English Version
This Site Is Available In English

خدمت باید خالصانه باشد

خدمت باید خالصانه باشد
جلسه یازده از دوره بیست و ششم کارگاه‌های آموزشی‌ خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خمین به استادی همسفر عاطفه، نگهبانی همسفر زری و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره، من چه کرده‌ام؟ » روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد. 
 
 
خلاصه سخنان استاد: 
 
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی‌ست. خدا را شاکرم که این اذن را به من داد تا در خدمت شما باشم. همچنین از ایجنت و مرزبانان تشکر می‌کنم که این افتخار را به من دادند.
 
دستور جلسه: در مورد استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره من چه کردم؟
 
آقای مهندس فرمودند: از تجربیات خود بگویید. خوب، ضرورت این دستور جلسه چه بود؟ چرا پرسیدند «چه کردم؟» یعنی باید از خودت بپرسی نه از دیگری، به خاطر اینکه یک تلنگری به انسان بخورد و انسان بیدار شود که من با وجود این‌همه دریافت که کم هم نبوده، برای این سیستم چه کار کرده‌ام؟ شاید زمانی که قبل از درمان بود، با خود هزاران بار عهد بسته بودیم که اگر فلان شود فلان کار را می‌کنم. مثل زمانی که نذر می‌کنیم، ولی وقتی به مقصود خود می‌رسیم یادمان می‌رود و فراموش‌کار و ناسپاس می‌شویم. کنگره به ما یک بورسیه رایگان اهدا می‌کند، آیا ما قدر آن را می‌دانیم؟ در صورتی که هزینه هر نفر سالانه ۶۰ میلیون تومان می‌شود.
 
خدا را شاکر باشیم بابت نعمتی که قدرش را نمی‌دانیم، ولی از ما آن نعمت را نمی‌گیرد. مثل همین سبدهایی که از کنارش رد می‌شویم، شاید اندک باشد، ولی اندک اندک جمع می‌شود و کنگره را مستحکم می‌کند؛ چون با این تورم و گرانی، گرداندن این سیستم کار آسانی نیست. اینکه رهایی بگیرم و بگویم من ندارم پرداخت کنم، ولی کسانی که وضع‌شان خوب است پرداخت و کمک می‌کنند، من وقت ندارم بیایم کنگره خدمت کنم؛ این‌ها یک توجیه است برای خود، وگرنه اگر پای ما به این سیستم باز شده است، ظرفیت هم در نظر گرفته شده است. خود من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم بتوانم این مبلغ کم را، مثلاً سالی ۶ میلیون تومان را پرداخت کنم، ولی توانستم. ما باید زکات رهایی خود را با استحکام بخشیدن به پایه‌های علمی و مالی بپردازیم. خوب، سیستم بهتر می‌داند ما چه توانایی داریم. وقتی من بالاترین آموزش را از لحاظ فرهنگی، تربیتی، علمی در اینجا می‌گیرم، در مقابل آن چه کار کرده‌ام؟ اینکه کنگره به من این اعتمادبه‌نفس را داد که در جمع بتوانم صحبت کنم، در مقابلش مسئول هستم در هر جایگاه و در هر سطح سواد و آگاهی، نظرم را به دیگران انتقال بدهم و مشارکت کنم؛ اینکه مطالب را حفظ کنم و به دیگران بگویم اسمش مشارکت نیست. اگر بتوانم تجربیات خود را به صورت دلنوشته یا مقاله در اختیار دیگران بگذارم، یا اگر می‌توانم در سایت در بخش زبان انگلیسی کمک کنم
 
اگر من داخل کنگره آموزش می‌بینم، وظیفه من است که زحمت استادم را جبران کنم و بی‌جواب نگذارم و راه او را در جهت علم کنگره ادامه بدهم. کنگره تنها جایی بود که من فهمیدم علم و ثروت از هم جدا نیستند، بلکه در راستای همدیگر هستند و دو ضلع مثلث هستند که باید با همدیگر رشد کنند. کنگره مثل گردباد می‌ماند، اگر بخواهیم بالا برویم باید وسط گردباد قرار بگیریم تا به بالا پرتاب شویم. یعنی چه؟ یعنی به هیچ خدمتی در کنگره نباید نه بگوییم. این من را یاد زمانی می‌اندازد که استاد من امر کردند برای دنور شدن، ولی من گفتم نه، نمی‌توانم، در واقع نافرمانی کردم وگرنه اگر خواسته من قوی بود زمین و زمان خواسته من را به تحقق می‌رساند و از این بابت خیلی پشیمان هستم. خدمت کردن و مشارکت کردن شاید در ظاهر پرداخت باشد، ولی در واقع دریافت انرژی است و انرژی فراوانی هم به ما می‌دهد.
 
خوب، بعضی از دوستان به من می‌گویند: برای چه به کنگره می‌روی؟ به آن‌ها می‌گویم شما نمی‌دانید خدمت کردن در کنگره چه لذتی دارد. در واقع ما آمده‌ایم برای خدمت کردن و آموزش و رسالت ما این است سعی کنیم اگر خدمتی انجام می‌دهیم خالصانه باشد نه برای تظاهر و تفاخر، که به خود ما هم بچسبد. در واقع باید خدمت بلاعوض باشد، برای همین کسی اینجا برای خدمت کردن انتظار تشکر از دیگران را ندارد. پایه‌های علمی کنگره که روی دوش آقای مهندس و استاد امین است و ما در مقابل آن‌ها عددی نیستیم، اما همین که هر کدام از ما به سهم خود بفهمیم و وظیفه خود را در جهت اهداف کنگره انجام بدهیم دین خود را انجام داده‌ایم. اینقدر کنگره مستحکم است که نیازی به منِ عاطفه ندارد، ولی من خیلی به آن نیاز دارم. من زمانی که وارد کنگره شدم عاشق علم کنگره شدم و خیلی در سایت جستجو می‌کردم. خوب، بعد از مدتی افتخار خدمت سایت به من داده شد. بعد یک سال که در کنگره بودم به لطف آگاهی که استاد خوبم همسفر مهتاب به من دادند خداوند اذن آن را به من داد تا عضو لژیون سردار باشم. امیدوارم خداوند این اذن را بدهد تا قدم‌های بلندتری برای کنگره بردارم، شاید فردا مجالی برای خدمت مالی و علمی نداشته باشم. از این فرصتی که خداوند به ما عطا کرده نهایت استفاده را ببریم.
 
 
تایپیست: همسفر هعصومه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
عکاس: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .