ششمین جلسه از دوره اول لژیون سردار نمایندگی امیرکبیر به استادی پهلوان محترم مسافر علی، نگهبانی پهلوان صادق، دبیری پهلوان مسافر رامتین و خزانه داری مسافر رضا با دستور جلسه: «در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره60 من چه کرده ام؟» در روز دوشنبه 29 اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. خدا را شکر می کنم امروز فرصتی شد تا در خدمت شما عزیزان باشم. خداوند را شاکرم در کنگره حضور دارم و خوشبختم از این که همه در کنار یکدیگر هستیم و این بزرگترین خوشبختی است.
با ناامیدی، ترس، منیت و احساسات ناخوشایند وارد کنگره شدم و فقط ذره ای امید داشتم که این جا می تواند به من کمک کند. تازه واردی که اکنون وارد کنگره شده است نمی داند که ما هم روزی مانند او بودیم و اکنون حالمان خوب است.

به جایگاه افراد در بیرون از کنگره هیچ کاری نداریم اما جهان درونی همه ما شبیه به یکدیگر است. شرایطی برای انسان در کنگره فراهم می شود که به هم نوعان خود خدمت کند و شاید خود شخص هم باورش نمی شود که به چنین جایگاهی برسد که بخواهد این کار را انجام بدهد.
در گذشته همه چیز داشتم اما در عین حال هیچ چیزی نداشتم و درونم کاملا آشفته بود. کنگره مرا به حال خوش رساند. گاهی اوقات به فکر فرو می روم و با خودم می گویم خداوندا من برای کنگره چه کار کرده ام؟
کنگره به من چیزهایی مثل امید و زندگی داد که اصلا با هیچ مقدار پولی نمی توان آن را خرید.
خانواده ام از دست من فراری بودند و دوست نداشتند مرا ببینند؛ زیرا خلقیاتم به هم ریخته بود و برخوردهایم درست نبود. کنگره به من کمک کرد تا دانش زندگی کردن را یاد بگیرم.
همیشه خودم را مالک همه چیز می دانستم و خیال می کردم همه باید از من تبعیت کنند. هیچ دانشگاهی نمی تواند علمی را که کنگره در اختیار من قرار داد را به من آموزش بدهد.
کنگره بر تمام وجودم تاثیر گذاشت و خودم را در مقابل خودم قرار داد. کنگره آموزش های لازم را به من داد و بعد اختیار را به من داد که تصمیم بگیرم در چه جهتی حرکت کنم؟
در تمام دستور جلسات کنگره می خواهد این را به من بفهماند که چه تاثیری بر روی من گذاشته است و کنگره برای من چه کرده است و من برای کنگره چه کرده ام؟
اصل پایه کنگره بر دو ستون: مالی وعلمی بنا شده است و جالب تر از آن این است که فراتر از این ها بخشش است. هنگامی که به بخشش برسم؛ متوجه می شوم چگونه به دنبال علم بروم و چگونه ازلحاظ مالی کمک کنم؟
در کنگره یاد گرفتم چگونه تکه ای از وجودم را ببخشم. بعضی ها حاضرند جانشان را بدهند ولی مالشان را از آن ها نگیرند، اما در کنگره برعکس است و به افراد آموزش داده می شود چگونه ببخشند؟ ویاد می گیرند با بخشیدن بیشتر به دست بیاورند.
سیستم کائنات طوری طراحی شده است که اگر ببخشی بیشتر دریافت خواهی کرد، اما در گذشته من برعکس فکر می کردم و این از جهل بالای من بود.
نباید گذشته ام یادم برود و نباید یادم برود چه کارهایی انجام می دادم. دیر یا زود افراد متوجه خواهند شد که بخشش به چه شکل است و فقط دیر یا زود بودن آن متفاوت است.
در بیرون از کنگره شخصی که جایگاهی را تصاحب می کند دیگر هیچ کسی را به رسمیت نمی شناسد و از خودش خارج می شود. گاهی اوقات نمی توانم بیشتر از 5 دقیقه کنار آقای مهندس بایستم و به این علت است که انرژی ایشان فوق العاده بالا است.
آقای مهندس از شیره جانشان به ما بخشیدند و هیچ محبتی هم تراز با محبت ایشان نیست. هر کاری و هر علمی که خودشان و خانوادشان انجام دادند به ما هم می گویند تا انجام دهیم.
در گذشته مدام به حال خودم گریه می کردم و با خودم می گفتم این همه لیسانس و مدرک هم نتوانست به تو در زندگی کمک کند و مدام با اعتیاد دست به گریبان بودم و همیشه از خودم می پرسیدم چرا کارم به این جا کشیده شد؟
بارها با روش های مختلف ترک کرده بودم؛ اما باز هم حال و روزم بدتر از قبل می شد و درد و مرض های عجیب و غریبی را تجربه می کردم.
کنگره تفکر جدید به ما بخشید. قبل از ورود به کنگره وقتی به من می گفتند چنین جایی است که حالت خوب می شود آن ها را مسخره می کردم و هیچ باوری نسبت به کنگره نداشتم.
وقتی می دیدم از اعتیاد نمی توانم رها شوم فکر می کردم مقصر آن خداوند یا مواد فروش و یا جامعه است. اما بعد از ورود به کنگره ؛ آموزش ها به من آموخت هرچه هست خودت هستی و هیچ کس مقصر نیست.
حرکت در مسیر صراط مستقیم نتایج شگفت انگیزی را به ارمغان خواهد آورد، فقط کافیست شخص کمی به حرف ها گوش دهد تا بهترین نتایج را دریافت کند.
با اولین برخوردی که با راهنمایم داشتم؛ متوجه شدم جنس این شخص با انسان های دیگر متفاوت است.
رفتارهای راهنمایم باعث شد هنگامی که خدمت می کنم به خودم افتخار کنم و از همه مهمتر به جایی که در آن هستم بیشترعشق بورزم.
هنوز فاصله زیادی با این که بیشتر بگذرم، دارم. اگر جایگاهی که در آن حضور دارم را تجربه نمی کردم نمی دانم چه اتفاقی برای من می افتاد؟
خیلی ها می گویند مثلا 500 میلیون بابت پهلوانی پرداخت کرده ای و گاهی اوقات منیت به سراغ انسان می آید؛ اما در حقیقت باید بگویم اگر این مبلغ را پرداخت نمی کردم به چنین حال خوبی نمی رسیدم.
مهندس با تمام خدماتی که برای کنگره انجام داده است اذعان می کنند که نتوانستند خدمت های کنگره را جبران کنند؛ بنابراین حساب من که دیگر مشخص است.
در لحظه ورود به کنگره هیچ چیزی به من نگفتند و با محبت مرا در آغوش کشیدند و من همه این محبت ها را چگونه می توانم جبران کنم؟
زمانی که من مصرف می کردم ، کسانی بودند که از پول و زمان خود گذشتند و در این مکان خدمت کردند تا روزی من هم بیایم و به درمان برسم و محبت این افراد با هیچ مقدار پولی قابل اندازه گیری نیست.
سعی کرده ام 15 درصد از درامد خود را برای کنگره در نظر بگیرم و مدام با خودم در کش و قوس هستم که این 15 درصد را به پنجاه و هفتاد درصد برسانم.
تمام درامد برای علمی است که یاد گرفتم و هیچ چیزی متعلق به من نیست. هر اندازه که من حرکت می کنم؛ سیستم به من برمی گرداند زیرا سیستم مسئله ای به نام ظرفیت را نیز در نظر می گیرد.
هرگز سیستم کائنات بیشتر از آن چیزی که من میبخشم را به من نمی دهد زیرا ظرفیت آن را ندارم. اگر دریادل تر شوم و بتوانم بیشتر ببخشم قطعا کائنات برای من ظرف بزرگ تری را در نظر خواهد گرفت.
خداوند بخشنده و مهربان است و اولین خصلت خداوند بخشندگی است. اگر خود را به صفات خداوند نزدیک کنم؛ می توانم توانایی های بیشتری را تجربه کنم.
بسیاری از مخلوقات وجود دارند که ما حتی اسم آن ها را نمی دانیم و خداوند تبارک و تعالی روزی آن ها را در نظر گرفته است ، بنابراین این موضوع برای من روشن می شود که روزی من در جایی دیگر بسته بندی می شود؛ اما من از آن خبر ندارم.
اگر ظرفیت در من ایجاد شود خداوند بسیار بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنم به من می دهد. هرگز نمی توان بار دو تنی را بر روی یک وانت یک تنی بگزاریم چون از بین می رود و باعث تخریب می شود این موضوع دقیقا مانند ظرفیت من است؛ اگر بیشتر از ظرفیت به من داده شود باعث تخریب می شود. آقای مهندس برای این که به علم کنونی و پایه های مالی برسند راه های پر پیچ و خم بسیار زیادی را پشت سر گذاشتند و به این سادگی که امروز مشاهده می کنیم ؛ نبوده است.
هر جایی کنگره ما را صدا می زند باید برویم، اگر بخواهیم موفق شویم باید به دنبال صدای کنگره برویم. هر زمانی که وادی ها مطرح می شوند کمی تفکر کنم و ببینم وادی ها چه تاثیری روی من دارد؟ با تمرکز به روی وادی ها مشخص می شود من در کجای کار قرار دارم؟
افراد زیادی وارد کنگره می شوند و توان اشخاص با یکدیگر متفاوت است و هرشخصی بسته به توان خود خدمت می کند. شاید شخصی یک میلیارد پول داشته باشد اما 50 میلیون آن را کمک می کند؛ اما شخصی هم وجود دارد که 100 میلیون پول دارد و 50 میلیون آن را کمک می کند، کدام یک بخشنده تر هستند؟
کنگره از ما پول نمی خواهد بلکه کنگره از ما فهم و درک می خواهد. خیلی ها در لژیون سردار شرکت می کنند و در شروع هیچ چیزی از خود نداشتند و حتی عده ای از ان ها نیز وام گرفته اند تا برای تعهد سردار پرداخت کنند.

این که کجا قرار داریم و چه کاری انجام می دهیم و درک آن بسیار مهم است. کنگره با سرعت به مسیر خود ادامه می دهد و این من هستم که باید خودم را به آن برسانم.
اگر دیگران قبل از ما می گفتند: برویم و به زندگیمان برسیم و دیگر درمان شده ایم، الان من و شما این جا نبودیم. خدمتگزاران از مال و زمان خودشان گذشتند تا چراغ این جا روشن باشد.
عده ای از افراد هستند که با داشتن مشغله های بسیار زیاد از کار و زندگی خود می گذرند تا چراغی را در جایی روشن کنند و از بین کسانی که من می شناسم دیده بان محترم آقای زرکش ، هر هفته پنج شنبه ها از شهری به شهر دیگر می روند تا به شعبه ها سر بزنند و من از همه این عزیزان ممنون و سپاسگزارم که ماندند و به ما خدمت کردند.
تایپ و پیاده سازی و انتشار: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
184