نهمین جلسه از دوره ی شصت ونهم سری کارگاههای آموزشی ، عمومی کنگره۶۰ به نمایندگی ابنسینا ، به استادی راهنمای محترم مسافر امین، نگهبانی مسافرعلی و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه (در استحکام پایه های مالی کنگره ، من چه کرده ام ؟ )
سلام دوستان امین هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم در خدمت شما هستم که آموزش بگیرم و خدمت کنم و از نگهبان جلسه ممنونم که این فرصت خدمت گزاری را به من دادند و ازایجنت و مرزبانان عزیزهم تشکر میکنم ویه تشکر ویژه هم از آقای ایمانی میکنم که این اجازه را دادند که من به جای ایشان استادی جلسه را به عهده داشته باشم از همه شما ممنونم . خیلی خوشحالم با این که نیم ساعت جلسه زودتر شروع شد آنهایی که واقعا خواسته درمان داشتند حضور پیدا کردند و این جای خوشحالی دارد .دستور جلسه امروز خیلی سخت است و من نمیدانم واقعا چه بگویم در موردش ،وقتی آقای مهندس که همه ما مدیون ایشان هستیم و زحمت تمام این کنگره شصت به گردن خودش و خانواده محترمشان بوده ، نه یک سال و دو سال بلکه بیست وشش سال ،وقتی آقای مهندس با بغض می گوید من هیچ کاری برای کنگره نکرده ام دیگرتکلیف من امین مشخص است که هیچ حرفی نباید بزنم اما بر حسب وظیفه کوتاه صحبت میکنم در مورد دستور جلسه ، قدیم که ما آمدیم و سفر کردیم سال هشتاد و نه بود و خیلی بحث اقتصادی مطرح نبود و وضعیت به این شکل نبود به مرور همه چیز عوض شد و همه اتفاقاتی که نباید می افتاد ، افتاد ، من خوب خاطرم هست تولد اولین سال رهایی ام را که آن موقع رسم بود برای همه کمک راهنما ها باید کادو میگرفتیم دوستان قدیمی تر خوب یادشان است به مرور زمان شرایط اقتصادی بدتر شد کادوها جمع شد بعد گفتند شیرینی نگیرید بعد لیوان های یک بار مصرف و بعد پاکت ها جمع شد ، همه اینها به خاط آن فشار اقتصادی بود که روی گردن کنگره بود ، هفته قبل هم که هفته دیدبان بود و جلساتی برگزار کردیم و در مورد قانون یازدهم مفصل صحبت شد . نتیجه این شرایط بد اقتصادی این شد که یک سری هزینه های اضافی که در کنگره شصت هست حذف شود ، چون ما می دانیم درمان در کنگره شصت رایگان است اما نه به این صورت که شربت را هم رایگان بگیرید و پول قند و چایی و آب و برق و گاز و اینها مجانی باشد ، حالا شما این مخارج را در مورد جمعیت چندین هزار نفری کنگره شصت در نظر بگیرید و این هزینه ها را برآورد کنید ، من یادم هست وقتی اینجا را ساختیم ما آن زمان مرزبان بودیم و برای برق ساختمان که مراجعه کردیم برق ساختمان را صنعتی زدند ، هر چه صحبت کردیم که اینجا یک جایی هست که رایگان به مردم خدمت میدهد قبول نکردند ، و خیلی مسایل دیگر که به کمک بچه ها نیاز داشت ، زمانی که ما اینجا کار میکردیم همسفران می آمدند در این اتاق او تی هر کس هر چیز داشت از خانه می آورد مثل مرغ و گوشت و غیره تا برای بچه هایی که اینجا کار میکردند غذا درست کنند چون واقعا آن پول نبود که بتوانیم هزینه آنچنانی کنیم ، حتی وقتی میرفتیم بالا که در مورد پول صحبت کنیم ، می گفتند پول نیست ، آقای مهندس می گفتند مگر شما تنها هستید ؟؟ همه شعب نیاز دارند و حتی خیلی شعب مستاجر هستند و اجاره پرداخت میکنند و همه این مخارج هزینه های خیلی زیادی میشد که برای کنگره که واقعا خیلی سنگین بود ، خب به هر حال تدبیر این طور بود که خود بچه ها باید هزینه ها را پرداخت کنند ، حالا اگرمن از یک دید دیگر قضیه را نگاه کنم ، الان یک سرماخوردگی جزئی حد اقل یک میلیون هزینه دارد ،حالا بحث درمان اعتیاد را در نظر بگیرید که حقیقتا کل دنیا در آن سردرگم هستند و حتی کشورهای پیشرفته مثل امریکا ، انگلستان و آلمان تنها کاری که توانستند برای درمان اعتیاد انجام دهند این است که از طرف مثلا شیشه را میگیرند و با یک مواد دیگر جایگزین می کنند ، در واقع هیچ درمانی اتفاق نیوفتاده ، اما کنگره شصت حقیقتا این کار رابا قدرت انجام داده و درمان واقعی کرده ، اگر کسی درمان واقعی بشود تا آخر عمر بیمه است از نظر مواد مخدر ، خب به نظر شما هزینه این کار چقدر میشود ، که در طی این درمان کار ، زندگی و شغل و جایگاه اجتماعی انسان برمی گردد ، وسلامت انسان برمیگرد ، بچه هایی که روزی مصرف کننده مواد مخدر بوده اند الان در پارک ورزش میکنند و این با هیچ چیز قابل مقایسه نیست ،همه اینها نشان درمان واقعی است و هیچ قیمتی ندارد ، اینها را نمیتوان با پول خرید ، خب حالا یک سری آدمها هستند قدر می دانند، قدر این نعمتی که خداوند در اختیار آنها گذاشته را میدانند ، و میروند و کمک می کنند ؛ من که آمده ام و درمان شده ام حالا کمک می کنم تا دیگران هم درمان شوند ، تمام پولی که بچه ها به کنگره میدهند با عشق می دهند از ته دل کمک می کنند . وقتی من بین همکاران و دوستان صحبت می کنم و می گویم اینجا طرف می آید پانصد میلیون میدهد باور نمیکنند و با تعجب می گویند مگر چنین کاری میشود ؟؟بعد این کمک ها را کسانی انجام میدهند که خودشان روزی مصرف کننده بودند و هزار تومانی را در هوا می زدند ، این نشان از قدرت کنگره است ، ان شاالله اگرما از نظر علمی بتوانیم اطلاعاتمان را انتقال بدهیم و دیگران کمک راهنما بشوند کار بزرگی صورت گرفته ، در کل من هم فکر میکنم مثل آقای مهندس کار بزرگی برای کنگره انجام نداده ام ، اما در مورد مسافر بهروز کریمی که امروز تولد ایشان است ، همگی ایشان را تشویق کنید ، یادم می آید روزی که بهروز و دوستش اصغر وارد کنگره شدند وضعیت بسیار بدی داشتند یکی دوجلسه آمدند و بهروز نیامد بعد از مدتی دوباره برگشت ، وقتی محسن با این مقدار از تخریب وارد کنگره شد اصلا امیدی به درمانش نبود ، این دو دوست از ابتدا اصلا باوری به کنگره نداشتند و کلا برای به هم زدن کنگره آمده بودند ، ولی خدا را شکر با انرژی که از کنگره گرفتند سفر کردند و به خوبی به درمان رسیدند ، محسن بعد از آن هم رهایی سیگارش را گرفت با کمک راهنمایی آقا ابراهیم و بعد از آن آمد و گفت می خواهم خدمت کنم ، با دل وجان خدمت خودش را شروع کرد و با عشقی که به کنگره دارد خدمتگزار بسیار خوبی است ، من به آقا بهروز عزیز تبریک میگویم به مادر محترمشان و به آقای ایمانی عزیز تبریک میگویم که در همه شرایط رهجو ها را تحمل می کنند و به راهنمای سیگارش تبریک می گویم و به تمام هم لژیونی های بهروز هم تبریک می گویم ، به ایجنت محترم هم این تولد را تبریک می گویم ، برای بهروز آرزوی بهترین ها را دارم امیدوارم روزی در لباس راهنمایی خدمتگزار خوبی برای کنگره باشد از خدای بزرگ هم برایش آرزوی بهترین ها را دارم ، آقا بهروز عزیز را تشویق نمایید .
.jpg)
.jpg)
- تعداد بازدید از این مطلب :
127