هفتمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی رفسنجان با استادی مسافر حمید، نگهبانی مسافر قدرت و دبیری مسافر صدرالدین با دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره۶۰ من چه کردهام؟» روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
به رسم ادب تشکر میکنم از پروردگار مهربان که سرنوشت من را جوری رقم زد که در این مسیر زیبا قرار بگیرم، از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم، از راهنمای بزرگوارم آقا علی تشکر میکنم و از آقا محسن که برای همه ما در شعبه رفسنجان زحمات زیادی کشیدند و خدمتگزارانی که از کرمان تشریف میآورند بسیار تشکر میکنم. در رابطه با دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردهاند؟» در ابتدا عرض کنم که من چیزی برای صحبت کردن از خودم ندارم؛ چون اگر هم کلام یا علمی هست که من اینجا مطرح میکنم چیزی است که من از آموزشهای کنگره دریافت کردم، آقای مهندس در مورد این دستور جلسه میفرمایند که تکتک ما در سازندگی کنگره۶۰ نقش اساسی داریم، کنگره به من کمک کرد که از تاریکی بیرون آیم و در مسیر ارزشها قدم بگذارم و به حال خوب برسم، پس من نباید در مقابل آنچه که خداوند بهواسطه کنگره به من داده ناسپاس باشم، باید هزینه آن را پرداخت کنم حالا به هر شکلی اعم از مادی یا مالی، یدی یا فیزیکی.
.jpeg)
همانطور که ما در نوشتارها میخوانیم کنگره در رابطه با مسائل مالی به هیچ ارگان یا گروهی وابسته نیست و تمامی کمکهای مالی از خود اعضاء میباشد، زمانی که من استطاعت مالی دارم وارد لژیون سردار میشوم در ادامه دنور و پهلوان میشوم که خدا را شکر در این شعبه و استان کرمان ما حرفی برای گفتن داریم حالا چیزی نیست که بخواهیم به واسطه آن مغرور شویم و فخر بفروشیم؛ ولی دوستانی که این کمکها را انجام میدهند بازتاب آن به زندگی خود ایشان برمیگردد و برکت آن در زندگی ایشان قابل لمس و رویت است و من نباید از خداوند و کائنات توقع داشته باشم حالا که من در کرمان سردار یا دنور یا پهلوان شدم چشمداشتی داشته باشم که جبران شود؛ ولی مطمئناً قدرت مطلق کسی که من را آفریده قطعاً من را به حال خود رها نمیکند و این عمل من را نادیده نمیگیرد؛ ولی من هم نباید به این عملی که انجام دادم چشمداشتی داشته باشم، منتظر باشم به محض اینکه مبلغی را در کنگره پرداخت میکنم سریعاً دو الی سه برابر آن به من برگردد! خیر به این شکل نیست.
از تجربه خودم بخواهم بگویم در اواخر سال قبل من به واسطه شغلم نمیتوانستم به کنگره بیایم، با آقا محسن هماهنگ کردم که ایشان لطف کردند قبول کردند؛ ولی گفتند که در حد توانت به کنگره بیا، خلاصه تا اواسط فروردینماه نتوانستم به کنگره بیایم و اولین روز بعد از غیبتم که آمدم احساس دین میکردم و یک مبلغی را در کنگره کارت کشیدم، همان شب وقتی که در راه منزل بودم ناگهان یک مغازهای را دیدم و به یاد آوردم که یک خرید از آن مغازه دارم ناگهان بدون اینکه به آینه وسط و اطراف خود نگاه کنم پیچیدم که یک موتورسوار پشت سر من بود و فقط به لطف خدا با ماشین من برخورد نکرد و رد شد بهصورتی که برای من باورکردنی نبود، پیاده شده بودم زیر ماشین و اطراف آن را نگاه میکردم به خیال اینکه با موتور سوار برخورد کردم؛ ولی دیدم که ایشان هم مات و مبهوت کمی جلوتر ایستاده است، وقتی که به منزل آمدم موضوع را برای همسفرم تعریف کردم مطمئن بودم که به واسطه آن کارتی که در کنگره کشیدم این حادثه را از سر گذراندم؛ ولی همسفرم چون از شرایط مالی و وامهای من باخبر بود مخالفت کرد و گفت که پرداخت قسط وام مهمتر بوده است، فردای آن روز رفتم و دخترم را به کلاس رساندم؛ ولی چون گوشی خود را در منزل جا گذاشته بودم، به منزل رفتم و همسفرم در حالی که لبخند میزد به من گفت که چون ناراضی بودم پولی را که در کنگره کارت کشیدی به حسابت برگشته است، وقتی که حسابم را چک کردم دیدم که دقیقاً مبلغی را که در کنگره کارت کشیده بودم حتی چهلهزار تومان بیشتر به حسابم برگشته است، با شاگرد خود در مغازه تماس گرفتم و از او ماجرا را پرسیدم که گفت سه نفر از مشتریهای مغازه که از چندین ماه قبل بدهکار بودند با هم آمدهاند و بدهی خود را پرداخت کردند، این همان برکتی بود که از کارت کشیدن در کنگره نصیب من شده بود.
.jpeg)
تایپ و ارسال: مسافر محمد رهجوی راهنما مسافر محسن
مسافران نمایندگی رفسنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
194