دستور جلسه این هفته برای من یک تلنگر است و مرا به فکر کردن وادار میکند.
برای استحکام پایههای مالی و علمی کنگره چه کردهام؟
زمانیکه من وارد کنگره شدم در اوج ناامیدی، آشوب و ناتوانی بودم و حاضر بودم تمام زندگیام را بدهم تا مسافرم به درمان برسد. مرتب از خودم میپرسیدم آیا زندگی من هم به آرامش برمیگردد؟ یا این اقبال من است، که تا آخر عمر باید با آن سر کنم؟!
اکنون تقریبا ۶ ماه است، از سفر مسافرم گذشته است. هنگامی که تغییر رفتار خودم و مسافرم و همچنین آرامشی که در زندگیمان وجود دارد را میبینم، میفهمم من به کنگره خیلی مدیون هستم، چه از نظر مالی و چه از نظر علمی.
من برای تمام مشکلاتی که در زندگی داشتم، برای تمام سؤالات و چراهایی که در ذهنم بود، آموزش گرفتم و متوجه شدم برای همه آنها راهحلی وجود دارد.
حس میکردم کسی در زندگی من بود و این مشکلات را میدید و آنها را تجربه کرده بود. کاری که توانستم انجام بدهم استفاده از آموزشها بود، آموزش برای درست زندگی کردن، رسیدن به حال خوش، همچنین سعی کردم فرمانبردار باشم؛ اما باز میبینم با گوش دادن و فرمانبردار بودن توانستم به خودم کمک کنم.
هر روز وابستگی من به کنگره بیشتر میشود، آرامشی را که در اینجا دارم هیچ مکانی به من نمیدهد. در کنگره من هر خدمتی که انجام بدهم، باز هم برای آرامش خودم است.
خدا را شکر میکنم که یکی از اعضای کنگره۶٠ هستم و میتوانم آموزش ببینم. امیدوارم بتوانم تا حدی این همه تلاش و محبت را جبران کنم. هرچند میدانم هر خدمتی که انجام بدهم برای خودم است و باز بدهکار کنگره هستم؛ زیرا کنگره حیاتی دوباره به من داده است و هر چه فکر میکنم با هیچ چیز قابل جبران نیست؛ ولی باید تمام توانم را برای انتقال آموزشها و خدمت در جهت مالی به کار گیرم.
نویسنده: همسفر سهیلا
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
رابطخبری: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
تنظیم و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
- تعداد بازدید از این مطلب :
38