دومین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر شهریار و دبیری مسافر شهاب، با دستورجلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟» روز یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر
خدای خودم را شاکر هستم و از آقای مهندس و خانواده ایشان تشکر میکنم از راهنمای خوبم تشکر میکنم آقا مجتبی که با آموزشهایشان توانستیم به این حال خوب برسیم و این جایگاه را هم تجربه کنیم. در مورد دستورجلسه خب امروز هم لژیون سردار بود هم هفته دیدهبان است هم اینکه در راستای پایههای علمی و مالی کنگره ۶۰ من چه کردهام؟ کنگره بر سه پایه و اصل است پایههای علمی مالی و نیروی متخصص. نیروی متخصص که به لطف خدا هستند، پایههای علمی هم همینطور که در لژیون سردار بچهها مشارکت کردند، من علمی از خودم ندارم که بخواهم ارائه بدهم این علمی است که در اختیار ما قرار گرفته و ما باید بتوانیم این علم را انتقال بدهیم علمی که هیچ کجا رایگان و مفید در اختیار ما قرار نمیگیرد. علمی که به من رضا زندگی کردن یاد داد علمی که من دو ساله تازه فهمیدم نظم یعنی چه؟ انضباط یعنی چه؟ برخورد کردن یعنی چه؟ بخشیدن یعنی چی؟ و بتوانم راحت ببخشم بتوانم حداقل کاری که انجام میدهم آسیبی به کسی نرسانم یا اینکه من الان بعضی موقعها پیش میآید بیرون مثلا همین دیروز یک بنده خدایی صحبت میکردیم جلوتر شاید اینجوری نبود خیلی بد برخورد میکردم یا شاید یک ساعت بحث میکردم در مورد انجییوی دیگر، کنگره تلاشش بر این است که یکی به حال خوش برسد یک خانواده به آرامش برسد من خودم واقعا دو ساله زندهام با آموزشهای ناب کنگره یک ضرب المثل است که دیگران کاشتند و ما خوردیم ..! همش که نمیشود دیگران بکارند. کسانی بودند و هستند مثل دیدهبانها و یا پیشکسوتهای کنگره اینها بودند زحمت کشیدند در یکی از سیدیها، علم و زندگی استاد امین، روز درختکاری را میگویند با چه مصیبتی رفتیم در چادر چند نفره چندین نفر خوابیدیم در سرما! خب این سختیها را گذراندند زحمت کشیدند هزینه کردند وقت گذاشتند بنیانش آقای مهندس بودهاند که چهارشنبه هفته قبل حتی بغض کرد و فرمود من هیچ کاری برای کنگره نکردهام! دیگه منِ رضا باید چه بگویم و این خدمت را به منِ رضا کردند تا من بتوانم به حال خوش برسم. این کار را من میتوانم حداقل با خدمت کردن انتقال بدهم، بتوانم یک خدمتی بگیرم بتوانم گوشهای از دینم را ادا کنم. در مورد پایههای مالی خب آقا رضا راهنمای محترم گفتند فرزندم سوال کرد علم بهتر است یا ثروت؟ گفتم هر دو باید باشد اگر جلوتر از من سوال میکردند، میگفتم علم بهتر است. ولی علم بدون پول به درد نمیخورد. نمیشود فقط علم باشد و زندگی و هر بنایی یکی از پایههایش مالی است. من یک مشارکتی میخواندم در سایت یک بنده خدایی نوشته بود من از روزی که توانستم بیشترین خدمت مالی را انجام بدهم بهترینها را داشتم و بیشترین رشد را داشتم در کنگره خب من خودم اگر بتوانم، اگر بتوانم هم ندارد میتوانم چرا که نه؟ چرا خیلی راحت وقتی یک نفر از در میآید، من خودم از در آمدم و همه چی در اختیارم قرار گرفت شاید یک جاهایی من کلی هزینه کردم قبل کنگره هیچ نتیجهای نگرفتم غیر از حال خراب و الی آخر. از کارافتادن، وقت گذاشتن، هزینه کردن، خب وقتی یک نفر وارد کنگره میشود اگر بخواهیم حساب درمانش را پولی حساب کنیم بیشتر از شصت میلیون تومان است. خب لژیون سردار را با شش میلیون تومن میشود شروع کرد شش تومانی که قسطی میشود انجام داد. دنور پنجاه تومان بود فکر میکنم الان شصت تومان است قسطی طی چندین ماه میتوانیم پرداخت کنیم قسمت بشود انشاالله پهلوانی کسی که بتواند شرکت کند و یک سال زمان دارد و من باید خودم بیشترین تلاشم را بکنم چون واقعا هیچ کجای دنیا رایگان این حال خوش را به من هدیه نمیدادند وقتی یکی میبینی یک مشکل کوچکی یک بیماری کوچکی دارد و میگوید که من راضیام زندگیام را بدهم تا این درد را نکشم! و دردی بالاتر از اعتیاد؟ که برای من یکی اتفاق افتاد و خیلی چیزها را از من گرفت و حالا آمدم به لطف خدا و دوستانی بودند وقت گذاشتند راهنما، ایجنت، مرزبانها و تا آخر، وقت گذاشتند تا من به درمان برسم و من الان باید بتوانم اینجا با خدمت جبران کنم. یک موضوع دیگر روز سهشنبه آقای دیدهبان محترم لطفی تشریف میآورند دوستان آمادگی پذیرایی و مراتب سپاسگذاری از ایشان را فراموش نکنید امید که جشن خوبی داشته باشیم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.

عکس، تایپ و ویراستار: مسافر علی لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
141