جلسه پنجم از دوره ششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی شوشتر با استادی مرزبان همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر الهام و دبیری همسفر مهناز با دستور جلسه:《در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره 60، من چه کردهام؟》در روز دوشنبه 29 اردیبهشت ماه 1404 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از راهنما همسفر مرضیه و نگهبان جلسه که اجازه دادن در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم و خدمت کنم ممنونم. خداوند را هزاران بار شاکرم که یک بار دیگر در این مکان امن و مقدس حضور دارم و نفس میکشم. این دستور جلسه برای من مثل یک تلنگر بود و واقعا مرا به فکر فرو برد که برای استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟
زمانی که من وارد کنگره شدم در اوج ناامیدی و آشوب بودم و هیچ وقت فکر نمیکردم که مسافرم یک روزی به رهایی برسد، حاضر بودم تمام زندگیام را بدهم تا مسافر من به درمان برسد، همیشه به این فکر میکردم، میشود یک روزی آرامش به زندگی من برگردد یا این اقبال من بود که تا اخر عمر باید با آن سر کنم؛ ولی الان با گذشت دوسال از رهایی مسافرم وقتی تغییر رفتار او را میبینم و آن آرامشی که به زندگی ما برگشته است میفهمم من به کنگره خیلی خیلی مدیون هستم چه از نظر مالی و چه از نظر علمی.
در سی دی استحکام پایههای مالی و علمی کنگره آقای مهندس گفتند: تک تک ما در سازندگی کنگره60 نقش داریم تمامی افرادی که دارند در کنگره کار میکنند بدون هیچ حقوقی و دستمزدی به خدمت مشغول هستند و چرا این خدمت را انجام میدهند و دارند به ما کمک میکنند تا به درمان برسیم.
آقای مهندس در روز چهارشنبه در صحبت هایشان گفتند: نگویید شما، تو، ما برای استحکام پایههای مالی و علمی چه کردهایم بگویید: من چه کردهام همیشه؛ باید دوربین روی خودمان باشد.
ما در نوشتار کنگره60 میخوانیم که کنگره از نظر مالی به هیچ گروه یا ارگانی وابسته نیست و تمام کمکهای مالی کنگره را خود اعضای کنگره جمع آوری میکنند و کوچیکترین کاری که من میتوانم انجام بدهم این است که حمایت کنم از قانون یازدهم و سبد پول و اگر توان مالی دارم عضو لژیون سردار و در ادامه دنور و پهلوان بشوم. آقای مهندس بارها گفتند: کنگره با کسی حسابی ندارد و حسابش با همه صفر است؛ ولی این من هستم که؛ باید همیشه این جمله را در ذهنم یادآوری کنم که دیگران کاشتند و ما خوردیم و ما میکاریم تا دیگران بخورند و من باید بتوانم در حد توانم دِین خودم را به کنگره ادا کنم و به این باور رسیدم که میتوانم کاری انجام بدهم و یا کمکی داشته باشم و وظیفه خود میدانم؛ چون این یک نوع خدمت است.
سال اول که به کنگره آمدم مبلغ 500 تومان در جشن گلریزان شرکت کردم و در سال دوم لژیون سردار شرکت کردم و امسال با خواست خدا دنور شدم؛ چون وظیفه خودم دانستم و این کمک من در برابر کاری که کنگره برای من کرده هیچی نیست یادم است مصرف ماهانه مسافرم ماهی 18 تا 20 میلیون تومان بود؛ ولی در کنگره زمانی که یک نفر بخواهد درمان بشود حدود 8 یا 9 میلیون بیشتر هزینه درمانش در این 11 ماه نمیشود و این کمک کردنها چیز ناچیزی است.
در مورد پایههای مالی و علمی کنگره نوشتارهای مختلفی و کتابهای مثل کتاب 60 درجه زیر صفر، چهارده مقاله، جزوات جهانبینی و خیلی جزوات و کتابهای دیگر است که در اختیار ما هستند تا آموزش بگیریم و در زندگی عملی کنیم من یاد گرفتم که اگر همیشه رأس ساعت در جلسات باشم و درست سفر کنم و سیدی مرتب بنویسم و فرمانبردار خوبی باشم و خدمتی که به من داده میشود را درست انجام بدهم، در جایگاه یک رهجو میتوانم گوشهای از کار کنگره را بر دوش بگیریم و به بهترین نحوه اجرا کنم. در این مدتی که به عنوان خزانهدار خدمت میکنم در لژیون سردار به این باور رسیدهام که زلال ترین و پاکترین حساب، حساب مالی کنگره است. امیدوارم که قدر کنگره را بدانیم و نگذاریم به این راحتی از ما گرفته شود.

مرزبان کشیک: همسفر مهشید و مسافر جلیل
عکاس: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
تایپیست: همسفر الناز رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
65