علم زندگی همان جهانبینی ۱و۲ است. انسان اگر قدرت بالایی داشته باشد باز هم نمیتواند همه مسائل را خودش حل کند. استاد امین در این سیدی میفرمایند: جزوه جهانبینی راهگشایی برای ایشان در این زمینه بوده است. در ادامه ایشان فرمودند: زمانی که منیت داشته باشید و خودتان را در جایگاهی بالاتر و برتر از دیگران ببینید، نمیتوانید با دیگران به خوبی ارتباط برقرار کنید. به همین علت کمکم از اجتماع فاصله میگیرید و تنها خواهید ماند.
استاد بزرگ خواجه عبدالله انصاری میفرمایند: من چه میدانستم که مادر شادیها رنج است. زمانی که رنجی برای انسان بهوجود میآيد، انسان خودش به دنبال چاره میگردد؛ بنابراین به دنبال کسانی است که او را راهنمایی کنند. انسان به واسطه رنجی که دارد گوش شنوا پیدا میکند و این باعث کسب دانش او میشود.
بعضی از انسانها مطالب را آموزش میگیرند؛ اما دوباره از یاد میبرند و مجدد به سمت تاریکیها و کارهای ضدارزش برمیگردند؛ اما فردی که فراموش نکرده مانند داستان عیاض است که آقای مهندس تعریف کردهاند. اگر انسان متوجه باشد رنج، سختی و تاریکی بسیار ارزشمند است. هر چقدر رنج بیشتری تجربه کرده باشد به همان نسبت میتواند آبادانی و دانش بیشتری بهوجود آورد؛ اما قضیه اینگونه است که انسان چگونه با درد و رنج خودش میجنگد و محرومیت را چطور برای خودش توضیح میدهد؟ فردی که منیت دارد از اطرافیانش لذت نمیبرد. زمانی که شخصی را آدم حساب نمیکند، اینگونه بیشتر به خودش آسیب میزند و خودش بیشتر تنها خواهد ماند.
هر حسی در انسانها بهوجود بیاورید آن حس نیز در خودتان بهوجود خواهد آمد. در اینجا منظور استاد امین این است که هر بذری بکارید آن بذر در دل خودت نیز بهوجود خواهد آمد. اگر برای دیگران آرامش ایجاد کردهاید، شما نیز سزاوار آرامش خواهید بود و اگر دیگران را قضاوت کردهاید در جایی دیگر، خودتان هم قضاوت خواهید شد. بهتر بگویم همان نیروی کارما است که آقای مهندس میفرمایند:
هر چه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی
زندگی و لذت بردن در جمع زمانی برای شخصی احساس میشود که منیت را کنار بگذارد؛ اینکه خودتان را مانند دیگران ببینید زمانی در اندیشهتان اینگونه فکر میکردید و به آن فکر جامه عمل پوشاندهاید آن زمان شما علم زندگی را آموختهاید.
ما باید به این تفکر برسیم که همه مسائل در بیرون، انعکاس درونمان است، فقط باید بتوانیم تشخیص دهیم کدام ارزش و کدام یک ضدارزش است. باید شاگرد بودن را بیاموزیم؛ سپس فرمانبردار باشیم، قوانین جهان هستی را کامل اجرا نماییم، از اتفاقات درس بگیریم و تجربه به دست بیاوریم، نمیشود که اتفاقهای بد نباشد، شرایط همیشه تحت کنترل ما نیست و نباید خود را از تجربیات محروم کنیم، باید همیشه موفقیتهای مختلف را تجربه کنیم تا آن حس پیروزی در ما بهوجود بیاید.
اگر انسان به این توجه داشته باشد که نمیتواند همه مسائل را تحت کنترل خودش قرار دهد و گاهی اوقات حتی نمیتواند برنامهریزی درستی برای اینکه همه کارها درست پیش برود داشته باشد. زمانی که رنجی به ما میرسد باید صبور باشیم و به خودمان آرامش بدهیم؛ زیرا در آرامش است که میتوانیم کارها را به نحو احسنت انجام بدهیم. ما باید مراقب نیروهای منفی باشیم؛ زیرا نیروهای منفی بسیار ماهرانه برای منحرف نمودن انسانها آماده هستند.
انسانهایی که تنبل هستند و کاری انجام نمیدهند در دام نیروهای ضدارزشی افتادهاند. اصولاً نیروهای منفی کالبدی را انتخاب میکنند که حرکتی در آنها نیست، اگر کالبد انسان از سختی، تلاش و حرکت به دور باشد، نیروهای تاریکی در آن فرد رشد میکنند.
در کلام الله آمده است انسانهایی که دچار اشتباه یا کار ضدارزشی میشوند باید تنبیه شوند؛ در واقع تنبیهی که برایش در نظر گرفته شده برای این است که آن نیروهای منفی کالبدش را ترک کنند. به عنوان مثال: بچهها همینطور هستند اگر سختکوش و دنبال کار نباشند؛ نیروهای منفی آنها را در خدمت خود میگیرند، باید به بچهها درس زندگی را آموزش داد. معلم پسرها، پدرانشان و معلم دخترها، مادرانشان هستند. مادر و پدر وظیفه دارند به فرزندانشان درس زندگی و کار را آموزش دهند.
در انتها نتیجه میگیریم که باید از منیت فاصله گرفت و جهانبینی را در خودمان کاربردی و عملی نماییم تا بتوانیم در موقعیتهای سخت زندگی به خوبی عمل کنیم، صبور باشیم و آرامش و سختکوشی را به فرزندانمان آموزش دهیم.
منبع: سیدی علم زندگی (امین)
نویسنده: دنور همسفر نغمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون اول) عضو لژیون سردار
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون نهم) رابط خبری لژیون سردار
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
114