مسافر بهروز از لژیون یازدهم در مورد سیدی منیت اینگونه نوشت:
انسانها همواره سعی دارند با الگو گرفتن از نمادهای موجود در طبیعت، تفسیر موضوعات مختلف را برای خود و دیگران بیان کنند. برای مثال، نیروی درونی خود را جدا از جسم و کالبد، به عقاب تشبیه میکنند. از آنجا که عقاب پرندهای متفکر، قدرتمند و تیزپرواز است که آشیانه خود را در مرتفعترین مکانها بنا میکند، بهراحتی قابل تسخیر نبوده و کمتر آسیبپذیر است و هیچ پرندهای در خلقت، چنین تواناییای ندارد. بنابراین، اگر انسان بتواند به درستی از نیروهای درونی خود بهره ببرد، همانند عقاب خواهد بود؛ اما اگر این توانایی را کسب نکند و نیروهای درونی خود را بهخوبی نشناسد و به کار نگیرد، بالطبع میتوان عقاب درونی او را ــ بسته به میزان درک و شناختش از این نیروها ــ به لاشخور، کرکس یا هر پرنده دیگری تشبیه کرد. پس اگر عقاب درون، یا همان نیروی درونی خود را بشناسیم، پرورش دهیم و آموزش ببینیم، میتوانیم به جایگاههای مرتفع و عالیرتبه دست یابیم. بهعنوان مثال، یک فرد مصرفکننده مواد میتواند با تفکر، دانایی و حرکت در مسیر درمان و انجام وظایف تعیینشده، به هدف نهایی، یعنی رهایی از بند مواد و درمان، دست پیدا کند.
زمانی که انسان جایگاه و ظرفیت خود را بهدرستی نشناسد و به این باور برسد که رتبه، مرتبه و جایگاهش از دیگران رفیعتر است، «منیت» آغاز میشود. در حقیقت، شرط لازم برای بروز منیت در انسان، دستکم یک توانایی یا مهارت است. وقتی فردی بتواند مجموعهای از تواناییها و استعدادهای خود را شکوفا کند و آن را در جمعی عرضه نماید، مورد تشویق حاضرین قرار میگیرد و از این توجه و تشویق، انرژی خاصی جذب میکند که برایش لذتبخش است. برای تداوم این انرژی ــ که بهصورت ناخودآگاه در انسان ایجاد میشود ــ فرآیند بعدی رخ میدهد: قیاس خود با دیگران و تلقین برتریِ جایگاه، تواناییها و استعدادهای خود به اطرافیان. حال اگر فرد در این مرحله، دانش، علم، آگاهی و ظرفیت لازم را داشته باشد و بداند که انسانها ابعاد وجودی مختلفی دارند و توانایی در یک زمینه، دلیل برتری مطلق نیست، در دام منیت نخواهد افتاد. اما اگر از دانایی و دانش کافی برخوردار نباشد، به این نتیجه میرسد که از دیگران برتر است و سزاوار تحسین و تشویق بیوقفه است. در این لحظه، منیت متولد شده و بهطور کامل شکل میگیرد.
با پدید آمدن منیت در انسان، جایگاه اصلی و شخصیت واقعی او در هستی گم میشود و فرد تصور میکند دیگران بهاندازهی شأن و جایگاهش به او احترام نمیگذارند. در نتیجه، در تمام امور، توقعات و انتظارات نابجا از دیگران در ذهنش پرورش مییابد. بهعنوان مثال: پرستاری که جایگاه خود را گم کرده و گمان میکند پزشک است، انتظار دارد همانند یک پزشک با او رفتار شود. درحالی که دیگران از ماهیت درونی و بزرگبینی این فرد بیاطلاع هستند و مطابق جایگاه پرستاری با او برخورد میکنند. همین موضوع باعث بروز نارضایتی، آشفتگی، تنفر و خشم در او میشود که از تفاوت بین جایگاه واقعی و جایگاه تصوری ناشی میشود. به این حالت «تنافور» گفته میشود که در لغت به معنای «دو چیز جدا از یکدیگر» است و ریشهی کلمه «تنفر» نیز از همین مفهوم گرفته شده است. بنابراین، اولین دستاورد و نتیجهی منیت در انسان، تنفر است و در ادامه، خشم، کینه، حسادت، مکر، حیله و تزویر را به همراه میآورد. در نهایت، پس از گمکردن جایگاه واقعی، اصلیترین اتفاقی که در اثر منیت رخ میدهد، قطع ارتباط و عدم جذب انرژی از طبیعت است. زیرا فرد از ارتباط با دیگران فاصله میگیرد و با این تصور که دیگران ممکن است به او آسیب بزنند، دورتادور خود دیواری میکشد و خود را از دریافت هرگونه حس، انرژی، عاطفه، عشق و محبت محروم میکند. یا بهدلیل اینکه خود را بالاتر از دیگران میبیند، پیوسته به حریم شخصی آنها تجاوز میکند. انسانِ دارای منیت، همواره در این دو حالت در نوسان است: یا خود را از عواطف و نیازهای دیگران محروم میکند، یا مدام به حریم آنها حمله میورزد.
گروه سایت نمایندگی اروند آبادان
تهیه و تنظیم: مسافر بهروز لژیون یازدهم
ارسال مطلب: مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
108