالش روبهرو هستند کمک زیادی کند.
.jpg)
آموزشهایی که در کنگره60 دریافت کردهاید چه نقشی در توانمندسازی شما برای برقراری ارتباط مؤثر با سایر نهادها و سازمانها داشته است؟
تمام آنچه امروز در مسیر خدمت در اختیار دارم در کنگره۶۰ دریافت کردهام. برای مثال در زمینه روابط عمومی باید بگویم، اگرچه امروز کنگره60 روابط عمومی قدرتمندی دارد؛ اما این توانمندی ناشی از تخصص من یا افراد دیگر نبوده؛ بلکه نتیجه آموزشها، رهنمودها و راهکارهای بنیان کنگره60 است. در ابتدا ما اصلاً واحد مستقلی بهنام «روابط عمومی» نداشتیم و تمام امور مربوط به آن توسط خود آقای مهندس حسین دژاکام انجام میشد. زمانی که من و سایر خدمتگزاران، روابط عمومی را بهصورت تخصصی آغاز کردیم، درایت و رهنمودهای آقای مهندس، آموزشهایی که ایشان در ابتدای کار به ما دادند، همچنین با مشورت با ایشان و محتوای آموزشی موجود در سیدیهای هفتگی سبب شد که نهتنها روابط عمومی بلکه تمام بخشهای کنگره بتوانند به بهترین شکل ممکن وظایف خود را انجام دهند. ارتباط با نهادها و سازمانهای دیگر نیز از این قاعده مستثنی نیست. من باور دارم آنچه چراغ راه ما در همه بخشهای کنگره است درایت درست آقای مهندس است.
در کنگره60 همسفران بهعنوان انسانهای نیازمند به رشد شناخته میشوند. چه عاملی باعث میشود یک همسفر واقعاً تغییر کند و فقط روی مسافر تمرکز نکند؟
ما وقتی به کنگره میآییم، یاد میگیریم که دوربینمان روی خودمان باشد؛ یعنی ابتدا اجازه دهیم کنگره مانند آینه عمل کند تا بتوانیم خودمان را بشناسیم. شاید ابتدا همسفران به خاطر مسافرشان بیایند یا برای درمان او یا برای یاد گرفتن نحوه برخورد با یک مصرفکننده. تمام این موارد درست است؛ اما هیچ کدام باعث ماندگاری در کنگره نمیشود. آنچه باعث ماندگاری در کنگره و تغییر در انسان هست؛ این است که تفکر کنگره را بفهمد و اجازه دهد کنگره مانند آینه عمل کند و خودش را به خودش نشان دهد. وقتی بتوانم خودم را در آینه ببینم و توان درک واقعیتهای آن آینه را داشته باشم، ضعفها و قدرتهایم را تشخیص میدهم، زیباییها و زشتیهایم را میبینم قاعدتاً برای رفع کموکاستیهایم تلاش میکنم. اگر اینگونه باشد نه مسافر به همسفر کار دارد، نه همسفر به مسافر؛ هر دو در کنار هم مسیر را طی میکنند؛ اما بودنشان وابسته به یکدیگر نخواهد بود.
کلام آخر:
برای عزیزان در نمایندگی محمدی پور قم بهترینها را برای همسفران و مسافران آرزو میکنم. امیدوارم در این مسیر رو به رشد بهترینها رقم بخورد. چراغ راه ما آموزشهای کنگره، سیدیها و وادیهای کنگره است که هرکسی بهاندازه ظرف خود از این دریای بیکران برداشت میکند. ما هم در دفتر مرکزی هر کمکی که از دستمان بربیاید بیتردید دریغ نخواهیم کرد.
مصاحبهکننده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون اول)
عکاس: مرزبان همسفر مریم
ویرایش و ارسال: همسفر بهار مرزبان خبری
همسفران نمایندگی محمدی پور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
833