راهنما همسفر مهین عضو لژیون سردار
این دستور جلسه حکایت از اندازهها دارد و اینکه انسان چگونه میتواند جایگاه خود را در هستی پیدا کند و چگونه میتواند نعمتهایی که خداوند بزرگ و هستی در اختیارش قرارداده است را شکرگزار باشد؟ وقتیکه دستور جلسه میگوید من چه کردهام؟ این مفهوم را میرساند که هر انسانی در حیات زمینی خود حساب و کتابهایی دارد که؛ باید به آنها رسیدگی کند و از خود سؤال کند که آیا همه این امکاناتی که هستی در اختیارش گذاشته برای این است که او برترین مخلوق خداوند باشد؛ باید همه نعمتهایی که در زمین است همه در خدمتش باشند و یا با کمی تفکر متوجه میشود هر چیزی که در هستی وجود دارد حساب و کتاب خودش را دارد و هیچ چیزی را مجانی به انسان نمیدهند و نکته کلیدی و مهم این است که انسان چگونه میتواند به این بیداری برسد؟
معجزه کشف متد (DST) در درمان اعتیاد و پیداشدن علم و راه درمان بسیاری از بیماریها که گریبان انسان امروزی را گرفته است و او را از پا درآورده است و همچنین درمان چاقی و اضافه وزن توسط بنیان کنگره آقای مهندس صورت گرفته است. در پژوهشکده کنگره۶۰ علوم دارد به سرعت مسیر خود را طی میکند و از مرزها میگذرد و با بستری که کنگره فراهم کرده و آموزشهایی که به انسانهای دربند میدهد کمک میکند که آنها آزاد و رها شوند و خود راهنمایانی بشوند که بتوانند نسل به نسل و انسان به انسان علم کنگره را به یکدیگر انتقال داده و شاهد آزادیهای بیشماری باشند.
طیکردن مسیر علوم در کنگره و برپا ماندن ساختار کنگره نیاز به منابع مالی دارد و تأمین این نیازها به دست همین انسانهایی است که یک روزی با تاریکی آمدهاند و امروز به روشنایی رسیدهاند کنگره قدرت و توان و پول را در انسان پیدا کرده و راه را نشانش داده که چگونه و در چه راهی میتواند از آنها استفاده کند. به وسیله کنگره۶۰ است که انسان میتواند با تفکر و اندیشه نیروهای خفته درون خود را بیدار کند و از خود سؤال کند من چه کردهام؟ چه کار باید بکنم؟ فردی که با مصرف مواد وارد کنگره میشود با متد (DST) و طیکردن زمان میتواند به سلامتی جسم و روان برسد؛ چرا پس از درمان نمیرود؟ چرا میخواهد بماند و به انسانهایی که همدردش هستند کمک کند؟ به هر شکلی که بتواند میخواهد خدمت کند؛ چرا میخواهد هر کار و خدمتی را با اشتیاق به انجام برساند و آنچه درتوان دارد از پول و وقت و انرژی خود را در راه خدمت به انسانها خرج کند؟ رسیدن به شناخت و معرفت و ایمان پاسخ این چراها است.
چراکه انسان عاقل و فهیم میداند که هر چیزی صورپنهانی هم دارد و خدمت به خلق است که میتواند آرامش را برای انسان به ارمغان بیاورد عاشقی و عاشقشدن را در بخشش میداند و میداند که این کنگره است که این فرصت را در اختیارش قرار داده است. یک سر طناب محبت در دست کنگره ۶۰ و سر دیگرش به دست خدا است و هرچه انسان بیشتر به خلق خدمت کند، بیشتر به سمت بالا کشیده میشود و هیچ انسان آگاهی حاضر نیست این اتصال را قطع کند. همیاری و کمک در استحکام پایههای مالی کنگره همان ریسمانی است که خداوند در اختیار انسان قرار داده است. رقابت در کنگره۶۰ بر سر کمکها و خدمتها است. انسان در کنگره۶۰ هیچگاه خسته نمیشود. تنها خواستهاش خدمت است و راه رسیدن به شادی و آرامش را در خدمت به خلق میداند. کنگره۶۰ که در مسیر کمک به بشریت و نجات انسانها از درد و رنج و بیماریها با علومی که آقای مهندس شکافتند راه خود را ادامه میدهد، در این میان من چه کردهام؟ توشه راه من چیست؟
مگر نه اینکه کنگره بوده و هست که به من کمک کرده تا بتوانم از سد رنجها و دردها بگذرم؛ باید با عزم راسخ و استوار برای یاری رساندن به انسانها برای عبور از گذرگاههای سخت قدم بردارم. شعبدهبازی کنگره در همین است که انسان هرچه مینوشد، تشنهتر میشود و هرچه میرود خسته نمیشود؛ چراکه وجود خداوند را احساس میکند و میداند بهترین توشه راه را با خود حمل میکند و خوشا به سعادت انسانهایی که محکم و استوار در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره قدم برمیدارند و میدانند که جلودار واقعی خداوند است از خداوند بزرگ و آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بسیار سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار ما قرار دادهاند که بتوانیم در کنگره بمانیم و آموزش بگیریم و راه خود را پیدا کنیم.
همسفر فرشته عضو لژیون سردار
آقای مهندس در سیدی استحکام پایههای مالی کنگره۶۰ فرمودند: «تکتک ما در سازندگی کنگره۶۰ نقش داریم و تمام افرادی که در کنگره کار میکنند بدون هیچ حقوق و دستمزدی مشغول به خدمت هستند.»؛ چرا آنها این خدمات را انجام میدهند؟ چون روزی به آنها کمک شده تا به درمان برسند حالا؛ باید کمک کنند تا دیگران به درمان برسند. در کتاب ۶۰درجه آقای مهندس فرمودند: «دیگران کاشتند، ما خوردیم ما میکاریم تا دیگران بخورند.» در مورد این ضربالمثل آقای مهندس یک داستانی تعریف کردند: «روزی شخص فقیری نزد فرد ثروتمندی میرود از او تقاضای کمک میکند فرد ثروتمند میگوید، برو از زیر تشک بردار این کار را میکند و شخص فقیر چند مرتبه از فرد ثروتمند تقاضای کمک میکند و این کار را میکند که دفعه آخر مرد فقیر میگوید: اینجا هیچ پولی نیست. مرد ثروتمند میگوید: آیا هر دفعه که پول برمیداشتی سر جایش نمیگذاشتی؟ فرد در پاسخ گفت: خیر؛ بنابراین اگر ما از کنگره فقط برداشت داشته باشیم و هیچگونه خدمتی نداشته باشیم به رهایی و حال خوش نمیرسیم؛ بنابراین آرامش، آسایش، حس و حال خوب، زندگی زیبا این همه آموزشهای ناب رایگان و بهروز، آیا میتوانیم بیتفاوت بگذریم؟ پس وجدان من کجا رفته؟
این همه نعمتهای خوب و یکجا بدون پرداخت هیچ هزینهای را به جز کنگره۶۰ کجا میتوانم بهدست بیاورم؟ اگر کمی با دقت تفکر کنم این همه سؤال که به ذهنم خطور میکند جوابشان را به خوبی پیدا میکنم و زندگیام را به دو بخش تقسیم میکنم. یکی قبل از ورود من به کنگره و یکی بعد از ورود به کنگره و مقایسه میکنم قبل از کنگره چه شب و روزهایی را سپری کردم و الآن چهقدر به آرامش واقعی رسیدم.
واقعا اگر به کنگره نمیآمدم الآن زندگی من چگونه بود؟ کنگره برای من خود بهشت است؛ بنابراین من نباید برای این بهشت باارزش و بزرگ هیچ بهایی پرداخت کنم؟ نباید هیچ خدمتی داشته باشم؟ کوچکترین خدمت من حمایت کردن از سبد قانون ۱۱، جمع کردن صندلیها یا چیدن صندلیها، جارو کردن سالن، حتی لبخندزدن و در آغوش کشیدن یک تازهوارد و دیگر دوستان و انجام خدمات دیگر است تا شاید ذرهای از نعمتهایی که کنگره به من عطا کرد را جبران کنم.
عضو شدن در لژیون سردار مثل یک قطره از یک اقیانوس است که مینوشی. من به شکر خدا سه مرتبه عضو لژیون سردار شدهام که برای من هم جنبه مادی و هم جنبه معنوی داشته است. جنبه معنوی که واقعاً آرامش و حال خوب وصفناپذیری برایم داشته و از جنبه مادی هم خیر و برکت برایم داشته است. این دستور جلسه منرا موظف میکند که برای استحکام پایههای مالی خدمت کنم و سهم من از جبران این همه خدمات که کنگره۶۰ برای من در زندگیام داشته و همچنان دارد، چهقدر است؟ پس استحکام پایههای مالی و علمی یکی از اصلیترین ستونهای کنگره۶۰ است که فعالیت کنگره۶۰ روی آنها استوار گردیده است، که اولین پایههای مالی برای فراهم کردن امکاناتی از قبیل تهیه مکان آموزشی، تولید علم، درمان انواع مواد مخدر، چه صنعتی و چه سنتی، درمان بسیاری از بیماریها مثل سرطان، اماس، صرع و ... است.
بنابراین ما؛ باید بتوانیم تا بدانیم. اگر من میخواهم زبان انگلیسی یاد بگیرم؛ باید توان مالی داشته باشم تا بتوانم در کلاسهایش شرکت کنم، تأمین هزینههای شرکت در این کلاسها خیلی مهم است تا زبان انگلیسی را فرابگیرم. خوب میدانیم که برای درمان انواع مواد مخدر دو اصل اساسی باید رعایت شود که پایههای مالی و علمی کنگره۶۰ با تمام سخاوتی که دارد این امکانات را در اختیار عموم گذاشته است تا در کمال آسایش و آرامش به درمان و رهایی برسند. تمامی امکانات مالی کنگره۶۰ حاصل جمع قطره قطره کمکهای اعضاء کنگره۶۰ است. علم و دانش کنگره۶۰ محصول تلاش و تحقیقات بیپایان پایهگذار و مؤسس کنگره۶۰ جناب مهندس حسین دژاکام است و تمام تلاش خود را برای جهانی کردن این علم میکنند، انشاءالله که کنگره۶۰ و علم ناب آن جهانی شود. از جناب مهندس بسیار تا بسیار سپاسگزارم به خاطر این بستر پر بار آموزشی، آرامش و آسایش که برای من همسفر گستراند. و همچنین از راهنمای خوبم همسفر مژگان تشکر میکنم.
همسفر صدیقه عضو لژیون سردار
خوشحالم که در خصوص یکی از اساسیترین ستونهای کنگره۶۰؛ یعنی استحکام پایههای مالی، مشارکت داشته باشم؛ زیرا یکی از ارکان آموزشی در کنگره۶۰ تحکیم پایههای مالی در خانواده و اجتماع و کنگره۶۰ است و آقای مهندس بسیار روی این موضوع تأکید دارند و در سیدیهای مختلف مثل: (مال، پسانداز، پول، طلا، ستونهای مالی و ... ) در این رابطه آموزشهای بینظیری را برای ما ارائه دادهاند و همیشه تأکید کردند در درجه اول هر یک از ما؛ باید مواضع مالی خود را قوی و محکم کنیم تا بتوانیم به عنوان عضوی از جامعه یا کنگره در بخش توسعه اقتصادی و مالی مفید واقع شویم.
همه ما میدانيم که کنگره۶۰ یک سازمان مردمنهاد است و کنگره۶۰، تنها یک مکان آموزشی نیست؛ بلکه کنگره یک ساختار منظم، خودکفا و با برنامه است که در آن درمان اعتیاد، آموزش زندگی و ساختن انسان در قسمتهای مختلف صورپنهان و آشکار در جریان است. دست یافتن به این همه عظمت، نیازمند پایههای محکم مالی است و من بهعنوان کسی که تجربه خدمت در لژیون سردار را داشتهام با گوشت و پوست خود لمس کردهام که اگر ستون مالی ضعیف باشد، سقفی برای آموزش و درمان بر سر همه ما وجود نخواهد داشت؛ اما با تدبیر و دوراندیشی آقای مهندس چنین فضایی در تمام شهرهای کشور در حال گسترش است تا من به درمان و حال خوش برسم و در کنار آن هنر چگونه زیستن را فرا بگیرم.
من زمانی وارد کنگره شدم که خودم از نظر مالی دچار مشکلات بسیار متعددی بودم؛ اما به مرور که آموزش بر پایهمالی و جهانبینی را فرا گرفتم فهمیدم، بخشش نهتنها کم نمیکند؛ بلکه رزق را زیاد میکند. وقتی اولینبار عضو لژیون سردار شدم، مبلغ کمی بود؛ اما آن پول پراز برکت بود. بعدها فهمیدم مالی که با نیت پاک وارد کنگره میشود، تبدیل به چراغی میشود. برای اینکه تاریکیهای خودم و دیگران به روشنایی تبدیل شود، حامی زمین بودن، تجربهای متفاوت بود. وقتی دیدم که کنگره با کمکهای مردمی زمین خریداری میکند، سالن میسازد، کتاب چاپ میکند و حتی برای شهرهای دور محصولات آموزشی میفرستد و راهنمایان بدون دریافت هیچ مزدی در مسیر آموزشی دور و نزدیک قدم میگذارند باورم شد که معجزه، پشت همین حرکت سبز است.
ما با همین مسیر سبز داریم دنیا و تمدن جدیدی از علم و متدهای علمی بنا میکنیم. تمدنی که در آن مصرفکننده دیروز، کارآفرین امروز است. انسانیکه روزی در کنترل رفتار خودش ناتوان بود، امروز مدیر و خدمتگزار جامعه است. اگر بخواهیم این جریان عظیم پایدار بماند؛ باید یاد بگیریم که خودمان هزینه درمان و آموزشمان را بعد از تکمیل شدن پروسه درمان و بعد از سفر اول و بدون اجبار با عشق بدهیم. این؛ یعنی استقلال؛ یعنی عزت نفس؛ یعنی آزاد شدن از وابستگی به هر نیروی بیرونی که دست و پای من را بند زدهاند. استحکام مالی؛ یعنی ستونهای این بنا را نه با کمک بیرونی؛ بلکه با عشق درونی خودمان بنا کنیم.
در پایان میگویم، من بهعنوان عضوی از لژیون سردار، نه از سر توان مالی؛ بلکه از سر ایمان به خدمت مالی و عشق برای نجات انسانها از تاریکی و احیای دوباره خدمت کردم و هر زمانکه چیزی از مال خود به کنگره دادم، چند برابرش را در زندگیم باز پس گرفتم. نه فقط در حساب بانکی؛ بلکه در آرامش، عزت، عشق و در آغوش گرم خانوادهام که روزی گرمایش سوزاننده بود؛ اما امروز گلستانی از جنس محبت شده است و میدانم ادامه این مسیر، بودن در بهشت است و همیشه از استاد سردار خواستهام اینقدر توان بخشیدن و وسعت قلب داشته باشم تا فرصت بودن، ماندن و خدمت کردن در لژیون سردار برای من همیشه مهیا باشد.
رابطخبری: همسفر الهام (عضو لژیون سردار)
ویرایش: همسفر الهام (عضو لژیون سردار)
عکاسخبری: همسفر زهرا (عضو لژیون سردار )
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز (دنور) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
239