چهاردهمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اسبیکو خرمآباد به استادی اسیستانت محترم همسفر منصوره، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر صرفگل با دستور جلسه: در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره۶۰ من چه کردهام؟ روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر در جمع شما عزیزان حضور پیدا کردم و از دیدن روی ماه تکتک شما بسیار خوشحال هستم و بسیار دلتنگ تکتکتان بودم. از زحمات ایجنت محترم نمایندگی همسفر هدی، مرزبانهای عزیز، راهنماهای گرامی و همه خدمتگزارهای خوب نمایندگی کمال تشکر و قدردانی را دارم. در نمایندگی همه باید همکاری و هماهنگ باشند، سیستم کنگره۶٠ طوری نیست که روی دوش یک نفر باشد با همدگی همکاری کنند آن موقع میتوانیم انتظار داشته باشیم که شعبه پویا و بهروزی را داشته باشیم و شعبهای را داشته باشیم که میزان رهاییهایش به نسبت در حالت تعادل قرار گرفته، میزان سفردومیها و همینطور خدمتگزارهای شعبه نسبتاً خوب هستند و آن شعبه میتواند راهنما پرورش بدهد.
اگر بخواهیم دقیقتر به این قضیه نگاه کنیم میبینیم شعبهای میتواند به ایده آلها نزدیک باشد که کل اعضای نمایندگی با مسئولان نمایندگی همکاری و هماهنگی لازم را داشته باشند و به نوعی خودش یک قدرشناسی است وقتی من با مسؤل نمایندگی هماهنگ هستم یعنی به آن سیستم نشان میدهم که قدر جایگاهی که هستم و زحماتی که برایم کشیده میشود را میدانم و اینکه ما به کنگره آمدهایم آموزش بگیریم و این آموزشها هستند که به کمک ما میآیند تا ما بتوانیم به راحتی به هدفمان برسیم و در آرامش و آسایش به سر ببریم.
هفته گذشته ما هفته دیدهبان را داشتیم جا دارد که من این هفته را تبریک بگویم در رأس خدمت جناب مهندس و خانواده محترم ایشان بخصوص اولین دیدهبان گروه خانواده خانم آنی بزرگ و همچنین خانم آنی کماندار و همه دیدهبانهای محترم کنگره۶٠ و این جشنهایی که گذاشته میشود برای این است که ما بدانیم که قدردان این جایگاهها هستیم و زحماتی که در این جایگاهها کشیده میشود را میبینیم و در رأس برای درک بیشتر ما و شناخت بیشتر ما از آن مسؤلیت و آن جایگاه است که این جشنها گذاشته میشود. در کل یک دیدهبان شاید نیازی به این پاکتهای ما نداشته باشد، اما در کل این است که من خودم ببینم که این جایگاه چقدر ارزشمند و مهم است و اگر من کاری را در کنگره میکنم، پاکتی را میدهم در این جشنها ببینم که دارم به آن جایگاه پاکت میدهم و احترام میگذارم وگرنه خود شخص مطرح نیست. هفته آینده هم که گویا شما جشن دیدهبان را دارید که انشاءالله به بهترین شکل ممکن این جشن برگزار میشود و جشنی بسیار باشگون در خور آقای خدامی انشاءالله برگزار میکنیم.
در کل سیستم کنگره سیستم بسیار عظیم و پیچیدهای است که شما فرض کنید کار دیدهبانها آنقدر بزرگ و باارزش است که اینها ناظر بر کلیه امور نمایندگیهای کل کشور هستند؛ یعنی اینکه هم از مالی، آموزش، درمان، مرزبانی، نشریات، همه و همه خیلی در اوج برنامهریزی دقیق اینها را انجام میدهند و با تفکر و تدبیر خاصی اینها برنامهریزی میشوند که نه تنها این ساختار حفظ شود بلکه این ساختار هر روز رشد و توسعه پیدا میکند و واقعاً اینجاست که میگویند: دیدهبانها چشمهای بینای کنگره هستند و خطاها را میبینند و مسیر را هدایت و برای درمان و آموزش گرفتن ما اصلاح میکنند و در اصل چه دیدهبانها، چه دستیاران آنها که اسیسانتها هستند یک پل ارتباطی هستند بین راهنماها، خدمتگزارها و رهجوها و با مرکز و خود آقای مهندس.
در ادامه ما یک دستور جلسه مهمتر هم داریم دستور جلسه این هفته همان طوری که دبیر محترم گفتند: این است که در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟
این دستور جلسه، دستور جلسه بسیار مهمی است از این جهت که میخواهد نقش من را در این مسیر مشخص کند، در نگهداری در رشد و توسعه این مسیر میخواهد مشخص کند. همان جوری که میدانید آقای مهندس هم بارها گفتهاند: کنگره یک سازمانی است که توسط اعضاء حمایت میشود و از کسی در بیرون هیچ کمکی را نمیگیرد و این ساختار هم به نیروی متخصص احتیاج دارد، به پایههای مالی و علمی احتیاج دارد. در این دستور جلسه آمده و تأکید کرده روی دو رکن اصلی که همان پایههای علمی و مالی کنگره هستند، صحبت از علمی شده که بر اثر تجربه و تحقیق به دست آمده است، به قول معروف علمی که تجربه شده باشه سندی بدون نقص است.
آقای مهندس همیشه به ما میگوید: من از روی یافتههایی که بر اثر مسافرها یا همسفرها و بعد روی آنها تحقیق میکنیم و به یک علمی میرسیم و این علمی است که کاربردی است و حقیقت است و از طرفی پایههای مالی، مالی است که از طرف خود اعضاء بخشیده شده است و از کسی دیگر گرفته نشده است، پس این جا من منصوره هستم که باید سؤال بپرسم که در استحکام پایههای مالی من چه کردهام؟ در استحکام پایههای علمی چه کار کردهام؟ آیا من فقط توانستهام از علم کنگره استفاده کنم و فقط یک مصرف کننده علم بودهام؟ آیا توانستهام آموزشهایی که گرفتهام را به عنوان یک مادر در خانواده استفاده کنم؟ آیا توانستهامآموزشها را به دیگران انتقال دهم؟ و آنها هم از این علم استفاده کنند؟
آقای مهندس بارها به ما گفتهاند که ما در جهانبینی کنگره میگوییم که هنر درست زندگی کردن را به شما یاد بدهیم و این بزرگترین علمی است که همه ما در کنگره فرا گرفتهایم و آیا توانستهایم این علم را بیرون از کنگره ببریم؟ و خودمان در رفتارمان، در گفتارمان، در اندیشهمان این علم را منتقل کردهایم؟ یا اینکه بعد بعدی، بعد مالی ما است، من منصوره نقشم در این مسیر کنگره واقعاً چه بوده است؟ چقدر توانستهام از نظر مالی کمک کنم؟ اگر امروز یک صندلی در اختیار من است، اگر این فضا، این مکان، این امکانات در اختیار من گذاشته شده است اینها حاصل چه هستند؟
اینها حاصل دستان کسانی هستند که قبل از من در کنگره بودهاند و این کارها را کردهاند و امروز من استفاده میکنم، پس من هم به عنوان یک عضو در کنگره وظیفه دارم برای آیندگان خودم این را بگذارم، این موقعیتها را و این شرایط را فراهم کنم. پس این هم از نظر مالی که به نظر من نمایندگی خرمآباد با توجه به ساخت زمینی هم که دارد، از همه وقتها شاید بیشتر احتیاج دارد به استحکام پایههای مالی و همه باید خودمان را موظف بدانیم، فرق نمیکند سفراولی باشد، سفردومی باشد، راهنما باشد، باید بر خودمان وظیفه بدانیم تا آن جایی که میتوانیم صد خودمان را بگذاریم تا انشاءالله ساختمان ساخته شود و دو شعبه قوی و محکم داشته باشیم.
من گفتم دو تا پایه محکم در کنگره است؛ پایه مالی و علمی، اما یک سری زیرشاخههای دیگر هم در کنگره است که آنها هم خیلی مهم هستند خیلی اهمیت دارند. آنها چه هستند؟ آنها همان رعایت قوانین و حرمتهای کنگره هستند، فرمانبرداری کردن است، نظم است، پرهیز از حاشیه است، صراط مستقیم بودن است، اینکه میگویند: فرمانبرداری کنید یعنی چه؟ یعنی هر شخصی را که در جایگاهی گذاشتند سعی کنیم که گوش به فرمان باشیم، سعی کنیم که در جایگاه خودمان باشیم، نه خیلی بخواهیم جلوتر از جایگاه خودمان باشیم، نه عقب بمانیم از جایگاه خودمان، در جایگاه خودمان باشیم بشنویم و عمل بکنیم و قضاوت نکنیم.
خیلی قضیه مهمی است که من در جایگاه خودم باشم و به اندازه خودم قدم بردارم، خدایی نکرده در کار دیگران دخالتی نکنم و قضیه این که خیلی مهم است که اگر خدایی نکرده من چیزی را بخواهم بشنوم به جای این که فرمانبرداری کنم بخواهم از آن حاشیه درست کنم این حاشیه مثل یک سم عمل میکند سم هم اگر تا جایی کنترل نشود ریشه را میخشکاند، خیلی باید مراقب این قضیه باشیم.
شعبه خرمآباد الآن در جایگاهی است که میخواهد ریشه بدواند، میخواهد دو شعبه شود و اگر من با رفتارم، با یک حرفم، با یک جهتی که به یک رهجوی دیگر بدهم به یک هملژیونی بدهم، به یک نفر بدهم، باعث شوم که یک سمی را انتقال دهم و آن سم باعث شود ریشههای کنگره را بخشکاند.
در مسیر باشیم، در صراط مستقیم حرکت کنیم. صراط مستقیم ساده است اما آسان نیست باید مسلح باشیم به سلاح عشق و عقل و ایمان، باید آن عمل سالم را انجام دهیم تا در صراط مستقیم باقی بمانیم. در آخر هم این یک سؤالی میماند برای همه ما که در این هفته فکر کنیم ببینیم که چه کار کردهایم؟ چه قدمی برداشتهایم؟ تا بتوانیم چراغ کنگره را روشن نگه داریم برای دل هزاران فرد ناامیدی که منتظرند یک روزی فرمانش برسد و به این در وارد شوند.
ورود به سفر دوم جهانبینی همسفر مبینا


عکاس: نازنین زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون اول)
تایپیست: همسفر مانیا رهجو راهنما همسفر هدی (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
255