نهمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60نمایندگی کریمان کرمان با دستور جلسه "در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره من چه کرده ام " به استادی مسافر محسن ونگهبانی مسافر علی ودبیری مسافر عبدالمهدی در روز یکشنبه 28 اردیبهشت ماه 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود
سخنان استاد جلسه :
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر ابتدا خدا رو شاکرم که در جمع شما دوستان هستم و در این مکان مقدس قرار گرفتم و یک مرتبه دیگر این جایگاه رو تجربه کردم از جناب آقای مهندس این گنج درونی بی انتها و ناتمام تشکر می کنم که این بستر رو مهیا کردن که من محسن بتونم با این حال خوب اینجا در خدمت باشم از تمامی راهنمایان و مرزبانان و خدمتگزاران ممنونم که همه دست به دست هم دادن که من محسن یک سفر خوبی داشته باشم و همه زنجیروار دست به هم دادن که من رو از این مرداب و گرداب منجلاب اعتیاد نجات بدهند
.jpeg)
امروز دستور جلسه در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره چه کرده ایم ببینید من محسن زمان مصرف خیلی فکر می کردم فرق بین فکر و تفکر این است من بارها فکر می کردم مثلا فکر کردنم به این می رسید می رفتم یک کلینیک مثلا دارو می گرفتم متادون رو می گرفتم بعد از اون طرف می رفتم خونه مثلا یه حب شیره می کشیدم یا مثلا می رفتم ان ای می رفتم نعشه می کردم می رفتم آنجاو می آمدم خلاصه هر فکری که به ذهنم رسید فکر می کردم ولی تفکر نداشتم فرق بین فکر و تفکر این است که درفکر آموزش نیست ولی در تفکر آموزش هست تا خداوند اذن منو صادر کرد من بتوانم به کنگره بیایم من زمانی که به کنگره آمدم اولین مرحله با آغوش گرم دوستان مواجه شدم ولی درهر جای دیگه که می رفتم همچنین چیزی نبود من خودم خیلی راه ها را رفتم خیلی کارها رو انجام دادم ولی ازهیچ کدوم نتیجه نگرفتم
اولین کاری که کردم خطرناک ترین کار را انجام دادم اول آمدن مجوز ده پله من را صادر کردند تعهد از خانواده من گرفتند سه رو تو کما بودم من این رو می خوام بگم زمانی که خداوند اذن من را صادر کرد و من آمدم در جمع دوستانم قرارگرفتم آمدم اول تفکر کردم اول آمدن ساختار من درست کردند همان مثلث جسم و روان و جهان بینی من آمدم نشستم روی صندلی با نظم ساختار من را درست کردند اول به من نظم یاد دادند به من ساختار مرتبی دادند بعد از ساختار آمدند دارو به من دادند آمدم سر لژیون نشستم در وادی ها یاد گرفتم زندگی کردن را یاد گرفتم تنها چیزی که من را نجات میدهد همین جاست
کنگره جای زندگی کردن هست ببینید بین بیداری و هوشیاری خیلی فرق است من زمان مصرف بیدار بودم ولی هوشیار نبودم تفکر نداشتم آقای مهندس با مثلث جسم و روان و جهان بینی آمدند من را تغییر دادند من تغییر پیدا کردم اومدم بعد از تغییر تبدیل شدم بعد از تبدیل ترخیص شدم آقای مهندس می گوید کنگره بر سه اساس دانش ،تخصص و پایه های مالی استوار است وقتی دانش در کار باشد خودش پول ساز می شود آقای مهندس می گوید مثلا روش دی اس تی خودش یه دانش هست الان خیلی از موسسات و دانشگاه های خارج از کشور آمدن ازاقای مهندس تقاضا کردن که ایشان بیاید با آنها همکاری کند گفتند همکاری نمی کنم ولی در کارهایتان شرکت می کنم نظر می دهم ولی اینکه بخواهند استفاده کنند از این روش دی اس تی اجازه نمیدهم
آقای مهندس در لایو سخنانشان درسی دی ها می گویند من از ماهرترین افراد معتاد متخصصین افراد تمام عیار مثلا راهنما ،مرزبانان ،دیده بان ساختم معتاد متخصص ترین افرادرا ، پایه های مالی من با پایه های مالی چیکار کردم من محسن زمان مصرف اصلا عاقلانه فکر نمی کردم حسابگرانه فکر می کردم ولی الان تو کنگره یاد گرفتم من نباید حسابگرانه کار کنم من باید عاقلانه کار کنم من درجهان بینی یاد گرفتم باید عاقلانه کار کنم نه حسابگرانه اصلا برای من درست نیست حسابگرانه فکر کنم ممنونم که با سکوت زیباتون به صحبت های من گوش کردید.

عکس وتایپ :مسافر رمضان لژیون ششم
ویرایش و انتشار : مسافر نادر لژیون پنجم و مسافر رمضان لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
180