جلسه چهاردهم از دوره کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی بردسکن به استادی مرزبان همسفر زینب، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه "در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟ "روز دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوندبزرگ را شکر میگویم که در این روز توفیق بودن در جمع شما عزیزان را به من عطا کرد، تا در این جایگاه قراربگیرم.
ازنگهبانجلسه همسفر مریم و همچنین از همسفر رقیه تشکرمیکنم که به من اجازهدادن تا در این جایگاه خدمتکنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته که درباره "استحکام مالی و علمی کنگره است"و از من پرسیده میشود که من در این زمینهها چه کردهام، اول فکر میکردم کمک مالی فقط پولدادن است ولی کمکم فهمیدم که پایههای مالی کنگره یعنی محکمکردن پایههای یک خانه، خانهای که ما در آن رشد میکنیم.
اگر من کمک نکنم، اگر سهم خودم را برای استحکام پایههای این بنا نپردازم، یعنی یک آجر از این دیوار کم شده و جای خالی آن آجر یعنی مستحکم نبودن پایهها، همچنین در مورد پایههای علمی اول فکر میکردم فقط نوشتن سیدیها مهم است ولی کمکم متوجه شدم هر بار که سیدی گوش میکنم و یا مینویسم با گوشکردن و نوشتن به نحوی، خودم را میسازم. من با گوشکردن به سیدیها و نوشتن، مشارکت کردن و خدمتکردن، پایههای ستون علمی را محکم میکنم؛ اکنون از خودم میپرسم من چقدر به ساختن این خانه کمک کردهام؟ حالا چه مالی! چه علمی! و اگر تاکنون که در کنگره هستم، کمکاری کردهام، خدا را شکر میگویم که هنوز فرصت جبراندارم.
و باید قبولکنم که برای کنگره هر کاری که انجام دهم، چه از نظر مالی، یا خدمتی، دِین من نسبت به چیزهایی که کنگره به من داده است، ادانمیشود، سلامتی جسمی و روانی،دانش جهانبینی، اینها چیزهایی است که کنگره به من و مسافرم دادهاست که با هیچ ثروتی قابل قیاس نیست. آدمی که خسته و ناامید، با نگاهی پر از حسرت به گذشته، به خیال خودش زندگی میکرد. کنگره به من امید به زندگی و درست زندگی کردن را نشان داد. امروز که طرز نگاهمن به زندگی، حال، گذشته و آینده تغییر کرده است، من این نعمت بزرگ را مدیون آموزشهای کنگره هستم. که نگاه و دیدگاه من چقدر به زندگی عوض شده است.
چیزهایی که در گذشته برایم مهم بود و خیلی درگیر آن بودم، حالا خیلی راحت، یا از آن مشکل عبور میکنم یا کنار میآیم و سعی در حل آن مشکل میکنم. من تمام آرامشی که دارم، مدیون کنگره و آموزشهای کنگره هستم.مدیون راهنما همسفر شکوفه هستم که واقعا درس درست زندگیکردن را به من آموختند. گاهی اوقات با خودم فکرمیکنم اگر کنگره نبود الان کجا بودم، و با چه مشکلاتی دستوپنجه نرم میکردم.
همسفربودن، یعنی نجات پیداکردن در سکوت، یعنی کمککردن به یک مسافر، در حالی که خودت از درون زخمداری.
هدف من از آمدن به کنگره، کمککردن به مسافرم بود، ولی در عین ناباوری، خودم آرام شدم و با گوشکردن و نوشتن سیدیها،کمکم صدای ذهن من کم شد، و صدای عقل من بود که بلندتر میشد، پایههای مالی یعنی کمککنیم این چراغ روشن بماند، و پایههای علمی یعنی کمککنیم نور این چراغ و روشنایی آن به همه برسد.شاید پول زیادی برای بخشش نداشتهباشم، ولی وقتی همان اندازهای که دارم با رضایت ببخشم، برکت آن بیشتر به زندگی من بر میگردد. برای همین سعی میکنم سهم خودم را در این خانهمقدس و امن اداکنم.
چه با عضوشدن در لژیونسردار، یا با نوشتن یکخط از سیدیها، چه با خدمتکردن خیلی ناچیز و کوچک مثل یک جاروزدن یا چای درستکردن .خلاصه اینکه کنگره به من زندگیداد، من هم در کنگره،درست زندگیکردن را یاد میگیرم و سعی میکنم درست زندگیکردن را به بهترین نحو آموزش دهم.
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر اعظم و مسافر حسن
تایپ و ویراستاری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم )
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر رقیه( لژیون اول)
همسفران نمایندگی بردسکن
- تعداد بازدید از این مطلب :
127