سومین جلسه از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز به استادی اسیستانت رابط همسفر مرجان، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر فریبا با دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟» روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که در خدمت شما همسفران نمایندگی الیگودرز هستم. خدا را شکر میکنم که به من اجازه داد در خدمت شما باشم و خدمتگزار شما باشم در این جلسهای که کنار یکدیگر هستیم برای اینکه جلسه را برگزار کنیم.
جلسه با دستور جلسه هفتگی و بعد از آن هم معارفه مرزبانهای جدید را خواهیم داشت. امیدوارم جلسه خوب و پر انرژی باشد.
دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کردهام؟» حتما همه در این قضیه حضور ذهن دارید که این پرسشی است که در خیلی از دستور جلسات هفتگی و سالیانه به صورت یک پرسش مطرح میشود. برای اینکه هر کسی بتواند به این پرسش جواب بدهد و در واقع شاید من خودم اینطور فکر میکنم که نقطهای را که در آن ایستاده را برای خودش تعریف و مشخص کند که کجا ایستاده و قرار است به کجا برود.
من فقط ۵ دقیقه فرصت دارم در مورد دستور جلسه صحبت کنم دوست دارم که شما دوستان هم در ادامه، مشارکت کنید و صحبتهای بنده را کامل کنید. من فقط دستور جلسه را برای شما باز میکنم. ما در کنگره۶۰ از همان روز اول که قدم بر میداریم و به اینجا وارد میشویم میبینیم افرادی اینجا آمادهاند که به ما خدمت کنند، این افراد خودشان این خدمتها را دریافت کردهاند، یعنی افرادی بودن بین افرادی که امروز خدمتگزار ما هستند، خدمت کردهاند و راه را پیدا کردهاند و هر کدام در آن مسیر مشخص قرار گرفتند و حرکت خودشان را شروع کردند.
اکنون ما در جایگاهی هستیم که از آن خدمات استفاده کنیم. اگر تصور کنید همینطور پشت به پشت که به عقب برویم اگر هر کدام از این دوستان نبودند و این خدمات به ما ارائه نمیشد نهایتا به جایی میرسیدیم که اصلا هیچ نمایندگی در شهر الیگودرز تاسیس نمیشد. چه اتفاقی برای هر کدام از ما میافتاد؟ کمی آنطرفتر برویم اگر آقای مهندس روزی که روش DST را کشف کردند و برای خودشان انجام دادند و به نتیجه رسیدند به سراغ زندگی خودشان میرفتند آیا امروز اینهمه نمایندگی در حدود صد و هفتاد، هشتاد نمایندگی با پارکها میتوانستیم در کشور ببینیم؟ اصلا افرادی که در این نمایندگیها، هر کدام در جایگاه مشخصی به ما خدمت میکنند پیدا میشد قطعآ نه!
من بعضی اوقات چشمانم را میبندم و با خود میگویم اگر کنگره نبود وضعیت زندگی من به کجا رسیده بود؟ اگر روز اول که من کنگره و آقای مهندس را پیدا کردم، پیدا نمیکردم و نور امید در دل من نمیتابید و حرکتم را شروع نمیکردم و بعد از آن افرادی که سه جلسه در هفته از تهران به اصفهان در رفت و آمد بودند، اگر آنها این کار را نمیکردند تکلیف زندگی من، تکلیف فرزندان من چه شده بود و اصلا آیا امروز مرجانی وجود داشت تا بتواند در کنار فرزندانش زندگی کند؟ آیا میتوانست در سلامت روحی روانی خوبی به زندگیاش ادامه بدهد و به فرزندانش رسیدگی کند یا خیر؟ واقعا از اینکه میبینم تمام این نوزده سال و اندی که در کنگره هستم هرچه که دریافت کردهام گویی که کل عمرم این همه دریافت نداشتهام.
تمام چیزی که اینجا توسط خدمتگزاران به من انتقال داده شد و دانشی که توسط آقای مهندس به ما منتقل شد و استفاده کردیم و سعی کردیم آنها را به کار ببندیم همه باعث شد که زندگی ما نجات پیدا کند. اکنون وظیفه من که از این خدمات استفاده کردهام چیست؟ ابتدا سپاسگزاری کردن و نهایتا هر تلاشی در هر زمینهای که میتوانم انجام دهم و از نظر علمی و مالی و هر چیزی که فکر میکنم در این مقطع از سفر از من برمیآید؛ زیرا ممکن است یک نفر سفر اولی باشد و بگوید از من کاری بر نمیآید؛ اما قطعآ یک کاری برمیآید.
ما اگر کنگره را از خودمان بدانیم و خانه دوم خود بدانیم و برای اینکه اینجا روز به روز بهتر شود و شرایط بهتری را برایش به وجود بیاوریم و خودمان بهتر رشد کنیم و حرکت خود را با قوت و قدرت ادامه بدیم از هیچ کوششی فرو گذار نمیکنیم.
در نوشتار کنگره ۶۰ چیست؟ در دو پارامتر اول برای اهداف کنگره در سال ۱۴۰۴، یکی گسترش فعالیتهای علمی و تحقیقاتی و پزشکی که شما میدانید کنگره پایش را از مقوله درمان اعتیاد فراتر گذاشته و امروز دیگر آن مسئله،اگر کسی با اصول کنگره پیش برود یک مسئله بسیار عادی و معمولی است که قطعآ اتفاق خواهد افتاد. کنگره رسیده به آنجایی که بیماریهای صعبالعلاج و چه حرکتهایی را انجام بدهد که خودتان فکر میکنید چهقدر هزینه دارد، نوشتن مقاله، گرفتن آزمایشات، چاپ مقالههایی که آقای مهندس در مورد هزینههایی که صرف میشود قبلا برای ما صحبت کردهاند و یک موضوع دیگر راهاندازی آزمایشگاههاست. دستگاههای مکرواری(microarray) که آقای مهندس آنقدر در موردش صحبت میکند که برای تغییر بیان ژنهاست و در هفتههای گذشته در موردش گزارشاتی میدادند تا ما آگاه شویم نسبت به کار بزرگی که در کنگره انجام میشود. آیا بدون هیچ هزینهای انجام میشود؟ قطعآ نه.
ما چون در کنگره یک NGO هستیم و یک NGO باید باری از دوش دولت بردارد نه اینکه باری تازه به روی دوش دولت بگذارد؛ بنابراین اعضاء باید خودشان برای کاری که انجام میشود در قسمت علمی هم فعالیت کنند. خوب این یک بخشش است، خدمت در تحقیقات و کمک کردن به پیشبرد اهداف که از قسمت تحقیقات داریم. یک بخش دیگر هم این است که همین علمی که در کنگره است و همین آموزشی که در کنگره میبینیم همه اینها را سعی کنیم در خودمان تقویت کنیم و اجرا کنیم، قطعا موج عمل ما میتواند کمک کند و افرادی که در اطراف ما هستند هم، از او بهره ببرند.
فراموش نکنیم افرادی بودند که به ما خدمت کردند، دیگران کاشتند و ما خوردیم. حواسمان باشد ما برای دو مقصود به کنگره پا گذاشتهایم یک آموزش و دیگری خدمت. وقتی آموزش میبینیم سپس نوبت خدمت ما میشود و دوباره خدمت میکنیم و سپس دوباره در دل خدمت،، آموزش است. یک زمانهایی هم خدمت نیست؛ اما قطعآ همچنان باید این آموزشها ادامه پیدا کند.
امیدوارم از فرصت گرانبهایی که در اختیار ما قرار داده شده استفاده کنیم.
مراسم معارفه و اهدای شال مرزبانی









عکاس: همسفر سونا رهجوی راهنما همسفر هما (لژیون دوم)
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر هما (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه راهنمای تازهواردین، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
99