English Version
This Site Is Available In English

رسیدن به آسایش با ورود به کنگره

رسیدن به آسایش با ورود به کنگره

جلسه هفتم از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی بندرعباس به استادی همسفر آزیتا، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر زهره با دستورجلسه «در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره، من چه کرده‌ام؟» در روز دوشنبه ۲۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را بی‌نهایت سپاسگزارم که به من این فرصت را داد تا در این جلسه حضور یابم. از اینکه توانستم جایگاه استادی را تجربه کنم و از این طریق آموزش ببینم، بسیار خوشحالم و امیدوارم بتوانم به خوبی حق مطلب را ادا کنم.
دستور جلسه امروز به موضوع استحکام پایه‌های مالی و علمی اختصاص دارد.
همان‌طور که آقای‌ مهندس اشاره کردند، همه ما در کنگره درمان یافته‌ایم و در ساختن و پیشبرد آن نقشی اساسی داریم. در کنگره، همه کسانی که درمان شده‌اند، با عشق و بدون انتظار مزد، به دیگران خدمت می‌کنند. باور آنها این است که «دیگران کاشتند و ما خوردیم؛ اکنون ما باید بکاریم تا دیگران بهره‌مند شوند.»

من با دنیایی از ناامیدی و تاریکی وارد کنگره شدم. مسافرم، راه‌های متعددی برای درمان اعتیاد طی کرده بود؛ از جمله ابوالفضل درمانی، داروی گیاهی و سم‌زدایی که هیچ‌کدام به نتیجه‌ای نرسید و حتی وضعیتش بدتر شد. روانم روز به روز ویران‌تر و ناامیدتر می‌شد. هیچ نشانی از آرامش و آسایش در زندگی ما وجود نداشت.
از برادر مسافرم بسیار سپاسگزارم که راه کنگره را به ما نشان داد. در ابتدا، مسافرم تمایلی به حضور در کنگره نداشت؛ اما با راه‌اندازی بخش همسفران، من به همراه برادر مسافرم به کنگره آمدم و وارد لژیون بندرعباس شدم. خدا را شاکرم که راه کنگره برایم باز شد و مسافرم که با تخریب و ناامیدی فراوان وارد کنگره شده بود، به لطف آقای‌ مهندس درمان شد و به رهایی رسید.

درباره پایه‌های علمی و مالی کنگره فکر کردم و دریافتم که تاکنون هیچ کمکی نکرده‌ام و تنها با خدمت کردن و بی‌تفاوت نبودن نسبت به قانون یازدهم می‌توانم سهمی داشته باشم که این نیز به نوعی خدمت به خودم است.
در لایو روز چهارشنبه، آقای‌ مهندس با بغض، از بدهکاری خود به کنگره سخن گفتند و اظهار داشتند که هنوز نتوانسته‌اند دینشان را ادا کنند؛ پس من به‌عنوان یک رهجو، چگونه می‌توانم؟ نباید بی‌تفاوت باشم و تنها به فکر خود و خانواده‌ام باشم.

ان‌شاءالله همه ما بتوانیم از نظر مالی و علمی در کنگره خدمت کنیم. این عشق، تمنای دل من است. همین که من زیر این سقف روی صندلی می‌نشینم، آیا به فکر هزینه‌های آب و برق نیستیم؟ من در چه تخریب‌هایی بودم و در زندگی آسایش و آرامش نداشتم؛ اما از وقتی که مسافرم به رهایی رسیده است، آسایش را تجربه کرده‌ام و پسرم می‌گوید: «ای‌کاش زودتر به کنگره آمده بودیم.»
نبودن آسایش تنها به‌خاطر اعتیاد و پیدا نکردن راه صحیح درمان بود.
از آقای‌ مهندس و خانواده محترمشان و راهنمای خوبم همسفر زهره که از راه دور می‌آیند و به ما آموزش می‌دهند تا حالمان خوب شود، تشکر و قدردانی می‌کنم. ان‌شاءالله که همیشه سالم باشند.

اهدای تقدیر نامه به عضوی از لژیون سردار

مرزبانان کشیک: همسفر ساناز و مسافر امیر
تایپ: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال : همسفر زهرا دبیر سایت
همسفران نمایندگی بندرعباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .