بهطورکلی ما از انسان شناخت کافی نداریم به همین دلیل هم جهان پزشکی هنوز نتوانسته است بسیاری از بیماریهای لاعلاج را درمان کند. اگر انسان را میشناختیم خیلی از بیماریها درمان میشدند؛ بنابراین باید انسان را بشکافیم، ما همهگونه انسان داریم؛ انسانهایی که تسلیم خداوند هستند و فرامین خداوند را اجرا میکنند، انسانهایی که در تردید هستند و انسانهایی که اصلاً هیچچیز را قبول ندارند.
انسان وقتی خلق شد دارای نفس است و دو موجود دیگر در جسم انسان زندگی میکنند به نام روح و جن که روح پاک و منزه است و انسان را بهطرف خوبیها هدایت میکند؛ ولی جن انسان را بهطرف بدیها هدایت میکند. نفس انسان بعضی وقتها از جن تبعیت میکند و بعضی وقتها از روح تبعیت میکند، اگر انسان تسلیم خداوند باشد و از روح تبعیت کند دیگر جن هم او را بهطرف بدی هدایت نمیکند و با روح و نفس همراهی میکند. ما در قرآن سه کلمه داریم که عبارتاند از ناس، انس و انسان که با هم تفاوت دارند. ناس به معنی مردم است، انس مثل گل خام است که هیچ تجربهای ندارد و انسان مانند گل پخته است که تجربه زیادی کسب کرده است و به مرحله بالایی از تکامل رسیده است.
خداوند در هستی انسان را در موقعیتهای مختلفی قرار میدهد تا انسان کارآزموده شود؛ چون زندگی فقط این حیات زمینی نیست و ابعاد متعددی وجود دارد که انسان نیاز دارد کارآزموده شود. ازآنجاییکه جهان بر مبنای اضداد بنا شده است نباید انتظار داشته باشیم که همه آدمها خوب باشند و هیچ مشکلی هم نباشد؛ چون اصلاً امکانپذیر نیست؛ بنابراین ما با شناخت انسان میتوانیم دیدگاه خودمان را نسبت به انسانها تغییر دهیم و اگر انسانی به ما بدی کرد میدانیم که تقصیر خودش نیست و تقصیر جن درونش است و میتوانیم او را ببخشیم و خودمان هم باید دقت کنیم که وقتی با درون خودمان نجوا میکنیم حواسمان باشد که با روح درون نجوا میکنیم یا با جن درون نجوا میکنیم تا بتوانیم در مسیر ارزشها حرکت کنیم و به مرحله نفس مطمئنه برسیم و در فردوس قرار بگیریم.
نویسنده: راهنما همسفر فریده (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
78