در ابتدا هفته دیدهبان را به آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک میگویم و به دیدهبانان کنگره60 که خالصانه خدمت میکنند و هزاران کیلومتر راه را طی میکنند تا بتوانند یک نمایندگی را تشکیل بدهند و مثل عقاب تیزپرواز تمام مسئولیتهای کنگره را بهدوش میکشند. دیدهبانان ستونهای کنگره60 هستند و من به نوبه خودم بسیار تا بسیار از دیدهبانان سپاسگزارم و این خدمتگزاران را الگوی خودم قرار میدهم؛ اینکه من فرشته چهقدر میتوانم دیدهبان زندگی خودم باشم؟ چهقدر میتوانم دیدهبان شهر وجودی خودم باشم؟
درسی که از دستور جلسه «هفته دیدهبان» گرفتهام این است که توانستهام سفر نیکوتین را شروع کرده، خودم را از تاریکی عمق وجودم بیرون بکشم و با اینکار کمک بزرگی به خودم بکنم. سفر نیکوتین من را بیدار کرد که به شهر وجودی خودم بیشتر دقت کنم که چه بلایی بر سر خودم آوردهام؟ تازه دارم از خواب بیدار میشوم، گوشهایم میشنوند و میتوانم حرکت بکنم. من حدود سه سال است که در کنگره حضور مستدام داشتهام؛ ولی از زمانیکه سفر نیکوتین را آغاز کردهام، تازه متوجه شدم که کجا قدم گذاشتهام به عینه اشیاء را لمس و محبت را بیشتر درک میکنم و ضدارزشهای خودم را تشخيص میدهم؛ البته هنوز نصف راه را رفتهام؛ اما ایمان دارم که در ادامه اتفاقات خیلی خوبی برای من رخ میدهد. خداوند را شکر میکنم که اذن حضور در کنگره60 را به من فرشته داد تا هرآنچه ضدارزشی در وجودم هست را پیدا کنم و با کمک آموزشهای کنگره مخصوصاً نوشتن سیدی به درون خودم پی ببرم و یک رهجو خدمتگزار در کنگره60 باشم.
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
122