اولین جلسه از دوره چهارم کارگاههای خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امیر به استادی راهنما همسفر مریم، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «در استحکام مالی و علمی کنگره، من چه کردهام؟» روز دوشنبه ۲۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که این اذن صادر شد تا کنار شما باشم، از نگهبان جلسه همسفر معصومه، نگهبان و تک تک اعضاء لژیون سردار سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادند تا خدمت کنم.
اما راجع به دستور جلسه باید عرض کنم، به دو قسمت تقسیم میشود؛ قسمت علمی و قسمت مالی. راجع به قسمت علمی؛ آقای مهندس حسین دژاکام خودشان منبع آن میباشند و تمام خدمتگزارن، راهنماها در این زمینه کارشان را به نحو احسنت انجام میدهند. وظیفه من این است که علم کنگره را اجرایی، عملی و کاربردی کنم تا نهایت بهره را از این علم ببرم و این علم را انشعاب بدهم؛ باید بدانیم که خداوند لیاقت خدمت به بندگانش را، به هر کسی نمیدهد؛ اگر من در طلب این سعادت نباشم، هستند کسانی که سخت در طلب این سعادت باشند.
راجع به قسمت دوم دستور جلسه که مربوط به جنبه مالی است، خداوند در کلامالله، افرادی که انفاق میکنند را به بوستانی تشبیه میکند که در بالاترین نقطه زمین حاصلخیز قرار دارند و از دو طرف به آن آفتاب میتابد، باران سیرابشان میکند؛ به همین دلیل مسلمأ میوههای پر بار و فراوانی هم دارند. هر زمان میخواهم راجع به خدمت مالی و معنوی در کنگره۶۰ صحبت کنم روزهای اولی که وارد کنگره شدم برایم تداعی میشود، روزهای سرشار از سردرگمی، پریشانی و ناامیدی.
لطف خداوند شامل حال من شد، مسیر پر از عشق و آگاهی کنگره برای من مشخص گردید، انسانهایی سر راه من قرار گرفتند که بدون منت و با عشق تا هماکنون مرا همراهی کردهاند، سقفی برای من محیا شد تا من بتوانم زیر آن معنای واقعی امنیت و آرامش را حس کنم. در حقیقت کنگره۶۰ با ارزشترین دارایی حیات که خود حیات، زیستن، لذت بردن از زندگی و هنر زیستن را به من عطا کرد تا من با وجود تمام چالشها، پستی و بلندیهایی که وجود دارد بتوانم شاد باشم.
حال سوال این است که من در مقابل تمام چیزهایی که دریافت کردم چه کاری میتوانم کنم؟
آقای مهندس حسین دژاکام بارها گفتهاند که حساب همه با کنگره۶۰ صفر است، هیچکس حسابی با کنگره ندارد؛ ولی من در مقابل ارزشی که کنگره۶۰ به من داده موظف هستم؛ چرا که آقای مهندس حسین دژاکام با وجود تمام خدماتی که ارائه کردهاند خودشان را به کنگره بدهکار میدانند و فکر میکنند حسابشان را با کنگره صفر نکردهاند پس من چگونه میتوانم با خدمتی که انجام دادهام مدعی باشم که دین خودم را به کنگره ادا کردهام!؟ من تا زمانی که بتوانم دوست دارم در کنگره۶۰ خدمت کنم نه به دلیل ادا کردن دینم، بلکه در این چند سال به این نتیجه رسیدهام؛ هر چقدر در کنگره۶۰ خدمت میکنم تا دینم را ادا کنم به کنگره مدیونتر میشوم، هر زمان تلاش کردم که جلو باشم باز هم عقبتر هستم، در کنگره خدمت میکنم، هستم؛ برای اینکه یک صندلی در کنگره۶۰ داشته باشم فارغ از اینکه خدمت در کنگره یک عمل دو سر برد برایم بوده است، میدانم این من هستم که به کنگره نیاز دارم نه کنگره به من.
همای سعادت بر روی شانه کسانی مینشیند که گذشت و بخشش میکنند. شما یک مصرفکننده را در نظر بگیرید؛ تا زمانی که یک پنجم از موادش را نبخشد نمیتواند ذره ذره به حال خوب دست یابد. من با تمام وجود سعی میکنم که در این چرخه عظیم و ارزشمند نقش داشته باشم برای اینکه نامی از من باقی بماند، هرچند هر کاری که انجام میدهم در مقابل آنچه کنگره به من میدهد بسیار ناچیز است؛ ولی کسانی که در استحکام پایههای مالی و علمی نقش دارند مثل همان زمین سرسبزی هستند که هم خودشان بهره میبرند و در ادامه دیگران نیز میتوانند از آنها بهرهمند شوند.
ایفای نقش من در پایههای مالی کنگره۶۰ رابطه مستقیم با عضو لژیون سردار بودنم دارد. من وقتی عضو لژیون سردار شدم جدا از کسب آموزشهای بسیار در لژیون سردار، تعداد زیادی از گرههای وجودی من باز شد که تا قبل آن خودم اطلاعی از آنها نداشتم؛ اما مهمتر از عضو لژیون سردار شدن این است که من نسبت به کار و تعهدم عشق داشته باشم، البته نمیخواهم بگویم اگر عضو لژیون سردار شدهاید، تعهد کردهاید؛ تعهدتان را بپردازید یا ... بلکه میخواهم بگویم اگر دوست دارید قطرهای از این اقیانوس بزرگ باشید، بخشش را بیاموزید و آموزشهای جهانبینی را کاربردی کنید میبایست نسبت به تعهدی که دارید بیتفاوت نباشید.
در سیدی علم زندگی استاد امین دژاکام میفرمایند: در تکامل جهان آفرینش هیچ چیزی در سکون نیست، همه چیز در حرکت است و نیروهای بازدارنده میخواهند این قاعده را بهم بریزند، من را به حالت سکون برده، درونم را به باتلاقی که به بیت حشرات تشبیه شده است تبدیل کنند؛ ولی اگر من در جهت تحقق اهدافم و پرداخت تعهدم سعی و تلاش کنم در وهله اول نیروهای منفی نمیتوانند درون من رخنه کنند، در ادامه مسیر میتوانم تصاویر زیبایی را ببینم؛ حتی اگر موفق نشوم به هدفم برسم نزد وجدان خودم راضی هستم؛ چرا که تلاش خودم را کردم، در این مسیر تجربه کسب کردهام و میتوانم قدمهای بعدی را مستحکمتر و متفکرانهتر بردارم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.
مرزبان کشیک: همسفر راضیه و مسافر مهدی
تایپ: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر نجمه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر نصیبه رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
ویراستار و تنظیمکننده: همسفر زهرا (دبیر سایت)
ارسال؛ همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
244